eitaa logo
عمو روحانی (همدان)
5.3هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4.1هزار ویدیو
1.3هزار فایل
🔴 مرجع محتوای تربیت دینی کودک و نوجوان 🟢 هماهنگی جهت اجرای برنامه سراسر کشور https://eitaa.com/abbas136130 🟡 09191536243
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی بود یکی نبود یک روز موش کوچولویی در میان باغ بزرگی می گشت و بازی می کرد که صدایی شنید:میو میو.موش کوچولو خیلی ترسید.پشت بوته ای پنهان شد و خوب گوش کرد. صدای بچه گربه ای بود که تنها و سرگردان میان گل ها می گشت و میومیو می کرد. موش کوچولو که خیلی از گربه ها می ترسید، از پشت بوته ها به بچه گربه نگاه می کرد و از ترس می لرزید.بچه گربه که مادرش را گم کرده بود، خیلی ناراحت بود. موش کوچولو می ترسید اگر از پشت بوته خارج شود، بچه گربه او را ببیند و به سراغش بیاید و او را بخورد؛ اما بچه گربه آن قدر نگران و ناراحت بود که موش کوچولو را پشت بوته ی گل سرخ نمی دید. او فقط می خواست که مادرش را پیدا کند. با صدای بلند می گفت:«میومیو مامان جون من اینجام، تو کجایی؟» او آنقدر این جمله را تکرار کرد تا مادرش صدای او را شنید و به طرفش آمد و او را با خود از باغ بیرون برد. موش کوچولو نفس راحتی کشید و دوباره مشغول بازی شد.همین طور که زیر بوته ها می دوید و ورجه ورجه می کرد، چشمش به چیزی افتاد که زیر بوته ها برق می زد. به طرف آن رفت، یک آینه کوچک با قاب طلایی بود. موش کوچولو توی آینه نگاه کرد و خودش را دید. خیال کرد یک موش دیگر را می بیند. خوشحال شد و شروع کرد با عکس خودش حرف زدن. می گفت:«سلام، میای با من بازی کنی؟» دهان موش کوچولوی توی آینه تکان می خورد ولی صدایی به گوش موش کوچولو نمی رسید. موش کوچولو آنقدر با موش توی آینه حرف زد که حوصله اش سر رفت و ساکت شد. بلبل که روی درختی نشسته بود و او را تماشا می کرد خنده اش گرفت و صدا زد:«آهای موش کوچولو، اون آینه است. تو داشتی با عکس خودت توی آینه حرف می زدی.» موش کوچولو سرش را بلند کرد.بلبل را دید. پرسید:«یعنی این خودِ من هستم؟من این شکلی هستم؟» بلبل جواب داد:« بله، تو این شکلی هستی.آینه تصویر تو را نشان می دهد.» موش کوچولو بازهم به عکس خودش نگاه کرد و از خودش خوشش آمد. او با خوشحالی خندید.بلبل هم خندید. چندتا پروانه که روی گلها پرواز می کردند هم خندیدند. گل های توی باغ هم خنده شان گرفت. صدای خنده ها به گوش غنچه ها رسید. غنچه ها بیدار شدند و آنها هم خندیدند و بوی عطرشان در هوا پیچید.بلبل شروع کرد به خواندن: من بلبلم تو موشی تو موش بازیگوشی ما توی باغ هستیم خوشحال و شاد هستیم گل ها که ما را دیدند به روی ما خندیدند آن روزموش کوچولو دوستان زیادی پیدا کرد و حسابی سرگرم شد. وقتی حسابی خسته شد و خوابش گرفت، دوید و به لانه اش برگشت و خوابید. قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونه ش نرسید. 🆔@abbas88
💠 نظر مراجع درباره سجده بر مُهری که رنگش تیره شده تقدیم به مهمانان کوچک خدا🦋 🆔@abbas88
علیه السلام مظهر دانش و کَرَم ,  محمد باقر است هادی نون و القلم,  محمد باقر است ماه زمین و آسمان,  محمد باقر است نور خدواند جهان, محمد باقر است غنچه باغ عابدین, محمد باقر است پرتو راه مومنین,  محمد باقر است شمع شبستان بقیع , محمد باقر است ماه فروزان بقیع ,  محمد باقر است 🦋 🆔@abbas88
علیه السلام 🌸 مبارزه با تنبلي 🌸 تنبلي، يکي از کاراي بسيار زشت و بده که انسانُ از پيشرفت باز مي‏داره. پيشوايان و رهبراي ديني ما، از ما خواستن که به جنگ اين ديوِ زشت بريم، تا بتونيم توي زندگي، يه انسان سربلند و موفقي باشيم و هم به خودمون کمک کنيم و هم به ديگران. امام محمدباقر عليه ‏السلام، هم در اين زمينه فرمودند: از بي‏ حالي و تنبلي بپرهيزيد، زيرا کليد هر زشتي است.🦋 🆔@abbas88
علیه السلام🦋 شناسنامه امام محمد باقر(علیه السلام) نام: محمد کنیه: ابوجعفر القاب: باقر، شاکر، هادی نام پدر: امام سجاد(علیه السلام) نام مادر: فاطمه دختر امام حسن (علیه السلام) تاریخ و محل تولد: اول رجب سال ۵۷ هجری قمری در مدینه مدت امامت : ۱۹ سال طول عمر : ۵۷ سال تاریخ شهادت: دوشنبه ۷ ذیحجه سال ۱۱۴ ه.ق قاتل: هشام بن عبدالملک محل دفن: مدینه. قبرستان بقیع 🆔@abbas88
💠 پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خانه اى که کودک در آن نباشد ، برکت در آن نیست بَیتٌ لا صِبیانَ فیهِ لا بَرَکَةَ فیهِ 📚 کنز العمّال : ج ۱۶ ص ۲۷۴ ح ۴۴۴۲۵ 🆔@abbas88
🌴🌴 ✨✨✨✨ 👆با یک ضربه کوچک بر روی تصویر متن کامل می شود 🆔@abbas88
سلام گلهای دانش 🌼🌼 🔴 قدم به قدم با نقاشی 🦔 آقا ی خارپشت 🦔 وای چه تیغای تیزی داره بچه ها مواظب باشید 😊 🆔@abbas88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب قرائت همگانی از منازل و پای گیرنده های تلویزیون 🕤۲۱:۳۰ همزمان با شب شهادت: با آرزوی طلب عافیت برای تمام بیماران و ریشه کن شدن بیماری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا