24.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت یازدهم فصل سوم)
🔸از صفر شروع کرد سرعت گرفتن شیب داشت تا ۲۰۰ هزار کیلومتر در ساعت، بسیار لذتبخش.
پشت سرم ظلمات بود و من سمت نور میرفتم، سفیدی وسط، زرد ملایم، درخشنده دل میبرد.
🔸در آنجا نوری که بود سرعت فزاینده داشت، اما باد نبود که موهای مرا ببرد، صورتم را اذیت نمیکرد؛ یک جور مکش بود، نه اینکه من حرکت کنم. اگر بشود نامش را عشق گذاشت
عشق، عشق را اینجا تجربه نمیکنیم.
سرعت نگرانی ایجاد نمیکرد شوق را بیشتر میکرد...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/R4mEW
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۱
#مهدی_کلهر
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت یازدهم فصل سوم)
🔸وقتی روبروی تونل قرار میگرفتید، احساس میکردید ۵۰ متر است ولی وقتی درونش قرار میگیری فکر میکنی دهانه تونل ۵ کیلومتر بود. این فضا ماده نیست، زنده است.
🔸آنجا یکپارچه وحدت بود. وقتی برمیگردی تمام اندوه عالم وجودت را میگیرد، فکر میکنید بازنده بزرگ خلقت هستید از این برگشت...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/yVZM7
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۱
#مهدی_کلهر
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
15.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت یازدهم فصل سوم)
🔸 پنج، شش شب بعد اواخر ماه رمضان دوباره تجربه برایم رخ داد.
وقتی دومین تجربه اتفاق افتاد همین که شروع شد گفتم برویم دیگر پشیمان نبودم.
در همان شرایط قبل بعد از مطالعه که خسته شده بودم و خواستم بخوابم در همان اتاق
گفتم: خدایا ممنونم فقط شکر میکردم و نمیخواستم برگردم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/Re8o6
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۱
#مهدی_کلهر
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
24.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت یازدهم فصل سوم)
🔸دو سال بعد تجربه بعدیام اتفاق افتاد در بیمارستان قلب
میدانستم قلبم گرفته و دچار ایست میشد.
در دانشگاه پیام نور سخنرانی داشتم که چند بار ایست قلبی شدم و دیگه دیدم خون به مغزم نمیرسد، مرا به درمانگاه رساندند آنجا بعد گذاشتن دستگاهی که خودش نوار میگیرد و بعد ۴۸ ساعت بررسی میشود، همانجا دکتر گفت باید به بیمارستان بروی.
🔸بیمارستان دکتر شریعتی، این بار دیگر تونلی نبود همه چیز سیاه شد و فقط صدای داد و بیداد پزشکان را میشنیدم. فقط دیدم بالای جسم خودم ایستادم و نه خودم برایم مهم بود که روی تخت بود و نه سر و صدای پزشکان، تنها آنچه برایم جالب بود، آقایی بلند قد که لباسی سفید بر تن داشت و پایین پای من ایستاده بود...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/rpBR3
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۱
#مهدی_کلهر
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت یازدهم فصل سوم)
🔸آن آقا پیامهایی داشت که دنیا نمیگذاشت آنها را بشنوم. هنوز حسرت میخورم، توفیق را از من گرفتند چون آن صدا را نمیشنیدم، نگذاشتند وارد آن عرصه شوم.
احتضار بدترین جاست، خودم مشکلی نداشتم و مدتها وصیتنامهام را نوشته بودم و میدانستم این طرف کاری ندارم.
🔸وقتی برگشتم ندایی آمد که بگو: لَم یَشکُر المخلوق یَشکُر الخالق، نتوانستم بگویم چون از اینکه مرا نجات داده بودند ناراحت بودم. به زحمت به دکترم گفتم: من رفته بودم، برگرداندید مرا...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/fTBKn
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۱
#مهدی_کلهر
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت یازدهم فصل سوم)
🔸از مرگ جسمم بله میترسم، یک احساس مرگ هست که این اتفاق میافتد و شما میروی آنجا، من اینجا ترس از خودم از اعمالم از ظلمهایی است که کردم، از کوتاهیهایم که داشتم ترس دارم.
🔸بزرگترین مغبونیت از غفلت است یعنی انسان اینجا دنیای فانی را دنیای باقی بداند،
ما از گذر زمان غافل میشویم
بزرگترین سوخت هستی زمان است، یک جا میفهمی از دستش دادی...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/HsEYf
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۱
#مهدی_کلهر
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: سوم
قسمت: یازدهم
عنوان: رنگ نور
مهمان: آقای مهدی کلهر
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش اول)
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش دوم)
📺 در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش اول)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش دوم)
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۱_بخش_۱
#فصل_۳_قسمت_۱۱_بخش_۲
#مهدی_کلهر
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 سلام و نور مهربانی خداوند بر شما تابندهتر از همیشه
دعا بفرمایید
برای رضایت خدا
موفقیت فصل پنجم
سعادت بینندگان
سلامت تیم تولید
و رستگاری همگان
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#دعا
#فصل_پنجم
#سلامت
#سعادت
#رستگاری
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
15.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت دوازدهم فصل سوم)
🔸نیمه شهریورماه تایم استراحتم بود منزل بودم نزدیک ۴ عصر تلفنم زنگ خورد گفتند: یک زندانی حالش خوب نیست باید ویزیت شود
گفتم کس دیگری نیست، گفتند خیر ظاهراً کس دیگری در شیراز نیست. رفتم زندانی را تحویل گرفتیم به اتفاق همکارم و یک سرباز وظیفه مهمات مورد نیاز را گرفتیم و زندانی را اعزام کردیم مطب دکتر.
🔸شروع کردند تیراندازی و با صدای بلند گفتند: بخوابید روی زمین، کسی از جایش تکان نخورد من فهمیدم اینها برای بردن زندانی آمده آمدهاند...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/xWj7i
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۲
#امید_عزیزی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
12.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت دوازدهم فصل سوم)
🔸بعد از اینکه از هوش رفتم نمیدانم چند روز بعد بود بلند شدم دیدم در بیمارستان هستم، یک درب خیلی بزرگ به سمت قبله بیمارستان باز است، سمت آن رفتم تا از بیمارستان خارج شوم، همه جا تاریک بود فقط روشنایی از آن درب بیرون میآمد.
🔸به آن سمت رفتم از درب که بیرون رفتم دیدم حیاط کوچکی یک حوض آب دارد و چند نفر نشستهاند، سئوال کردم اینجا کجاست و شما اینجا چه کار میکنید؟ یکیشان گفت: ما منتظریم که شما بمیرید در این حوض غسلتان بدهیم و از این بیابان بگذرید...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://www.aparat.com/v/hjPxu
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۲
#امید_عزیزی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
14.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت دوازدهم فصل سوم)
🔸یک موجودی شبیه اسب آمد در رابطه با حق همسایه؛آیا همسایه از من راضی بوده یا نه؟
به شخصه خیلی نسبت به همسایه،آشنایان مراعات میکنم فقط موردی به من تذکر داده شد که در فلان تاریخ وسیله نقلیه ت را روی پل همسایه زدی باعث ناراحتی ایشان شده با اینکه حلالیت طلبیدی و عذرخواستی او هنوز ناراحت است.
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/hjPxu
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۲
#امید_عزیزی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
22.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت دوازدهم فصل سوم)
🔸موجود بعدی خوک بود یک خوک بسیار سیاه، کثیف، بدبو با هئیت انسان؛ درباره هوا و هوس اینکه چشم بد به کسی نگاه کردی از بدو بلوغ تا آن لحظه همه را داشت یادآوری میکرد.
🔸موجودات ۶ عدد شدند آفتاب داشت غروب میکرد تاریک میشد، موجود هفتمی نیامد! آنها که قرار بود مرا غسل بدهند هم رفتند و با رفتن آنها حالت ترس و وحشت موجودات که بیرون آمدم متوجه شدم فوج فوج جمعیت از سمت من دارد به سمت این بیابان میروند...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/ubtKi
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۲
#امید_عزیزی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links