eitaa logo
محسن عباسی ولدی
56هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
348 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃راز زندگی ما از هم می‌ترسیم؛ چون زنده نیستیم. مرده‌ها ترسناک‌اند. ما از کودکی تا بزرگی، از مرده‌ها می‌ترسیم. ما از هم می‌ترسیم؛ چون عاشق نیستیم. آدم‌هایی که عاشق نیستند، هر جرم و جنایتی از آنها بر می‌آید. ما از کودکی تا بزرگی، از مجرم‌ها می‌ترسیم. زندگی به عشق بند است. وقتی که عاشق نباشیم، مرده‌های جنایتکاریم. می‌بینی چه قدر ترسناکیم! ما حتّی از خودمان هم می‌ترسیم. برای همین هم از خلوت‌کردن با خویش فرار می‌کنیم. تا کمی به خودمان می‌آییم، وحشت همۀ وجودمان را می‌گیرد. خدا نکند کسی بخواهد خودمان را نشانمان بدهد. دماری از روزگارش در می‌آوریم که راه خانه‌اش را گم کند. ما هزار نقاب می‌زنیم بر صورتمان تا هر کدام که افتاد، باز هم نقابی باشد که نگذارد خودمان را ببینیم. چه قدر بی‌ تو نفس کشیدن، ترسناک است. برای فرار از این ترس در چه دام‌هایی که گرفتار نشدیم! آقا! باقی این ترس را بر ما ببخش و با عشقت ما را زنده کن. شبت بخیر راز زندگی! @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 اگه کسی مطابق معیارامون پیدا نشد، چه کار کنیم؟🤔 ✅ ازدواج نکردن بهتر از ازدواج کردن و شکست خوردنه. 🔹 کم نیستن کسایی که همون اوّل زندگی مبتلا به طلاق شدن و روحیه‌شون به شدّت خراب شده.🤯 ❗️چه کسی حاضره با یه نفر ازدواج کنه، فقط برا این که ازدواج کرده باشه، حتّی اگه بدونه که نمی‌تونه در کنار اون زندگی آرومی رو تجربه کنه؟!😳 ✔️ یه بار دیگه توی واقعی بودن معیارهاتون تجدید نظر کنید. اگر معیارها معقول و واقع‌بینانه باشه، نه قحطی دختر اومده و نه قحطی پسر. مشکل عمدۀ دخترها و پسرهای امروز اینه که خیلی سخت گیر شدن.☝️ 🔹 قصّۀ معیارای بعضی از جوونا، قصّۀ اون کسیه که مادرش رو به بازار می بُرد تا بفروشه. بهش گفتن: «چرا می خوای این کار رو بکنی؟» گفت: «قیمتی براش می‌ذارم که کسی نخره!»😳 ❌ بعضیا، معیارایی برا ازدواج دارن که روی زمین مصداق خارجی نداره و خیلی خودمونی باید گفت: چنین فردی رو هنوز مادر نزاییده.😶 📛 گاهی دختر با ایرادایی کاملاً بیهوده و غیرعاقلانه، خواستگارای مختلف رو رد می کنه، ولی وقتی سنّش بالا رفت، بهش می‌گیم: «چه معیاری برا همسر آیندت داری؟» می‌گه: «هیچ، فقط زن نباشد!» پسرا هم گاهی اون قدر سخت‌گیری می‌کنن که سرانجام حاضرن به ازدواج با هر دختری تن بدن.😔 @abbasivaladi
🍃سر و سامان ما می‌گویند دل باید از عقل اطاعت کند و گرنه زندگی به بی‌راهه می‌رود. این حرف درست است، اگر دل، کارونسرای هر محبّتی شده باشد و عقل همان باشد که خدای سبحان با آن عبادت می‌شود. امروز که عقل حسابگر، همۀ معنای عقل شده، از اطاعت عقل، جز لجنزار شدن، چیزی عاید دل نمی‌شود. دل اگر خانۀ محبت تو شود، معنای همان عقلی می‌شود خدا با آن عبادت می‌شود و بهشت با آن به دست می‌آید. آن وقت باید فرمان داد تا همه از دل فرمان ببرند. عقل‌هایی را هم که از دل اطاعت نمی‌کنند، باید زائل کرد. دلی که عاشق توست، همیشه