eitaa logo
محسن عباسی ولدی
57.3هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
350 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
03 مادر، پدر، خانه.mp3
6.86M
🏴صلی الله عليك يا فاطمة الزهرا مادر، پدر، خانه ... 📚مجموعۀ ریحانۀ خدا، کتاب سوم: «فاطمه‌ای که تو یادمان دادی»، ص 69 3 @abbasivaladi 🌐 ketabefetrat.com
🏴 مزار مادر داشتی می‌رفتی سر قبر مادر مرا هم خبر می‌کردی. مگر چه می‌شد؟ می‌خواستی کسی از مزار مادرت خبردار نشود؟ خب چشم بسته مرا می‌بردی تازه این طور برایم بهتر بود چون خودت باید دستم را می‌گرفتی تا سر مزار مادر. دست در دست تو لذتی بالاتر از این هم هست؟ سر مزار مادر هم که می‌رسیدیم قول می‌دادم سرم پایین باشد و نگاهم تنها به خاک مادرت خیره. اصلاً چرا این طور قول بدهم تا خیالت آسوده شود تو اگر یک روز مرا ببری کنار مزار مادرت قول شرف می‌دهم همان جا بمیرم. مرده که نمی‌تواند رازی افشا کند. مگر می‌شود کنار مزار مادر تو نفس کشید؟ تو خودت اگر بر سر مزار می‌نشینی و بعدش باز نفس می‌کشی برای آن است که از خدا اجازۀ رفتن نداری. مزار مادر تو، قتلگاه است. عاشقانه اگر بخواهم بگویم این چنین می‌گویم: اگر چه راز پنهان ماندن مزار مادر تو اثبات مظلومیت و حقانیت اوست امّا حکمتی دیگر هم در آن نهفته است: مادرت مزارش را پنهان کرد تا نسل شیعیانش باقی بماند. مزار مادر تو اگر آشکار بود و ما اگر توفیق زیارتش را می‌یافتیم مدینه بزرگ‌ترین قبرستان شیعیان جهان می‌شد. چه مادر مهربانی! پیش از رفتنش نگران جان بچه‌هایش بود. آقا! کنار مزار مادر یاد ما هم باش. تو جان مایی وقتی برای مادرت گریه می‌کنی مراقب جان ما هم باش. شبت بخیر جان جهان! @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
🏴صلی الله عليك يا فاطمة الزهرا مادر، پدر، خانه ... 📚مجموعۀ ریحانۀ خدا، کتاب سوم: «فاطمه‌ای که تو ی
🔻%۲۵ تخفیف، ویژۀ ایّام فاطمیّه🔻 👈 مجموعۀ 👉 ‼️ اتّفاقی نو، در میان کتاب‌هایی با موضوع حضرت زهرا سلام الله علیها 1⃣ «منبع نور بهشت، خندۀ تو فاطمه»، مقام ملکوتی حضرت زهرا سلام الله علیها رو به تصویر کشیده. 2⃣ «بانو! اجازه»، چهارده تا درس کلیدی از سبک زندگی حضرت زهرا سلام الله علیهاست. 3⃣ «فاطمه‌ای که تو یادمان دادی»، دل‌نوشته‌های مهدوی با رنگ و بوی فاطمیه‌‌ست. 4⃣ «واژه‌های خیس»، سری زده به محلّۀ واژه‌ها و چهارده مجلس، روضه به پا کرده. 🎁 این فرصت رو از دست نده👇 https://ketabefetrat.com/product-category/adabi/fatemi ketabefetrat.com @abbasivaladi
