194 درس صد و نود و چهارم شناخت واقعی خودمون، چه اثری تو درمون تکبّر داره؟.pdf
227.7K
#درس صد و نود و چهارم:
شناخت واقعی خودمون، چه اثری تو درمون تکبّر داره؟
✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا میکنید:
⁉️علّامۀ مجلسی راه درمان تکبّر رو چی میدونن؟
⁉️تا حالا به میزان ضعف و پستی وجودمون فکر کردیم؟
⁉️علّت غفلت ما از واضحترین حقایق عالم چیه؟
@abbasivaladi
🍃ساقی شراب های شنیدنی
کسانی که منتظر نیستند
تکلیفشان معلوم است
آنها آدم نیستند.
کسانی که با انتظار زندگی میکنند
در حلقۀ آدمها وارد شدهاند
امّا هنوز راه دارند تا قلّۀ آدمیت
زیرا انتظار جزئی از زندگیشان شده؛ نه همۀ آن.
آدمها سر تا پای زندگیشان انتظار است.
نمازشان، نماز انتظار.
نماز انتظار یعنی مثل تو نماز خواندن
و نماز انتظار باز هم یعنی منتظر نمازخواندن با تو.
روزهشان روزۀ انتظار
روزۀ انتظار یعنی مثل تو روزه گرفتن
و روزۀ انتظار یعنی منتظرِ با تو سحری خوردن و افطار کردن.
حجّشان حجّ انتظار
حجّ انتظار یعنی مثل تو به حج رفتن
و حجّ انتظار یعنی منتظر با تو طواف کردن و با تو میان سعی و صفا راه رفتن
با تو در عرفه و مشعر و منی زیر آسمان بودن
و با تو رمی کردن و قربانی کردن.
نفس کشیدنشان هم نفس کشیدن انتظار
نفسهای منتظرانه یعنی در هر نفسی هزار هزار بار یاد خدا بودن
و نفسهای منتظرانه یعنی منتظر شنیدن صدای نفس تو.
مگر میشود لحظهای از زندگی را پیدا کرد
که در آن نشود منتظر تو بود؟
پس آدمها همۀ زندگیشان انتظار توست.
میخواهم منتظر تو باشم
پس باید شبیه تو شوم.
پیش از این گفتم که تو خوشاخلاقی
و من هم باید اخلاق خوشی داشته باشم
حالا میخواهم کمی ریزتر شوم
تو خوش اخلاقی یعنی این که زبانت مثل برگ گل نرم است
و مثل عسل شیرین.
کسی که زبانش خار دارد و مثل زهر هلاهل تلخ است
باید دهانش را ببندد از ادعای انتظار تو.
تو وقتی حرف میزنی
آدم دوست ندارد لحظهای چشم از دهانت بگیرد
و به اندازۀ نفس کشیدنی گوشش از شنیدن باز بماند.
واژه به واژۀ کلامت نه فقط گوش را
که همۀ وجودم را نوازش میکند
حرف زدنهای تو ثابت میکند
که شرابها فقط نوش کردنی نیستند، گوش کردنی هم هستند.
کسانی که با تو نشستهاند میدانند
وقتی تو برای آدم حرف میزنی
دیگر میلی به آب و غذا نمیماند
حرف شنیدن از تو، هم آدم را سیر میکند و هم سیراب.
حالا که میخواهم همرنگ تو باشم
کاش یک بار مرا به میخانۀ حرفهایت میکشاندی
تا کمی از شراب حرفهایت بنوشم
و بکوشم که حرف زدنهایم مثل تو شود.
قربان خوش زبانیات آقا!
مرا هم خوش زبان کن.
شبت بخیر ساقی شرابهای شنیدنی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
چقدر دلم تنگ شده برای پاکیهای دوران کودکیام!
🍃زندگی همهاش مسابقه بود
این را خوب فهمیدیم.
در مسابقه از کسی نباید جا می ماندیم
این را خوب فهمیدیم
اما فقط مسابقه و جا نماندن را فهمیدیم
و نفهمیدیم
مسابقه بر سر چیست.
🍃برای چیزی که باید از آن دور میشدیم
مسابقۀ نزدیک شدن دادیم
و بر سر چیزی که باید به آن نزدیک میشدیم
رقابتی برای دور شدن درگرفت.
🍃ما اهل مسابقه آفریده شدهایم
بی مسابقه
زندگی معنا ندارد برایمان.
خط پایان این مسابقه
به دست آوردن تو بود.
چه بلایی بر سرمان آمد
که همه چیز را به دست آوردیم جز تو؟
🍃قانون رقابت برای تو
چقدر زیباست!
رقیبان
رفیقان هَمند
درست مثل بازیهای دوران کودکی.
اگر کسی رقابت را
به ذرهای کینه بیالاید
از دور مسابقه خارجش میکنند.
🍃در مسیر رقابت برای تو
اگر به زمین خوردهای برخوردیم
باید دستش را بگیریم.
بلند کردن زمینخورده
ما را از رسیدن به تو بازنمیدارد
این کار، خودش میانبری است
برای زودتر رسیدن به تو.
🍃چقدر دلم تنگ شده
برای پاکیهای دوران کودکیام!
⬅️ادامه دارد.......
#بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0125 baghareh 273.mp3
8.25M
#لالایی_خدا ۱۲۵
#سوره_بقره آیه ۲۷۳
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
📣 بچّههای لالای خدا!
رزمندههای جبهه مواسات!
از لشگر بچّههای صاحب زمانی جا نمونید.
🌸دوستان عزیز لالایی خدا ! دوران کرونایی چه درسایی برا شما داشته ؟
❗️چیزایی رو که تو این مدت یاد گرفتید برا ما بنویسید یا صداتون رو ضبط کنید تا ماهم بهتریناشو تو کانال بذاریم.
#رزمایش_مواسات
#به_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
@lalaiekhoda
🍃یار خوش خلق من
مگر منتظرها شبیه تو نیستند؟
مگر رنگ و بوی تو را ندارند؟
اگر آری، پس به اندازۀ منتظرهایی که داری
باید دنیا بوی تو را بدهد.
بگذار اول خانههایمان را بو کنیم.
نفس عمیق بکشیم.
یک بار دیگر.
چرا خانهمان بوی تو را نمیدهد؟
مگر در این خانه، مدعیان انتظار تو زندگی نمیکنند؟
بیخیال خانه.
برویم سراغ کوچه و خیابانمان.
یک بار دیگر یک نفس عمیق دیگر.
نه، این جا هم بوی تو را نمیدهد.
مگر در این کوچه و خیابانها
مدّعیان انتظار تو قدم نمیزنند؟
اصلاً کمی از زمین فاصله بگیریم.
برویم بالا. کمی بالاتر.
خوب است همین جا.
نگاهی بیندازیم به شهرمان
شاید این شهر رنگ تو را داشته باشد!
نه، خبری نیست.
چرا؟
مگر صبحهای جمعه چندین و چند دعای ندبه
در مسجدها و حسینههای این شهر خوانده نمیشود؟
یعنی دعاهای ندبه
شهرمان را به رنگ انتظار در نیاوردهاند؟
باید رنگ و بوی تو را گرفت.
انگار مدعی انتظار، زیاد است و منتظر، کم.
بگذار خوب تماشایت کنم
منی که میخواهم رنگ و بوی تو را بگیرم.
خُلق تو آدم را یاد آسمان میاندازد، یاد خدا، یاد بهشت.
به قدری از خُلق نیکویت بهشت میطراود
که کسی که در کنار توست
دیگر آرزوی بهشت نمیکند.
با اخلاق خوشَت خدا را میآوری و در کنار همه مینشانی.
این چه لبخندی است که دل جدا شدن از لبت را ندارد؟
این طور که هستی، مگر میشود با تو رو به رو شد
و پس از آن از تو دل کَند؟
باید قبر هر کسی را که با تو آشنا میشود
پیش پای خودت بکَنی.
کسی اگر با تو آشنا شد
از تو جدا نمیشود مگر با مرگ.
یقینا تو اگر بیایی چونان جدّت
با خلق نیکو مردم را دور و بر خود جمع میکنی.
کسی که مدّعی انتظار است و اخلاق خوش ندارد
باید عمری سر به سجدۀ توبه بگذارد
و از دروغی که گفته استغفار کند.
میخواهم منتظر تو باشم
باید اخلاقم را خوش کنم.
دعا کن برایم
رنگ و بوی تو را گرفتن، رسیدن به هدف آفرینش است.
شبت بخیر یار خوش خلق من!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
4⃣ انجام دادن کارهای الزامآور 🔰برای این که بتوانید بر عادت خود به دیدن این سریالها غلبه کنید، کا
❓چه کنم که تماشای تلویزیون رو ترک کنم ؟
6⃣ گفتن اذکاری برای رهایی از وسوسه
✨در روایات و دستور العملهای علمای ما، ذکرهایی را برای رهایی از وسوسۀ شیطان، سفارش کردهاند. خوب است در هنگامی که شیطان، شما را برای دیدن این سریالها وسوسه میکند، این اذکار را بگویید. در این جا برخی از این ذکرها را یادآور میشویم:
🔸در کتاب شریف مکارم الأخلاق، برای رهایی از وسوسه، این دستور العمل آمده است: خواندن آیۀ: «فَإِذا قَرَأتَ القُرآنَ فَاستَعِذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم» و معوّذَتین(سورهای «فلق» و «ناس»).
🔸در همین کتاب از قول امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده که فرمود:
هر گاه شیطان، یکی از شما را وسوسه کرد، به خدای تعالی پناه بَرَد و با زبان ظاهر و باطنش بگوید: «آمَنتُ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ مُخلِصاً لَهُ الدّینَ».
🔸شخصی از مرحوم آیة الله العظمی بهجت رحمة الله عليه پرسید: زیاد مرتکب معاصی میشوم و هر چه تلاش میکنم، موفّق نمیشوم. ایشان فرمودند: «نقل شده که برای این مقصود، حمد و سوره اهدا شود برای مدفونین از مؤمنین و مؤمنات در مشاهد ثمانیۀ مشرفه: ”حرمین شریفین(مکّه و مدینه)“، ”نجف اشرف“، ”کربلای معلّا “، ”کاظمین“، ”سامرّا“، ”مشهد الرضا“ و ”قم“ و حمد و سوره برای مدفونین در سایر مشاهد مشرّفه».
7⃣جمع کردن بساط ماهواره
💯فرض بنده در پاسخ به این پرسش، آن است که امکان جمع کردن ماهواره برای ایشان وجود ندارد؛ مثلاً شاید فرزند خانواده است و پدر و مادر ایشان، ماهواره را به خانه آوردهاند یا این که در آپارتمانی زندگی میکند که برخی از ساکنان آن، ماهواره دارند و ... ؛ امّا اگر ماهواره برای خودتان بوده، اختیارش دستِ شماست، حتماً همین امروز، بساط آن را جمع کنید و برای آن که جهت دیدن سریالهای مورد علاقهتان به خانۀ کسی نروید، کارهایی را که پیش از این گفتیم، انجام دهید.
📚بشقابهای سفره پشت باممان ص٢٥٩
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
990204 hosayn.mp3
2.34M
♦️صلی الله عليك يا ابا عبدالله الحسين
♦️روضه های خانگی
🍃در میان روضههایت زندگی کردن خوش است🍃
#محسن_عباسی_ولدی
#روضه_های_خانگی
#در_میان_روضه_هایت
#مداحی
@abbasivaladi
🍃حضرت امید
داشتم با خودم فکر میکردم
که اگر بخواهم انتظار را بکشم
باید چه چیزی را نقّاشی کنم.
در طبیعت به دنبال مفهوم انتظار میگشتم.
گشتم و گشتم و گشتم
از کوه و در و دشت و صحرا گذشتم
از میان درختهای جنگل دویدم
ساحل را پشت سر گذاشتم
شهرها و روستاها را دیدم و عبور کردم
تا رسیدم به یک بیابان خشک و بیآب و علف.
سینۀ این بیابان پر بود از ترَکهای پی در پی.
نمیدانم باید این ترَکها را به لبهای تشنه تشبیه کنم
یا چشمهای منتظر که به سوسو افتادهاند.
بادی که گهگاه در این بیابان میوزید
گویی زمزمۀ التماس باران داشت.
او شده بود زبان بیابان
گاهی که باد به طوفان بدل میشد
و گرد و خاکی را بلند میکرد
التماس باران به ضجّهای بدل میشد
تا شاید دل آسمان به رحم بیاید.
آیا کسی بود که از آن بیابان بگذرد
و انتظار باران را در سر تا پای او نبیند؟
همین بیابان را میکِشم
تا حواسم باشد اگر منتظر باشم
تماشایم مردم را به یاد انتظار و منتظَر میاندازد.
میخواهم منتظر تو باشم
پس باید شبیه تو شوم
باید با دیو یأس بجنگم
تا نکند فاصلهها مرا از شبیه شدن به تو ناامید کنند.
اصلاً کسی که ناامید است، منتظر نیست
من اگر مأیوس باشم، شبیه تو نمیشوم.
تو معنای امیدی
وقتی زمین و زمان ناامید میشوند
تو هستی که روح امید را در پیکرشان میدمی.
تو میان بندگی و امید، رشتهای کشیدهای
که با هیچ تیغ و تبری نمیشود آن را گسست.
میان ما و امید را رشتهای پیوند داده
که باریکتر از تار عنکبوت است
فوتش کنند، از هم میگسلد.
باید راهی را که تو در بندگی میپیمایی پیدا کنیم
تا امیدمان شبیه امید تو شود.
تو جز خدا به هیچ کسی امید نبستهای
راز عنکبوتی بودن رشتۀ امید ما
دل بستن به غیرخداهای زیادی است
که در چنته هر چه داشته باشند، امید ندارند.
ما شبیه تو نیستیم
امیدمان به خالق، اندک و به مخلوق بسیار است.
خدا نکند واگذار شده باشیم به مخلوق
و خالق رهایمان کرده باشد!
خیالش زندگی را پر از وحشت و ترس میکند.
میخواهم شبیه تو شوم
تاری از رشتۀ امیدی که میان تو و خدا بسته است را
بفرست به سویم
تا من هم خودم را از این برهوت یأس بکشانم به آسمان امید تو.
شبت بخیر حضرت امید!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi