23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و دوم فصل دوم)
🔸از بیهوش شدن من اینقدر زمان گذشته بود که وقتی به هوش آمدم، من را که گرفته بودند و پایین انداخته بودند، سرم روی زمین بود و پایم هنوز در ماشین بود...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/cCLu7
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۲_قسمت_۲۲
#مهدی_معماریان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
19.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و دوم فصل دوم)
🔸فقط بهترین کار این بود که تصمیم گرفتم داد و فریاد بزنم تا شاید کاری برایم بکنند.
🔸به فرمان شخصی، شروع کردند به رگبار زدن (چشمانم بسته بود) نمیدیدم
حدس میزدم که منم تیر خورده باشم ولی متوجه نباشم...
چشمانم را باز کردند و دوباره مرا به همان سیاهچال بردند...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/1b4XH
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۲_قسمت_۲۲
#مهدی_معماریان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
17.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و دوم فصل دوم)
🔸دو نفری که مرا بردند یکی مچ پای مرا گرفت و از روی تخت پایین کشید، احساس کردم زیر پایم خالی شد و سرم به زمین خورد، یک آن احساس کردم روحم بالا آمد، آن بالا لبخندی زدم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/opFLa
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۲_قسمت_۲۲
#مهدی_معماریان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
19.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و دوم فصل دوم)
🔸از یک جایی حس کردم که باید بروم، بالا کشیده شدم، طوری که محله برایم شد مثل کُره، به محض اینکه اتفاق افتاد، انگار وارد اتاق شدم (اتاق بازگویی، اتاق بازجویی) جلوی من یک پرده باز شد از ۴ سالگی را نشانم دادند...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/tWlYQ
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۲_قسمت_۲۲
#مهدی_معماریان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
21.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و دوم فصل دوم)
🔸من احساس میکردم که دو طرف ترازو برابر شده گفتم خدایا من نه آدم بدی بودم نه آدم خوبی.
پرونده بسته شد و مثل پوشه شد که به من دادند گفتند: برو داخل این نور (گفتنی که ادراک بود نه شنیدن) من وارد نور سفید شدم
پایم را که گذاشتم داخل آن نور، برگشتم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/3lgoU
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۲_قسمت_۲۲
#مهدی_معماریان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: دوم
قسمت: بیست و دوم
عنوان: اسیر آزاد
مهمان: آقای مهدی معماریان
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش اول)
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش دوم)
📺 در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش اول)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش دوم)
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۲_قسمت_۲۲_بخش_۱
#فصل_۲_قسمت_۲۲_بخش_۲
#مهدی_معماریان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
12.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و سوم فصل دوم)
🔸سال ۸۶ سمت نیشابور کار داشتم، ماشین روشن نمیشد، مکانیک آوردم، رو به آسمان با زبان خودم به خدا گفتم: من از تو لجبازترم این ماشین را روشن میکنم، ضربهای با پا به ماشین زدم استارت زدم ماشین روشن شد...
🔸در راه برگشت فردی را دیدم ایستاده، گفتم من که تنها میرم این بنده خدا رو هم برسانم
کمی بالاتر یک نفر دیگر هم سوار کردم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/cpSZM
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۲_قسمت_۲۳
#حسن_تحققی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
16.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و سوم فصل دوم)
🔸بلند شدم، خودم را دیدم، پیرمرد را که جلو پیش من نشسته بود را هم دیدم، پیرمرد هم با من بلند شد، اما نفر قبلی هنوز خواب بود
نگاه کردم دیدم ماشینم خراب شده ولی اصلاً برایم مهم نبود.
🔸من و پیرمرد همدیگه را نگاه میکردیم، اصلا به فکر نفر سوم هم نبودیم که ایشان را هم بلند کنیم ببریم، هر چی هم میرفتیم نمیرسیدیم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/8qphX
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۲_قسمت_۲۳
#حسن_تحققی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
19.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و سوم فصل دوم)
🔸مسیر طولانی رفتیم و خسته هم نمیشدیم که بگیم حالا بشینیم کمی خستگی بگیریم، میدانستیم فقط باید مستقیم بریم
🔸یک پسرخالهای داشتیم که از دنیا رفته بود، ایشان را دیدم ایستاده بود، اصلا تعجب نکردم که ۶ سال مرحوم شده خیلی عادی پرسیدم علی اینجا کجاست؟ گفت: باید بریم...
همه جا تاریک بود ولی قابل دیدن بود...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/cwzMU
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۲_قسمت_۲۳
#حسن_تحققی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و سوم فصل دوم)
🔸دیدم ۳۰،۴۰ متر مانده بود که به خودم برسم، فاصله ۲۰ متری در آن تاریکی سه نفر را دیدم قد رشید...
🔸یک زمانی بود که باید کارهایی انجام میشد که شب خوابم ببرد، الان برعکس شده، اگر سر کسی داد بزنم، آن شب خوابم نمیبرد...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/nZvfl
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۲_قسمت_۲۳
#حسن_تحققی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
14.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و سوم فصل دوم)
🔸سه تا بزرگوار که ایستاده بودند گفتم: فرصتی دوباره، زن و بچهام منتظرند
طرف سمت راست به طرف وسط سرش را برگرداند و گفت: این هر طور بوده چهار قطره اشک برای ما ریخته، یک فرصت دیگر بهش بدهید...
🔸من سرم را بالا آوردم، چهره را نگاه کنم، دیدم نمیشه، احساس کردم (متوجه شدم) طرف وسط دست نداشت و فهمیدم چه کسی هستند...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/XNsn9
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۲_قسمت_۲۳
#حسن_تحققی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
19.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و سوم فصل دوم)
🔸من دیگه متوجه شدم سه بزرگوار چه کسانی بودند
فهمیدم نفر وسط چه کسی هستند، برای همه ما مشخص هست چه کسی دست ندارد...
نفر سوم سمت راست الهام شد امام حسین (علیه السلام) هستند.
نفر سمت چپ حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) بودند.
🔸از خجالت حالت سجده سرم را گذاشتم از اینکه بخشیده شدم، از اینکه اینهمه من گشتم یه کار مثبت پیدا کنم، پیدا نکردم، خودشان پیدا کردند، حساب گم نمیشود، ما اگر یادمان برود، آنها یادشان نمیرود...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/rb5OZ
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۲_قسمت_۲۳
#حسن_تحققی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links