🍃صادق ترین بنده خدا
یک روز همۀ نقّاشیهای انتظارم را
در میان آههای حسرتم قاب میکنم
و نصبشان میکنم روی سینۀ آسمان.
من میدانم این نقّاشیها
میتوانند بار یک دنیا حرف را به دوش بکشند.
امشب دوست دارم عاشقی را بکشم
که کنار باغچۀ حیاط خانهاش نشسته
و چشم به در دوخته
نمیدانم در را چه طور بکشم تا هم بفهمند
این در مدّتهاست باز نشده
عاشق با خودش عهد کرده
این در را به روی کسی جز معشوق سفر کردهاش باز نکند.
و نمیدانم چطور باد را بکشم
که وقتی تند میوزد و در را به صدا در میآورد
چگونه دل عاشق را طوفانی میکند.
اگر بتوانم در را طوری بکشم که معلوم شود مدّتهاست باز نشده
همه میفهمند که عاشق
با خودش عهد کرده تا معشوق نیاید
دلش را با بیرون رفتن خوش نکند.
طرز نگاه عاشق را وقتی که چشم به در دوخته چگونه باید کشید
تا کسی که نگاهش میکند
خوب بفهمد این چشمها مدّتهاست
که به جایی جز این در دوخته نشده.
من نقّاشیام را در یک روز برفی میکشم
و عاشق را زیر بارش برف نشان میدهم
روی تنش، روی سرش، روی صورتش
دانههای برف نشسته و سفیدش کرده
امّا او هنوز چشم به در دوخته و داخل نرفته.
آقا!
من منتظرت نیستم
چون چشمم به همه جا خیره است، جز مسیر آمدن تو
گوشم را تیز کردهام برای همه چیز، جز صدای پای تو.
ولی میخواهم منتظرت باشم
پس باید شبیه تو شوم
میخواهم زبانم مثل زبان تو، زبان خدا شود
پس باید از هر چه آلودگی است، پاک شود.
روی زبان تو حتّی گرد دروغ هم ننشسته
من وقتی میخواهم بگویم تو تا به حال دروغ نگفتهای
خجالت میکشم.
دروغ کجا و زبان تو؟!
میشود بگویی کسی که از تعفّنهای دروغش
فرشتگان خدا به خدا گلایه میکنند
تا ابتدای وادی انتظار تو چه قدر فاصله دارد؟
ما از شما آموختهایم کسی که دروغ میگوید ایمان ندارد.
بدون سرمایۀ ایمان چگونه میشود منتظر تو شد؟
و شنیدهایم دروغ، دروغ است؛ کوچک و بزرگ ندارد
پس وای به حال کسی که دهانش خزانۀ انواع دروغهاست
و با وجود این خزانۀ گندآلود
باز هم مدّعی انتظار توست!
به گمانم بزرگترین دروغی که چنین دروغگویی میگوید
همین ادّعای انتظار توست.
ما با این ادّعاهای دروغ، راه آمدنت را سد کردهایم
ولی خودت هم خوب میدانی
که وقتی به حال و روز خرابمان فکر میکنیم
چه قدر مضطرب و مشوّش میشویم
مثل همین حالا که وحشت در خونمان دویده
و به همۀ وجودمان سرایت کرده.
میخواهم زبانم را از همۀ دروغها پاک کنم
من مقام انتظار تو را به هیچ منفعتی نمیفروشم
شبت بخیر صادقترین بندۀ خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
استاد محسن عباسی ولدی0015 ویژگی همنشینان الهی.mp3
زمان:
حجم:
7.5M
#چشیدنیهای_قرآن ۱۵:
«ویژگی همنشینان الهی»
🔻قسمت پانزدهم، جزء پانزدهم:
🍃و اصبِر نَفسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدعونَ رَبَّهُم بِالغَداةِ وَ العَشیِ یُریدونَ وَجهَهُ وَ لا تَعدُ عَیناکَ عَنهُم تُریدُ زینَةَ الحَیاةِ الدُّنیا وَ لا تُطِع مَن أغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِکرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أمرُهُ فُرُطاً
(سوره کهف، آیه ۲۸، ص ۲۹۷)
🎙استاد #محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
نشسته ام بنویسم گدا گدا، آقا
چقدر محترم است این گدایِ با آقا
نشسته ام بنویسم حسن، کریم، کَرَم
مدینه، سفره آقا، برُو بيا، آقا
نشسته ام بنویسم به جای العفوم
الهی یا حسنُ و یا کریمُ یا آقا
تو مهربانی ات از دستگیری اَت پیداست
بگیر دست مرا هم تو را خدا، آقا!
دخیل هایِ نَبَسته شده زیاد شدند
چرا ضریح نداری؟! چرا؟ چرا؟ آقا!
تويي كريمِ حرم زاده من گدا زاده
مرا خدا به تو داده تو را به من داده
@abbasivaladi
🍃🌹🌹🌹
✅ خلاصهی #درس صد و پنجاه و سوم:
چه قدر به ابدیت فکر میکنیم؟
🍃🌹🌹🌹
❇️ تو درس قبل گفتیم خدا اصحاب کهف رو از خواب بیدار کرد. اونا وقتی بیدار شدن کسی رو فرستادن دنبال غذا؛ امّا به اون دو تا توصیه کردن. توصیه اولشون این بود که غذای حلال تهیه کنن.
✳️ توصیه دومشون چی بود؟ این که طوری با مردم برخورد کن که اونا متوجّه نشن ما همونایی هستیم که از شهر فرار کردیم.چرا؟
«إِنَّهُم إِن يَظهَرُوا عَلَيكُم يَرجُمُوكُم أَوْ يُعيدُوكُم فى مِلَّتِهِم»
🔹اگه دستگیرتون کنن، یکی از این دو تا کار رو باهاتون میکنن: یا سنگسارتون میکنن یا این که شما رو بر میگردونن به دین خودشون.
🔹اصحاب کهف، وقتی از سنگسار شدن حرف میزنن، ابراز نگرانی نمیکنن؛ امّا وقتی از بر گشتن به شرک حرف میزنن، نگرانن. میگن اگه بر گردید به آیین شرکآلود اونا، دیگه هیچ وقت رستگار نمیشید:
«وَ لَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَداً».
✔️ اونا از این که ابدیتشون رو از دست بدن، نگرانن.
چیزی که دغدغۀ اصحاب کهفه، فقط خود رستگاری نیست؛ رستگاری و عدم رستگاری ابدیه.
♦️به کلمۀ ابدیت فکر کنید. ابدیت از اون مفهومایی که اگه خوب در بارهش کار بشه، خیلی از مشکلای تربیتی و اخلاقی ما رو حل میکنه. بارها و بارها تو قرآن از ابدیت در قیامت حرف زده. تو بحث معاد، شاید موضوعی مهمتر از بحث ابدیت نباشه.
❌ من معتقدم سربازای پیاده و سوارۀ شیطون میدونن چه قدر تفکّر روی بحث ابدیت میتونه نقشههای اونا رو از بین ببره. برا همینم همۀ تلاششون رو میکنن تا ما رو از فکر کردن به ابدیت غافل کنن.
یکی از اصلیترین دامایی که شیطون سر راه آدما پهن میکنه، اینه که بلایی سرشون بیاره که زندگی رو بیمعنا ببینن.
⛔️ یکی از دلایل باری به هر جهت زندگی کردنا، اینه که زندگی بیمعنی و پوچ شده. بیمعنی بودن زندگی یعنی این که من مقصدی برا انتهای این زندگی نمیبینم که بتونه یه مفهومی به زندگی ببخشه.
آدمی که به ابدیت فکر نمیکنه، آدمیه که در اصل معتقده این زندگی یه موقعی تموم میشه و دیگه بَعدی وجود نداره. وقتی بعدی وجود نداشت، دلیلی برا برنامهریزی هم وجود نخواهد داشت.
▫️حتماً این جمله رو زیاد شنیدید: «بعدش چی».
▫️یکی از جاهایی که این جمله زیاد استفاده میشه، وقتیه که شما میخواید به یکی انگیزه بدید یه کاری رو انجام بده. شروع میکنید به توضیح آثار و نتایجی که اون کار میتونه برای اون فرد داشته باشه.
▫️حرفاتون که تموم میشه، طرف لب و لوچهش رو هم میکشه و میگه: «بعدش چی».
▫️این جمله یعنی من انگیزهای برا انجام کاری که تو میگی ندارم، چون یا بعدی نداره و یا اگه داره برا من معلوم نیست و اگه معلومه، برام مهم نیست.
✅ قبول ابدیت و ایمان به اون، یعنی همیشه سؤال "بعدش چی" ، جواب داره. پس همیشه انگیزه برا عمل هست.
🔻بی معنی بودن زندگی، بدون ابدیت چیزی نیست که آدما ساخته باشن، این پوچی رو خود خدا هم تأیید میکنه:
🍃وَمَا هذِهِ الحَیاةُ الدُّنیَا إِلّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ.
🍂اين زندگى دنيا چيزى جز سرگرمى و بازى نيست و زندگى واقعى سراى آخرت است، اگر مىدانستند.
✨(سورۀ عنکبوت (29)، آیۀ 64).
🔺به لحن این آیه دقّت کنید! نمیگه این زندگی دنیایی، بازیچه و سرگرمیه. میگه چیزی نیست جز بازیچه و سرگرمی.
🔹یکی یه انگشتری رو نشون شما میده و میگه این انگشتر، بدله. شما میتونید با آبکاری بزکش کنید؛ ولی این آبکاری واقعیت بدل بودن این انگشتر رو عوض نمیکنه. کار شیطون، آبکاری دنیاست؛ طوری که شما این جنس بدل رو اصلی ببینی.
✔️ همۀ نکته هم تو این جاست که فهم لعو و لعب بودن دنیا در گرو فهم ابدیت و ایمان به اونه. شیطونی که نمیخواد من و شما به ابدیت فکر کنیم، باید دنیا رو برامون قشنگ جلوه بده.
❌ اگه میبینید بحثایی که ما در بارۀ قیامت میکنیم و وقتایی که فکرمون رو مشغول اون میکنیم، فایدهای که باید نداره، برا اینه که ما رو وصف ابدیتِ قیامت کار نکردیم. قیامت بدون وصف ابدیت، نمیتونه اثر تربیتی خودش رو داشته باشه.
#خلاصه_درس صد و پنجاه و سوم
@abbasivaladi
➖➖➖🍃🌹🌹🌹🍃➖➖➖
🌹 اینم پیدیاف درس صد و پنجاه و سوم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
153 درس صدو پنجاه و سوم چه قدر به ابدیت فکر میکنیم؟.pdf
حجم:
212.6K
#درس
درس صدو پنجاه و سوم:
چه قدر به ابدیت فکر میکنیم؟
@abbasivaladi
🍃آبروی عالم
من دیدهام بیماری را که
از شدّت درد آرزوی مرگ دارد.
دنیا برایش هیچ کششی ندارد
گویی که او را انداختهاند در یک قفس
و لحظه به لحظه شکنجهاش میدهند.
در بستر بیماری چشم به پنجره دوخته
و از آن جا نگاهش را به آسمان خیره کرده
منتظر است، منتظر مرگ.
مرگ برای او یک اتّفاق ناگوار نیست
شیرینتر اتّفاقی است که بناست بیفتد
او بیتاب مرگ است و لحظهها را برای آمدنش میشمارد.
دوست دارم نقّاشی این بیمار را بکشم
و انتظارش را لباس تصویر بپوشانم
ولی آرام آرام دارم میفهمم
که چه سخت است انتظار تو را به تصویر کشیدن.
آقا!
دنیا برای من بدون تو شکنجهگاه نیست
تفرّجگاهی است که در آن خوب خوش میگذرد به من
برای همین هم نه تنها منتظرت نیستم
گاهی میترسم از آمدنت.
اگر بیایی و این تفرّجگاه را به میدان رزم بدل کنی
من رزمندهای میشوم در رکاب تو
یا ... ؟
نمیدانم، واقعاً نمیدانم
ولی میدانم تا بزرگترین زجر زندگی من، نبودنت نباشد
من هیچ گاه منتظرت نخواهم شد.
من میخواهم منتظرت شوم
پس باید شبیه تو شوم.
میخواهم زبانم را شبیه زبان تو کنم
که وقتی حرف میزنم هر کدام از واژههایم
قطرههای بارانی باشد که وقتی میبارند
دلهای تشنه را سیراب کند.
تو با زبانت آبرونداشتهها را آبرومند میکنی
و آبروهای ریخته را جمع میکنی
و با واژههای آسمانیات
برای آبروی آبرومندان، قلعهای میسازی
که هیچ حسودی طمع نفود به آن قلعه را نداشته باشد.
من زبانهایی را میشناسم
که کارشان این است:
آبروی آبرومندان را بریزند
گویی لذّت میبرند از بیآبرو شدن مردم!
آبروهای ریخته را بیشتر پخش کنند روی زمین
طوری که دیگر کسی توان جمع کردنش را نداشته باشد
مثل این که دلشان خوش است به این تفریح!
و سدّی بشوند در برابر آبرو نداشتهها
تا هیچ آبرویی به سویشان روان نشود.
گویی کسی اگر آبرودار شود، از آبروی آنها کم میشود.
در جمع اینها که مینشینی
آبروی مردم مثل نقل و نبات است
در دهانشان میگذارند و میمکند
و آخرش را زیر دندانهایشان میجوند.
گاهی هم آبی میخورند روی آبروی مردم.
آقا! میترسم از این جماعت باشم
هر گاه دیدی دارم قدمی به سوی آنها بر میدارم
حتّی شده با شکستن پایم
نگذار رنگی از این جماعت را بگیرم.
کسی که نگهبان آبروی مردم نیست
دروغ میگوید اگر بگوید منتظر توست.
شبت بخیر آبروی عالم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
استاد محسن عباسی ولدی0016 درخواست های موسی از خدا.mp3
زمان:
حجم:
5.66M
#چشیدنیهای_قرآن ۱۶:
«درخواستهای موسی از خدا»
🔻قسمت شانزدهم، جزء شانزدهم:
🍃اذهَب إلی فِرعَونَ إنَّهُ طَغی * قالَ رَبِّ اشرَح لی صَدری * وَ یَسِّر لی أَمری * وَ احلُل عُقدَةً مِن لِسانی * یَفقَهوا قَولی * وَ اجعَل لی وَزیراً مِن أَهلی * هارونَ أخی * اشدُد بِهِ أزری * وَ أشرِکهُ فی أمری * کَی نُسَبِّحَکَ کَثیراً * وَ نَذکُرَکَ کَثیراً * إنَّکَ کُنتَ بِنا بَصیراً * قالَ قَد اُوتیتَ سُؤلَکَ یا موسی
(سوره طه، آیات ۲۴-۳۶، ص ۳۱۳)
🎙استاد #محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
#درس درس صد و پنجاه و دوم: لقمۀ حروم چه بلایی سر آدم میآره؟ @abbasivaladi ‼️به دلیل مشکل پیش آمده
152 درس صد و پنجاه و دوم لقمۀ حروم چه بلایی سر آدم میآره؟.pdf
حجم:
243.3K
‼️اصلاحیه‼️
#درس
درس صد و پنجاه و دوم:
لقمۀ حروم چه بلایی سر آدم میآره؟
@abbasivaladi
🔰 دوره مطالعات تربیتی؛ آثار حجتالاسلام عباسیولدی
🔸 اطلاعات بیشتر و ثبتنام:
evnd.co/v0AFY
______________
@abbasivaladi