باید فرمانده بماند تا زندگی‌ها سامان بگیرد. همۀ بی‌سر و سامانی ما دلیلی جز این ندارد که از چنین فرماندهی محرومیم. عقل حسابگر وقتی به چنین دلی می‌رسد، با همۀ وجودش احساس ذلّت می‌کند. وقتی سرباز دل می‌شود، حسابگری‌هایش زمین تا آسمان تغییر می‌کند. چه قدر بد! دل‌ها خانۀ محبّت تو نیست. برای همین هم مجبوریم مردم را از اطاعت کردن از دل باز داریم. بی‌سر و سامانی بس است. دلمان را خانۀ محبّت خویش کن! شبت بخیر سر و سامان ما! @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
▪️شاید دلتان بخواهد جای من باشید من همیشه هم‌نشین کسی هستم که شما دوست دارید برای لحظه‌ای هم که شده، هم‌نشینش باشید. ▪️لطفی که خدا در حق من کرده در حق چه کسی کرده؟ چه قدر خودم را زیر دِین خدا احساس می‌کنم امّا یادتان باشد خون دلی که من این جا می‌خورم هیچ یک از شما نمی‌خورید شنیده‌های شما همه برای من دیدنی شده‌اند. ▪️من اهل مدینه‌ام، وادی بقیع. من سنگم، سنگی که بالای قبر کریم مدینه گذاشته‌اند. ▪️من سنگم؛ ولی دلم از سنگ نیست. آب شدن سنگ فقط یک ضرب المثل نیست عین حقیقت است. ▪️خدا خواسته که سر پا بمانم بالای قبر کریم و گرنه همان روز اوّلی که مرا این جا گذاشتند آب شده بودم از غصه. ▪️فولاد هم اگر باشی این جا برای آب شدن نیازی به آتش نداری. آتش غربت کریم به قدری زیاد است که در چشم بر هم زدنی آبت می‌کند. من سنگم و به تنهایی در این وادی غربت بار گنبد و گلدسته و ضریح را به دوش می‌کشم. ▪️کاش زیباتر از این بودم! چه قدر دوست داشتم حالا که بالای قبر کریم قرار گرفته‌ام کسی مرا می‌داد به حجّار عاشقی تا بتراشد. ▪️من اگر چه پنجره‌های ضریح را ندارم و بلندای گنبد و گلدسته را امّا به تنهایی کار ضریح و گنبد و گلدسته را انجام می‌دهم. ▪️شرمنده‌ام که زیبایی گلدسته را ندارم و شکل گنبد نیستم و کسی توان گره زدن دستانش را به پنجره‌ای که ندارم ندارد. ▪️گاهی که غصۀ غربت کریم می‌خواهد از پا در بیاورد مرا با چشم‌هایم دنبال مرقد بی‌نشان مادرش می‌گردم و خدا را شکر می‌کنم که کریم ضریح و گنبد و گلدسته اگر ندارد، نشانه‌ای دارد و از چشم‌ها پنهان نیست. @abbasivaladi
💥💥💥فقط دو روز باقی مونده💥💥💥 🎁کد تخفیف: اربعین 💎 برای آشنایی بیشتر با مجموعه 👇 https://ketabefetrat.com/moharram/ 🛍 برای خرید این مجموعه ارزنده 👇 https://ketabefetrat.com/product/حسینیه-واژه-ها @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
▪️من کبوترم. پرنده‌ای که شوق پرواز آرامَش نمی‌گذارد. من رفیق آسمانم. آسمان هم با من آشناست. اگر روی زمین نشستنم طولانی شود دل آسمان برایم تنگ می‌شود. ▪️من کبوترم. از وقتی چشم به این دنیا باز کردم دنبال گنبد و بارگاه بودم. گِل مرا گویی با گنبد سرشته‌اند که این چنین شوق حرم دارم. ▪️وقتی به دنیا آمدم در گوشم گفتند: تو کبوتر بارگاه حسنی. مادرم پرواز را یادم داد و خودش از دنیا رفت. من راه بارگاه مولایم را در پیش گرفتم و پُرسان پُرسان رسیدم به بقیع. ولی هر چه گشتم نه گنبدی دیدم و نه بارگاهی. ▪️خاندان ما همه کبوتران حرمی بوده‌اند