eitaa logo
عباس موزون
54.1هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.9هزار ویدیو
16 فایل
مدیرکانال: عباس موزون ✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانش ها: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران ☎روابط عمومی @My_net_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
17.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و ششم فصل سوم) 🔸من در یک عالمی بودم که با آنچه در این دنیا می‌بینیم و می‌فهمیم کاملاً متفاوت بود من را از آن عالم بیرون آوردند ولی این بیرون آوردن به اجبار و با احترام کامل بود حس می‌کنم یکسری افرادی من را بدرقه کردند و این حس با من هست که با خروج از آنجا حافظه من آنچه از آن عالم آگاهی داشتم که چه ویژگی‌هایی آنجا دارد و چه کسانی آنجا هستند پاک کردند و تنها یادم است انگار دری یا درگاهی بود که بسته شد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/EQ8m4 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
17.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و ششم فصل سوم) 🔸همین که در این افکار بودم که خارج شدم و توجهم نسبت به آنجا بود احساس می‌کردم یک وجودی؛ یک‌ حضوری سمت شانه چپم حس کردم که کنارم هست، مشاهده‌ای نبود احساس درک حضور بود که فاصله یک متری با ایشان دارم از آنجا سفر ما شروع شد، از همراهی‌اش حس خوبی داشتم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/fePGS 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
17.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و ششم فصل سوم) 🔸هر چه بیشتر می‌گذشت، تعداد ستاره‌ها بیشتر می‌شد و سرعت ما هم بیشتر می‌شد پایین آمدن ما ادامه پیدا می‌کرد، حس نگرانی من بیشتر شد، به خودم گفتم: کِی قرار است تمام شود این پایین رفتن؟! تا اینکه به زمین نزدیک‌تر شدیم آمدیم پایین‌تر در جوّ زمین، آمدیم پایین‌تر شهرمان، پایین تر سقف خانه پدری ۳_۲ متری سقف خانه پدری توقف کردیم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/98Gh5 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
19.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و ششم فصل سوم) 🔸وقتی اینها را دیدم آن حضور همراه، راهنما گفت: تو قرار است اینجا متولد بشی و‌ با اینها زندگی کنی (گفتن راهنما؛ القای معنا بود نه حرف زدنی باشد) وقتی متوجه شدم قرار است اینجا به دنیا بیام و با این افراد زندگی کنم، به من تمام حس‌هایی که قرار است در این زندگی به من دست بدهد با توجه به اتفاقاتش، به من دادند. با ماهیت مفاهیمی چون رنج، غم و... به من داده شد، مفاهیمی که تا آن موقع برای من ناآشنا بود... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/DEFsC 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
17.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و ششم فصل سوم) 🔸وقتی آن راهنما گفت: تو‌ باید متولد بشی و‌ رشد کنی؛ برداشتم این بود که منظور بزرگ‌ شدن به لحاظ سِنّی نیست، یعنی یکسری مفاهیم را تو باید یاد بگیری؛ بفهمی که روحت رشد کند. 🔸با توجه به تجربه‌ام فهمیدم چیزهایی هست که ما فقط در دنیا تجربه‌اش می‌کنیم چون اینجا خیر و شرّ، خوبی و بدی کنار هم هست یعنی ما اینجا هر کاری بخواهیم انجام بدیم دو مسیر جلوی پای ما قرار می‌گیرد، می‌توانیم راه خوب برویم یا راه بد برویم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/HN4I9 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
19.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و ششم فصل سوم) 🔸همه گندم‌های گندمزار انگار نجوایی، نوایی با هم آواز می‌خواندند خیلی گوش نواز با همدیگر نجوا می‌کردند. من همراه دختر دایی و‌ برادرانم در کنارشان داشتم بازی می‌کردم، بین گندم‌‌ها می‌دویدیم و خیلی شاد بودیم در همین حین صدای دایی‌ام را شنیدیم که همه افرادی را که آنجا بودند صدا زد که بیایند بنشینند تا عکس بگیرند، من هم همراه بچه‌ها که می‌خواستند آماده بشوند برای گرفتن عکس رفتم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/WMRBP 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
18.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و ششم فصل سوم) 🔸به پدرم گفتم: نه! من آنجا بودم، اینطوری عکس گرفتند، عکاس کی بود، من اینجا بازی می‌کردم، برایش قابل باور نبود همه وقایع را تأیید کرد و نتیجه‌ای که ایشان گرفت این بود که یا خواب دیدی یا ما برایت تعریف کردیم و تو فکر کردی که بودی! من گفتم: من آنجا حضور داشتم خواب اینطوری نیست... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/qwlZx 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
20.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و ششم فصل سوم) 🔸 تجربه دیگر مربوط می‌شود به همان سنین ۸_۷ سالگی که در تابستان سالی بود که کلاس اولم تمام شده بود، ما خارج از شهر رفتیم، پدرم من و برادر کوچکتر را می‌خواست ببرد بالای تپه را نشان دهد، قبل از اینکه برسیم به تپه یک جوی آب تقریباً یک و نیم دو متری باید می‌پریدیم و رد می‌شدیم، نمی‌دانم چطور شد سُر خوردم و در آب افتادم هنوز برخورد نکرده بودم به کف جوی، دیدم آرام آرام دارم بالا میام، حدود ۱۰یا ۱۵ سانت زیر سطح آب بودم و کف را هنوز احساس نکرده بودم دیدم از بدن خارج شدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/znhxr 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و ششم فصل سوم) 🔸آخرین تجربه من مربوط می‌شود به دو روزگی دخترم، در آغوشم خوابیده بود من کاملاً بیدار بودم در این حالت احساس می‌کردم از آن عالم بیداری محض خارج شدم ولی خواب هم نبودم، صدای راهنما را شنیدم که به من گفت: هر موقع به دخترت شیر می‌دهی سوره حمد را بخوان و‌ برگشتم به حالت عادی‌ام... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/4VpM7 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links