🍃ماه بی‌بدیل شنیده‌ام توبه وقتی به کمال می‌رسد که همان طوری که شیرینی گناه را به کام چشاندیم سختی عبادت را هم بر خودمان تحمیل کنیم. من گناهکارم، گناهم خیلی بزرگ است. من از تو دل کندم و به کسانی غیر از تو دل بستم. حالا آمده‌ام به توبه؛ ولی می‌خواهم حقیقتی را با تو در میان بگذارم. آن روزهایی که دل به غیر تو می‌بستم اضطرابی همیشه همراهم بود که نمی‌گذاشت شیرینی گناه را در کامم احساس کنم. من هر چه قدر که بد شدم و بدی کردم هیچ گاه از اضطراب دوری و دل کندن از تو جدا نشدم. همیشه ترسِ نداشتن تو با من همراه بود. دیگران لبخندها و قهقهه‌هایم را می‌دیدند و می‌شنیدند ولی خودم و تو می‌دانستیم که اضطرابِ نداشتن تو چگونه این خنده‌ها را نمایشی کرده بود. اشتباه کردم که فردا فردا کردم. همان روزی که رفتم، شب نشده باید بر می‌گشتم. حالا که آمده‌ام، بودنب با تو سختم نیست که بخواهم با آن، شیرینی نچشیدۀ گناهم را جبران کنم. اصلاً کسی که دلش را به تو می‌دهد کدام سختی را باید تحمّل کند. برای چنین کسی، سختی چه معنایی دارد؟ آقا! شاید دلم را که گرفتی، خودت را نشانم ندهی تا با سختی ندیدنت، روزهایِ با تو نبودنم جبران شود. اگر صلاح می‌دانی و دلت می‌آید، من حرفی ندارم. فقط به من بگو با این کار توبه‌ام قبول است آقا؟! شبت بخیر ماه بی‌بدیل! @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
✅ درک متقابل، زمینۀ تفاهم 🌸 گاهی با یک جملۀ کوتاه می‌توانی به همسرت بفهمانی که سخنانش را می‌فهمی‌،
n098 تا ساحل،گام ششم،بخش دوم.mp3
3.55M
✅ درک متقابل، زمینۀ تفاهم 🌸 گاهی با یک جملۀ کوتاه می‌توانی به همسرت بفهمانی که سخنانش را می‌فهمی‌، مثل همین جملۀ سادۀ: «ممنونم!». 🔰 راه‌های تفهیم درک متقابل: چگونگی سپاس‌گزاری آثار سپاس‌گزاری 1️⃣ رضایت و وفامندی بیشتر 2️⃣ رفع ناراحتی‌ها 3️⃣ افزون شدن نعمت ❌انتظار تشکّر نداشته باشیم ادامه دارد... 🎧 گام ششم (بخش دوم) @abbasivaladi
🍃یار مهربان من توبه از حقّ الناس، همیشه آسان نیست. بسته به این که حقّ چه کسی به گردنت باشد و چه حقّی توبه آسان می‌شود یا سخت. دل من برای تو بود. من آن را بی‌اجازه‌ات به کسی دیگر دادم. تو دلت شکست وقتی که من از تو دل کندم. الآن حقّ الناسی به گردنم آمده. ناسش تویی، که برترین خلق خدا روی زمینی. هم آنچه مال تو بود را غصب کردم هم دلت را آزردم هم این که مدّت‌ها این غصب و دل آزردن را طول دادم. یک لحظه‌ هم اگر بود، زیاد بود. حالا با این مدّت طولانی، چه خاکی به سر بریزم؟ به من گفته‌اند اگر حقّ الناسی به گردنت بود تا می‌توانی، باید تلاش کنی صاحب حق را راضی کنی. کوتاهی اگر کنی، معلوم نیست خدا تو را ببخشد. حالا آمده‌ام پیش تو که صاحب این حقّ بزرگی. به من بگو چه کار کنم تا راضی شوی از من؟ من اگر دل تو را راضی نکنم نه می‌توانم راحت زندگی کنم و نه راحت بمیرم. اگر دوست داری که راحت نفس بکشم و دوست نداری زجرکش بشوم به من بگو چه کار کنم تا راضی شوی از من؟ توان من اندک است، این را تو خوب می‌دانی حقّ تو بزرگ است،‌ این را خودم خوب می‌دانم ولی تو دل مهربانی داری، این را همه می‌دانند. به توان کمم که نگاه می‌کنم، ناامید می‌شوم از راضی کردنت به بزرگی حقّت که فکر می‌کنم، وجودم می‌شود یأس به مهربانی که می‌اندیشم، یک سره می‌شوم امید. آقا! به من بگو چه کار کنم تا راضی شوی از من؟ شبت بخیر یار مهربان من! @abbasivaladi
مسابقه با اقسام راه رفتن 🔹انواع راه رفتن را به کودکان یاد بدهید. لِی لِی، پا باز، نشسته(پامرغی)، کلاغ‏پَر، جفتْ پا، تند راه رفتن (مثل دوی ماراتن) و روی پاشنۀ پا راه رفتن، سینه‏ خیز و... . حالا میان آنها مسابقه بگذارید. این بازی از بازی‏های بسیار مهیّج است. 🔸اگر کسی نبود که با فرزندتان مسابقه بدهد، خودتان این کار را انجام دهید. اگر خودتان هم حال مسابقه نداشتید، به فرزندتان بگویید خودش با شیوه‏ هایی که گفتیم، راه برود و شما او را تشویق کنید یا این که از کودک بخواهید یک نوع راه رفتن را چند بار اجرا کند و برای هر کدام هم زمان بگیرید. ✅رکورد گرفتن تا اندازه‏ ای جای مسابقه را می‏گیرد؛ امّا مسابقه، یک لذّت دیگر دارد. 🔆این بازی، علاوه بر هیجان ویژه ‏ای که دارد، موجب تخلیۀ انرژی کودک شده، نوعی ورزش برای تقویت جسم او محسوب می‏شود. 📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۹۹ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0182 ale_emran 104.mp3
9.5M
۱۸۲ آیه ۱۰۴ «حقیقت امر به معروف و نهی از منکر» ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب 📣 بچّه‌های لالایی خدا! رزمنده‌های جبهه مواسات! از لشگر بچّه‌های صاحب زمانی جا نمونید. 🔴 بچه های سحری لالایی خدا! کسایی که دوست دارن عمو عباسی شب جمعه بهشون زنگ بزنن و قرار بچه های سحری رو یاد آوری کنن، اسمشون رو به همراه شماره تلفن به این آدرس ارسال کنن👇👇👇👇👇 https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSceo3c6E4RaXJp9vGI0QRANsN-vI1ufr4ieLuzLhb5gYc-IPw/viewform?usp=sf_link @lalaiekhoda
🍃سرمایۀ لطافت آسمان آقا!‌ حقّت خیلی سنگینی می‌کند روی دوشم. هنوز به من نگفته‌ای باید چه کار کنم تا راضی شوی از من. سنگین‌تر از حقّ تو چیزی هست؟ و ضعیف‌تری از قامت من چیست؟ زیر بار حقّ تو چیزی نمانده برایم. دارم نابود می‌شوم. نمی‌خواهی کاری کنی برایم؟ شاید همین طور راضی شده‌ای از من و لازم نیست کاری کنم برای به دست آوردن دلت! همین طور است؟ اشتباه نمی‌کنم؟ اگر اشتباه نمی‌کنم، می‌خواهم درخواستی کنم از تو. عیبی که ندارد! دارد؟ می‌خواهم بگویم همین طور،‌ راضی نشو از من ولی بگذار خودم معلوم کنم که با چه کاری دلت را به دست بیاورم. قبول؟ آقا! ما وقتی دل کسی را می‌شکنیم و بعدش پشیمان می‌شویم رسممان است، او را در آغوش بکشیم پشت هم بوسه بارانش کنیم دستش را گونه‌اش را پیشانی‌اش را. حتّی به خاک می‌افتیم و صورتمان را می‌مالیم به پایش. رهایش نمی‌کنیم تا لبخند را روی لبش ببینیم. همین که خندید، دلمان آرام می‌شود. عزیزم دلم! اجازه می‌دهی این گونه دلت را به دست بیاورم؟ اگر پاسخت آری است، پس منّت بگذار و دیر راضی شو از من. نکند بوسۀ اول را که روی پیشانی‌ات گذاشتم، بخندی و دل‌آرامم کنی. خودت را نگه دار، خنده‌ات را پنهان کن. بگذار یک دل سیر ببوسمت مهربان! دلم برای بوسیدنت تنگ است. شبت بخیر سرمایۀ لطافت آسمان! @abbasivaladi