مادرم قصّۀ حرم را برایم گفته بود امّا چه قدر فرق می‌کرد قصّه‌های مادرم با حریمی که نامش روی پیشانی من خورده بود . ▪️بارها شنیده‌ام که این مترسک‌های شیطان به شما می‌گویند بوسیدن در و دیوار پنجرۀ این قبرستان شرک است و مشرک هم جایش وسط آتش. اینها چه می‌فهمند از توحید که کسی را متّهم به شرک می‌کنند. ▪️کاش کسی به اینها می‌فهماند: همۀ دین محبّت است و ای کاش می‌فهمیدند توحید هر کسی به اندازۀ محبّتش رشد می‌کند ولی نمی‌فهمند. ▪️مگر درک اینها عاجز است از فهمیدن این حقیقت روشن که بی‌محبّت دوستان خدا محبّت خدا یک دروغ بزرگ است؟ و دوست‌تر از مولای من و خاندانش خدا، دوستی دارد؟ ▪️ما کبوترها عادت داریم که هر شب برای جوجه‌هایمان قصّه می‌گوییم. این قصّه‌ها مثل نقش روی سنگ هیچ گاه از ذهنمان پاک نمی‌شود. من از مادرم قصّۀ زندگی مولایم را زیاد شنیده‌ام دردناک‌ترین قصّه‌های زندگی مولایم در همان کودکی اتفاق افتاده و من هم از کودکی هر چه کردم که سنگ ذهنم را بشکنم تا قصّه‌هایی که شنیده‌ام از میان برود نشد که نشد. ▪️مادرم می‌گفت قصّۀ کوچه سینه به سینه از اجدادش به او رسیده و می‌گفت کبوترهای زیادی از داغ آن قصّه دق کرده و مرده‌اند. @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ۲۱ ✅ هم بخون📖 ✅ هم با صدای نویسنده گوش کن🎧 🍃بچشان به کاممان طعم شیرین بی مثالت🍃 📚 ص ۲۱۴ @abbasivaladi 🎥 کلیپ با کیفیت اصلی 👇👇👇👇👇👇👇 https://b2n.ir/f47299
🍃آرام دل آن قدیم ترها وقتی دلم می گرفت، فکر می کردم به روزهای قبلش که دلم باز بود. بعد از آن به دلم وعده می دادم فردایی را که مثل دیروز خواهد بود. این وعده تاب دلم را بیشتر می کرد. دلم از من خلف وعده ای ندیده بود. برای همین هر بار دلش را خوش می کرد به وعده من. این روزها تو بگو چه کار کنم با دلم. به او بگویم صبر کند تا فردا مثل دیروز شود؟ کدام دیروز؟ دیروزی که مثل امروز است؟ کدام فردا؟ فردایی که نمی دانم کی می آید؟ دلم دیگر به وعده هایم بها نمی دهد. این تو و این دلم، خودت آرامش کن. شبت بخیر آرام دل @abbasivaladi
🔸خودتو ببین، صداتو بشنو! 🔸 🔹امروزه، در بسیاری از خانواده‏ ها👨‍👩‍👧‍👦 حدّاقل یک تلفن همراه دوربین‏‏دار 📱وجود دارد. 🔸گاهی اوقات از کارهایی که بچّه ‏ها انجام می‏دهند، فیلم بگیرید 🎥و به آنها نشان بدهید. این کار، جای‌گزین خوبی برای تلویزیون 📺است. 🔹البته مراقب باشید در این کار، افراط نکنید. 📛نباید این کار به بازی صبح تا شب کودک تبدیل شود. 🔸از بازی‏های نمایشی هم که در این کتاب آمده نیز می‏توان فیلم گرفت. 🔹گاهی هم صدای او را در هنگام خواندن شعر📖 یا قرآن یا تعریف کردن یک قصّه، ضبط 🎙کنید. 🔸شنیدن صدای کودک برای خودش جذّاب 😃است. 🔹ضبط کردن صداهایی که در محیط اطراف وجود دارد هم برای کودک، جالب است؛ صدای ظرف 🍽شستن، جاروبرقی، چرخ گوشت و ... . 🔸وقتی این صداها ضبط شد، با پخش آن می‏توانید یک بازی جذّاب برای بچّه‏ ها درست کنید. صداها را پخش کنید و از بچّه‏ ها بخواهید بگویند این صدای چیست؟ 🔹بچّه ‏ها به دیدن تصویرهای متحرّک🎉🎈، علاقه دارند. این کار، بی آن که ضرری داشته باشد (البته اگر در آن افراط نشود)، حسّ تماشای تلویزیون📺 را در کودکان، تعدیل می‏کند. 📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۴۵ @abbasivaladi
🍃شادی قلبم این شبها اگر از دل گرفتگی گله کردم، بدان که هوای دلم طوفانی شده، به اندازه ای که توانی برای سوختن و ساختن ندارم. من به دل گرفتگی عادت کرده ام. دل گرفتگی هایی که دیگران را از نا می اندازد، برای من حکم بازی را دارد، ولی گاهی احساس می کنم کوه هم اگر جای من بود، از بار سنگین این همه دل گرفتگی، می پاشید از هم. راه چاره ای بگذار در برابرم. می ترسم کم بیاورم. در میان طوفان دل گرفتگی، بوسه ای بفرست برایم. قول می دهم دیگر از دل گرفتگی شکوه نکنم به تو. شبت بخیر شادی قلبم @abbasivaladi
🍃قصۀ پنجره فولاد تو چیست که وقتی چشم کسی به آن می‌افتد دلش نرم می‌شود مثل برگ گل مثل حریر مثل پر کبوتر نه، نرم‌تر از همۀ اینها 🍃فولاد را چه نسبتی با این همه لطافت است اصلاً فولادِ پنجرۀ تو را اگر از فرسنگ‌ها زیر زمین هم استخراج کرده باشند باز هم اصلش از بهشت است 🍃فولادهای زمینی نه خودشان لطافت دارند و نه هنری برای لطیف کردن دلی کار این فولادها فقط شکستن است 🍃من دل بیمارم را با رشتۀ محبتت گره زده‌ام به پنجره فولادت اما نشانۀ شفا گرفتن دلم باز شدن این گره نیست هر چه این گره محکم‌تر می‌شود احساس می‌کنم دلم شفاگرفته‌تر است 🍃من از فولاد پنجره‌ات یاد گرفته‌ام نرم باشم و دلم بسوزد برای بندگان خدا او به من یاد داد اگر لحظه‌ای نگاهم را از تو نگیرم زنگار گناه دیگران اندکی از رنگ عشق تو را در دلم نمی‌کاهد 🍃نام پنجره فولاد هم دل ما را می برد آقا! راز این دلبری فقط نگاهی است که هر لحظه از چشم پنجره فولاد به سوی تو دوخته شده 🍃آقا مثل فولاد سخت بودن مثل حریرنرم بودن یک راز دارد: همسایۀ تو شدن، همین. @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎈پاسخ‌گویی به نیاز کودکان با فرزندان بیشتر ✅ بچّه‌ها، نیاز به بازی دارن. بدون بازی، تربیت صحیح کودک، امکان‌پذیر نیست. بازی هم نیاز به همبازی داره. بچّه‌ها وقتی تعدادشون کم باشه، باید فکری به حال همبازی‌شون کرد. سه راه عمده برا این کار، وجود داره: 1⃣ خدا برکت نده به این سی‌دی‌ها و برنامه‌های تلویزیونی و بازی‌های رایانه‌ای و ... که کار مادرا رو راحت کرده. بعضیا برا این که بچّه، بهونۀ بازی نگیره، فرزندشون را مشغول رسانه می‌کنن. رسانه‌ای شدن کودک، همان و به بیراهه رفتن تربیت، همان.📛 2⃣ فرستادن بچّهَ‌ها به مهد کودک. مهد کودک‌ در تمدّن امروز، یعنی عوض کردن مادر، ولی با آروم‌ترین، شادترین و باکلاس‌ترین شکل ممکن!❌ 3⃣ همبازی شدن پدر و مادر با کودک. ولی چند پدر و مادر سراغ دارید که این کار رو انجام بدن؟🤔 🔷🔹وقتی تعداد بچّه‌ها بیشتر باشه، به صورت خودکار، وقت همدیگر رو پُر می‌کنن. این نکتۀ بسیار مهمّیه. بچّه‌های زیاد، خونه رو برا خودشون یه مهد کودک می‌کنن. لطفاً به این نکته توجّه کنید.👌 ⁉️ آیا برای فرزند دلبندمون، هدیه‌ای بالاتر از یک انسان که برادر یا خواهر باشه، وجود داره؟ اگه بچّه‌های بیشتری داشتیم، آیا معضلی به نام اعتیاد به رسانه یا بازی‌های رایانه‌ای وجود داشت؟🤔 @abbasivaladi
💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥 فقط چند ساعت وقت دارید⏳ این شرایط ویژه رو از دست ندید 🎁کد تخفیف: اربعین 💎 برای آشنایی بیشتر با مجموعه 👇 https://ketabefetrat.com/moharram/ 🛍 برای خرید این مجموعه ارزنده 👇 https://ketabefetrat.com/product/حسینیه-واژه-ها @abbasivaladi
🍃مهربان رشتۀ دلم بند جایی بود. هر جا که می‌رفت، مرا با خودش می‌برد. هزار دلیل و بهانه آوردم که باید این رشته، بند باشد. یک سوی دلیلم را به خدا وصل می‌کردم و یک سوی بهانه‌ها را به انسان بودنم. چند روزی هست که می‌بینم رشته دارد پاره می‌شود ولی من بانی از هم دریدنش نیستم. کیست که دارد این رشته را پاره می‌کند؟ من ایستاده‌ام. آنچه دلم به آن بسته بود، دارد می‌رود ولی دیگر مثل قبل نیست که مرا به همراه خود ببرد. هر چه دورتر می‌شود، رشته دریده‌تر می‌شود. نکند پاره کردن رشته کار توست و بنا داری التماس چندین و چند روزه‌ام را جواب دهی؟ آری؟ درست می‌گویم؟ می‌خواهی با من دوست شوی و داری مقدماتش را فراهم می‌کنی؟ پاره کن آقا! هر رشته‌ای که مانع دوست شدن تو با من است. اگر پای دوست شدن تو با من در میان باشد این رشته‌ها به هر کجا که وصل باشند می‌ارزد که یکی یکی پاره شوند حتّی اگر رشتۀ دلم به فرزند دلبندم وصل باشد. قیمت دوست شدن تو با من بیشتر از فرزند و عیال است. لطف می‌کنی که ارزان می‌فروشی به من. منتظرم تا ببینم گمانم به این دریدن‌ها همان است که فکر می‌کنم. مرا خوش گمان نگهدار آقا! شبت بخیر مهربان! @abbasivaladi
🍃پروردگار من! خیر، جایی جز خانۀ تو یافت می‌شود؟ تا درِ آن خانه را بزنم؟ آیا کسی جز به مدد نظر لطف تو می‌تواند روی نجات را ببیند؟ و پشتِ هلاکت را بر زمین بکوبد؟ 🍃خداوندا! همه محتاج تواَند همه، نیکوکار و بدکردار. نیکوکار به نیکی‌ خویش نباید ببالد که اگر نبود یاری تو و اگر نمی‌بارید ابر رحمت تو، بویی از نیکی به مشامش نمی‌رسید. @abbasivaladi
🍃مرد جمعه های انتظار حساب دستت هست؟ این جمعۀ چندمی است که آمد و رفت و تو نیامدی؟ می‌شود امشب کمی از خودمان تعریف کنم؟! عیبی که ندارد؟ دارد؟ با همۀ بدی‌هایی که داریم، قبول داری که خیلی دوستت داریم و ایمانمان به تو خیلی زیاد است که بعد از این همه آمدن و رفتن جمعه‌ها و نیامدن تو، باز هم امید داریم که بیایی. این جمعه که می‌گذرد، چشم به جمعۀ دیگر می‌دوزیم و وقتی این جمعه‌های نیامدن تو روی هم انباشته می‌شود، ایمانمان و امیدمان کم‌رنگ نمی‌شود. تازه، به قدری خوبیم که وقتی نمی‌آیی، نیامدنت را هم می‌زنیم بر سر خودمان. ما تو را تقصیرکار نیامدنت نمی‌دانیم. مقصر، ماییم. اگر یار شویم، آمدنت را امضا می‌کند خدا. آقا! ما اگر به اندازۀ فرماندهان لشگرت بالا نیامده‌ایم، به گمانم سیاهی لشگرت شده‌ایم. به دعای گربه سیاه اگر باران ببارد، دعا می‌کنیم که زودتر فرماندهان لشگرت جور شوند و صدای تو را از کنار خانۀ خدا بشنویم. شبت بخیر مرد جمعه‌های انتظار! @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا