eitaa logo
محسن عباسی ولدی
57.3هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
350 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃ای یادت مایۀ زندگی فراموش نشدنی‌ها رهایم نمی‌کنند. نکند اینها را خودت می‌فرستی به سراغ خیالم که هر چه تلاش می‌کنم از دستشان فرار کنم نمی‌شود که نمی‌شود؟ و نکند خودت دست خیالم را می‌گیری و می‌بری به سوی قیاس. خودت که می‌‌دانی یاد تو در خاطر من مثل یک نسیم عبوری است می‌آید و زود رد می‌شود. امّا چرا وقتی فراموش نشدنی‌ها به سراغم می‌آیند یاد تو مثل سایه می‌آید روی سرم و کنار هم نمی‌رود؟ تا کی بناست چوب این قیاس بر سرم باشد. قامتم دارد از بار شرم می‌شکند. من که با این قیاس‌‌ها آدم نشدم نکند می‌خواهی خلاص شوی از دستم که نمی‌گذاری از دست این قیاس‌ها خلاص شوم. امروز یاد نفس کشیدنم افتادم. من نفس می‌کشم و یادم نمی‌آید لحظه‌ای را که از یاد برده باشم نفس کشیدن را. کمی که نفس کم بیاورم خیلی زود به سراغ جایی می‌روم که کمک‌کار نفسم باشد. چرا در شلوغ‌بازار روز، یک بار هم که شده نفس کشیدن را فراموش نمی‌کنم. کارهایی که در خواب هم فراموشم نمی‌شود بد جور بلای جانم می‌شود در میان این قیاس‌ها. من وقتی می‌خوابم نفس کشیدن را فراموش نمی‌کنم که هیچ گویی حتی بهتر از بیداری نفس می‌کشم. اگر کسی از من بپرسد چرا نفس کشیدن را فراموش نمی‌کنی نگاهم را در چشمش می‌دوزم و حرفی نمی‌زنم ولی با نگاهم بر سرش فریاد می‌کشم که مگر پرسیدن دارد؟ آدمی که نفس نکشد، می‌میرد. آقا! کی بناست باور کنم که بی‌تو نمی‌شود زندگی کرد. بدون هوا، بی‌نفس کشیدن اگر بشود یک دقیقه یا چند دقیقه دوام آورد مگر می‌شود بی‌تو چشم بر هم زدنی زنده ماند؟ پس چرا تو را فراموش می‌کنم؛ امّا نفس کشیدن را نه؟ من می‌دانم از اوّلین روزی که تو را فراموش کردم، مُردم و اصلاً راز غفلت از یاد تو در مرگی است که سال‌ها از آن گذشته. اگر هنوز هم امید دارم به زنده شدن به خاطر اعتقادی است به نفس الهی‌ات دارم. ممنون که گاهی خودت را به یادم می‌آوری تا چند لحظه‌ای از چنگال ین مرگ دهشتناک رها شوم و طعم زندگی را بچشم. من به این گاه گاه زنده شدن‌ها دل خوش کرده‌ام هر چه می‌کنی با من، این دل‌خوشی گاه گاه را از من نگیر. شبت بخیر ای یادت مایۀ زندگی! @abbasivaladi
n087 تا ساحل،پرسش های گام چهارم،با مردانی که به خیال خود محبّت نمی‌کنند تا زن پُررو نشود، چگونه برخورد کنیم؟.mp3
2.59M
🎧 پرسش‌های گام چهارم⬇️ ❓با مردانی که به خیال خود محبّت نمی‌کنند تا زن پُررو نشود، چگونه برخورد کنیم؟ مردی به همسرش محبّت نمی‌کند، به این دلیل که اعتقاد خانوادگی‌شان آن است که اگر به زن محبّت کنید، پُررو می‌شود. ❔با این مرد چه باید کرد؟ ❔آیا باید تنبیهش کرد و مانند خودش به او محبّت نکرد یا این که سیاست دیگری را در پیش گرفت؟ @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
2⃣ نگاه خانواده‌ها به مسائل اقتصادی ✅گاهی خود دختر یا پسر، انسان‌ها را با پول محک نمی‌زند؛ امّا خا
3⃣ سنجش توقّع ❌بسیاری از انسان‌های پول‌دار، شخصیت دیگران را به جیبشان گره نمی‌زنند؛ امّا توقّعاتشان به اندازۀ جیب خودشان است، نه جیب طرف مقابل. 🔴 مثلاً دختری از خانواده‌ای ثروتمند با پسری از خانواده‌ای کم‌بضاعت ازدواج می‌کند؛ بدون این‌که بخواهد او را به خاطر کم‌بضاعتی سرزنش کند؛ امّا وقتی می‌خواهد به خرید عروسی برود یا مهمانی عروسی بدهد، از پسر می‌خواهد به اندازۀ جیب خانوادۀ عروس خرج کند. 📛گاهی هم دختر، این توقّعات را ندارد؛ امّا خانواده‌اش از او چنین می‌خواهند. در این جا هم پسر تحت فشار قرار می‌گیرد. ⚠️باز هم ما نمی‌گوییم با این خانواده وصلت نکنید؛ ولی به این نکته توجّه داشته باشید و حدّ اقل در مذاکرات خواستگاری، این مسئله را با دختر و خانواده‌اش حل کنید. ⬅️ ادامه دارد .... 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 📚نیمه دیگرم، کتاب اول،ص ۱۶۵ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
کوثر و محمد مهدی.mp3
12.52M
🔴 کوثر شفانه ۱۰ ساله، محمد مهدی شفانه ۸ساله از تهران 💠 بچه های لالایی خدا! ان شا الله دوشنبه ها برنامه هایی که خودتون ساختین رو تو کانال میذاریم . 📣رزمنده‌های جبهه مواسات! از لشگر بچّه‌های صاحب زمانی جا نمونید. این هفته با هم دیگه بناست به نیازمندا، پول نقد کمک کنیم. 🌹 فایلای ضبط شده رو با فرمت mp3 به این آدرس بفرستید: 🍃 @modir_lalaiekhoda 🍃 @lalaiekhoda
🍃مهربان من چند شبی هست که گرفتار فراموش نشده‌های زندگی‌ام هستم فراموش نشده‌هایی که مرا به دنیای قیاس می‌کشانند دنیای قیاسی که قفسی تنگ شده بود برایم قفسی که التماست می‌کردم مرا از آن برهانی ولی امشب چه شده مرا که نگاهم به این قفس عوض شده؟ دیگر این دنیا برای من قفس نیست دنیای قیاسی که دوست داشتم از آن فرار کنم بهشتی شده برای خودش چه قدر خوب است نفس کشیدن در این قفس ... نه در این بهشت! درست فهمیده بودم تو خودت مرا به دنیای قیاس‌ها کشاندی اما ببخش مرا که گلایه کردم از تدبیر تو برای خودم. بدون تو زندگی معنا ندارد بدون یادت نفس کشیدن امکان ندارد. تو مرا به دنیای قیاس کشاندی تا بی آن که بخواهم، یاد تو باشم. کاری کردی با خیالم که آب می‌خورم، یاد تو می‌افتم می‌خوابم، یاد تو می‌افتم کسی محبتی می‌کند به من، یاد تو می‌افتم نفس می‌کشم، یاد تو می‌افتم وای که چه دنیای زیبایی است دنیای قیاسی که هر چه التماس کردم مرا از دست آن خلاص نکردی! چه قدر تو مهربانی! کِی بناست ایمان بیاورم به عصمت تدبیرت؟! این قیاس‌ها را اوّل تیغ کندی می‌دیدم که روی حنجرم برای زجر کش کردن کشیده می‌شود امّا حالا برایم بال فرشته شده‌اند که روی سرم به نوازش کشیده می‌شوند پیش از این، قیاس‌ها برایم هر کدام سنگ تیز و درشت بود که صورتم را نشانه می‌گرفت و حالا برایم چونان لب معشوق‌اند که روی گونۀ عاشق می‌نشیند. من از دست این قیاس‌ها فرار می‌کردم ولی حالا قدم به قدم دنبالشان می‌دوم. با این قیاس‌ها یادت خانه‌ای محکم پیدا کرده در قلبم ممنونم که هر چه گلایه کردم تاب آوردی و مرا از دنیای این قیاس‌ها بیرون نکردی. شبت بخیر مهربان من! @abbasivaladi
برپایی خیمه عزای سیدالشهدا علیه‌السلام اراک، خیابان قائم مقام، روبروی پارک آزادی، محوطهٔ باز جنب شهرداری منطقهٔ۴ 🏴 با رعایت تمام اصول بهداشتی در فضای باز. امسال هم مانند هر سال جلسات در روضه باشکوه برگزار خواهد شد. 🌙لطفا در توزیع این اطلاعیه و ارسال آن به دوستداران امام حسین علیه‌السلام رسانه باشید.
🍃مهربان‌تر از پدر زندگی بدون تو، راه رفتن روی زمین پر از خار است نشستن روی تختی از آهن گداخته و خوابیدن روی بالشی پر از شیشه‌های شکسته. زندگی بدون تو ، فرو رفتن در سیاهچال است غرق شدن در گردابی از آب جوشیده و ماندن زیر یک کوه بزرگ. زندگی بدون تو، نوشیدن سرب مذاب است خوردن لجن‌های چند سال مانده و سر کشیدن زهر هلاهل. زندگی بدون تو، یک دروغ است، دروغی مفتضح که حتّی آدم‌های احمق هم باور نمی‌کنند آنهایی که دروغِ زندگیِ بدون تو را باور کرده‌اند مرده‌هایی با جنازه‌های بو گرفته‌اند. باور مرده از کی اعتبار یافته؟ اینها را گفتم تا بگویم: آقا! من که اینها را می‌دانم چرا باز هم بدون تو زندگی می‌کنم؟ من تازه فهمیده‌ام که مبتلا به خودآزاری‌ام. اگر بخواهم از دنیای خویش لذّت ببرم و کاری به عقبا نداشته باشم باز هم باید با تو زندگی کنم. من مبتلا به خودآزاری‌ام. دنبال آرامشم می‌دانم که تو زندگی آرام من هستی و می‌بینم که به دنبالم می‌آیی امّا چرا از دستت فرار می‌کنم، نمی‌دانم. گویا باید باور کنم که من مبتلا به خودآزاری‌ام. کاش تو فقط سرمایۀ به دست آوردن بهشت بودی! کاش با تو نمی‌شد آرامش را در همین دنیا چشید! کاش نمی‌شد با عشق تو دل‌خوش‌ترین آدم روی زمین شد! این طور اگر بود، می‌شد خودآزار بودنم را انکار کرد ولی راه فراری نیست، من خودآزارم. در کنار این کاش‌ها یک کاش دیگر، حال دلم را زار کرده. کاش خودآزاری من تو را آزار نمی‌داد! چرا این قدر خوب و مهربانی که وقتی من خودم را آزار می‌دهم دل تو ریش ریش می‌شود؟ مرا رها کن در مرداب این خودآزاری. کاش می‌رفتی سراغ زندگی‌ات! تو که بدون من چیزی کم نداری. داری؟ این قدر غصّه نخور ولی دعا کن که روزی رها شوم از دام این خودآزاری. شبت بخیر مهربان‌تر از پدر! @abbasivaladi