محسن عباسی ولدی
💥✍💥✍💥✍💥✍💥
🔴 دیدگاه و اظهار نظر متفاوت استاد #محسن_عباسی_ولدی درباره ماجرای #مهسا_امینی و رویدادهای اخیر‼️
#استوری
#از_تبیین_تا_قیام
@abbasivaladi
🍃حضرت سلطان
امسال هم نشد که اربعین در جادۀ عشق، جادۀ نجف تا کربلا باشم. حس محرومیت، کارش کشتن آدمهاست. من برای این که زنده بمانم، از خاطرههای اربعینی فرار میکنم. صوت و تصویر اربعینی را باید بر خودم حرام کنم، تا بتوانم این روزها را به سلامت پشت سر بگذارم. خاطرهها برای آدم محروم، حکم سم را دارند.
عیبی ندارد اگر بگویی که غفلت از تو را دارم توجیه میکنم؛ ولی آقا! قبول داری آدم اگر عاشق باشد و معشوق اگر از او دور باشد و یاد و خاطرۀ معشوق، عاشق را احاطه کند، خوف از دست رفتن جان عاشق هست، نیست؟ بهتر نیست عاشق برای این که زنده بماند، از معشوق کمتر یاد کند و حتی گاهی او را فراموش کند؟
بگذار خودم را عاشق بدانم؛ اما عاشقی ضعیف است و برای جبران ضعف خویش، گاهی تو را فراموش میکند.
چه قدر خوشبختم که یقین دارم معشوقم قوی است و هیچ گاه مرا فراموش نمیکند.
شبت بخیر حضرت سلطان!
#شب_بخیر
#اربعین
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi.
محسن عباسی ولدی
دستشدِه! ✳️این بازی، همان «دستْ رشتۀ»ی معروف است. 💟تعداد افراد در این بازی، حدّاقل باید سه نفر
رابرت(روپل)
🔸حدّاقل اعضای هر گروه در این بازی باید سه نفر باشد. از میان این سه نفر، یک نفر، سرگروه بازی است. روی زمین، شکل زیر را می کشیم.
🔹این شکل برای بازی سه نفره است. اگر تعداد افراد گروه ها بیشتر باشد، باید به خط های عرضی اضافه کرد.
🔸به قید قرعه، یکی از گروه ها بیرون میایستد و یکی دیگر از گروه ها به شکلی که میگوییم، داخل می ایستند.
🔹هر کدام از اعضای گروه داخل، تنها میتوانند در میان دو خطّ عرضی حرکت کنند؛ امّا سرگروه که در اوّلین خطّ عرضی میایستد، اجازه دارد در خط طولی که محدودۀ بازی را به دو نیم کرده، رفت و آمد کند و از طریق همان خط هم وارد خطوط عرضی شود.
🔸با دست دادن دو سرگروه، بازی شروع می شود.
🔹اعضای گروه بیرون، باید تلاش کنند وارد محدودۀ بازی شوند و از آن طرف، خارج شوند. اعضای داخل هم باید تلاش کنند با دست به آنها بزنند.
🔸 در صورتی که دست گروه داخل به هر یک از افراد بیرونی بخورد، آن فرد از بازی بیرون می رود. هر فردی هم که محدوۀ بازی را طی کرد و به آن سو رسید، باید همین مسیر را برگردد.
🔹اگر یکی از اعضای گروه بیرونی، مسیر رفت و برگشت را بی آن که دست کسی به او بخورد، طی کرد، گروه پیروز است. در این صورت، یک امتیاز به نفع آنها نوشته میشود و دوباره، بازی را از بیرون، شروع میکنند؛ امّا اگر هیچ کدام موفّق به این کار نشدند، یک امتیاز به نفع گروه دیگر نوشته شده، جای دو گروه، عوض می شود.
📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۱۴۱
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
🌐 http://ketabefetrat.com
📲 @foroosh_fetrat
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
منتخب_برنامه صد و هفتاد و هشتم.mp3
9.49M
#لالایی_خدا ۱۷۸
#سوره_آل_عمران آیات ۹۹ - ۹۸
#محسن_عباسی_ولدی
#قصه
« رضاشاه و کشف حجاب »
✅شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹
@lalaiekhoda
🍃آرامش جهان
دلهای ما وقتی که از هم دور باشند
هر چه قدر هم که نزدیک هم باشیم
باز هم از کنار هم بودن، لذت نمیبریم.
صاحبان دلهای دور از هم، از هم میترسند.
ترس هم دارد دیگر.
دلها وقتی که از هم دور میشوند
صاحبانشان همدیگر را نمیفهمند.
وقتی که همدیگر را نفهمند
دائم یکدیگر را متّهم میکنند.
تهمت تیری است که در چلّۀ کمان این آدمها
همیشه آمادۀ پرتاب است.
وقتی همه آمادۀ پرتاب تیر تهمت هستند
میشود بدون ترس زندگی کرد؟
دلها وقتی از هم فاصله میگیرند
صاحبانشان چشم دیدن یکدیگر را ندارند.
وقتی چشم دیدن هم را نداشته باشند
بعید نیست به فکر حذف همدیگر بیفتند.
میبینی چه قدر ترسناک میشود زندگی!؟
صاحبان دلهای دور از هم
حوصلۀ شنیدن صدای همدیگر را ندارند.
وای که چه وحشتناک است
وقتی که آدمها به فکر بریدن صدای هم میافتند!
آقا!
میشود دلها خانۀ محبّت تو نباشند و به هم نزدیک باشند؟!
نمیشود، تردید ندارم.
دلهای ما برای نزدیک شدن به هم
راهی جز این ندارند که عاشق تو شوند.
ما برای این که کنار هم آرام و بیوحشت زندگی کنیم
مضطرّ عشق توایم.
عاشقمان کن تا آرام در کنار هم زندگی کنیم.
شبت بخیر آرامش جهان!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥🎥🔥🎥🔥🎥🔥🎥🔥
🎞 #کلیپ_تصویری
‼️#تو_یکی_ساکت‼️
♨️ قسمت اول♨️
📣📣 دههٔ هشتادیها!
قرار است ندانید
❌ پرده برداری از جنایات وحشیانه‼️
🎙استاد #محسن_عباسی_ولدی
💥حتماً تا آخر ببینید و به صورت گسترده نشر بدید.
@abbasivaladi
🍃آرامش دل
ندای اربعین حسینتان به گوش همۀ عالم دارد میرسد. مگر شیطان آرام میگیرد و تماشا میکند عالمگیر شدن حسینتان را؟! میبینی این روزها چگونه با حنجرههای شیطانی فریاد میکشند تا صدای حسین را خاموش کنند؟!
آقا! صدای نخراشیدۀ این جماعت، آرام و قرارمان را برده. ما میدانیم که این جماعت کور خواندهاند و صدای حسین بلندتر از صدای همۀ آنهاست؛ ولی دوست داریم از زبان تو چیزی بشنویم. حرفی بزن، چیزی بگو تا دلمان آرام شود.
شبت بخیر آرامش دل!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
🎧#قطعه_صوتی #پیشنهاد_ویژه ۱ #طعم_شیرین_خدا #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
♨️#پیشنهاد_ویژه♨️
🔴 به بهانه گرامیداشت هفته دفاع مقدس
✅ قسمت اول
🍃یه سال، روزِ اوّل فروردین به دوستام پیشنهاد دادم برا عید دیدنی به همراه خونوادههامون به آسایشگاه جانبازان بریم. دوستام از پیشنهادم استقبال کردن و با همدیگه راه افتادیم. به دم درِ اون جا که رسیدیم، یکی از دوستام جلوتر از بقیّه رفت تا پرس و جو کنه به کدوم قسمت ساختمون و به کدوم بخش باید بریم.
🍃چند دقیقه بعد که بر گشت، از قول پرستارِ اون جا گفت: «چون عید بوده، خونوادهها جانبازاشون رو بردن خونه». تو فکرم اومد دیگه باید برگردیم که دوستم حرفش رو ادامه داد: «البتّه پرستار گفت: فقط یه جانباز هست که نرفته خونهشون».
🍃 منم گفتم: اصلاً فلسفۀ اومدن ما مشخّص شد. اومدیم تا روز اوّل عید، این جانباز رو از غربت بیاریم بیرون!
🍃وارد ساختمون آسایشگاه شدیم. سکوت عجیبی حاکم بود. به اتاق اون جانباز راهنمایی شدیم. با مردی حدود سی و خوردهای ساله رو به رو شدیم که به شکم روی تخت خوابیده بود؛ یه جانباز قطع نخاعی که خیلی وقت بود روی تخت به همین حالت دراز کشیده بود.
🍃بعد از یه گپ و گفت دوستانه، خیلی زود با همدیگه صمیمی شدیم. احساس کردم که میتونم یه سؤال خاص ازش بپرسم. بهش گفتم: اگه یه سؤال بپرسم، ناراحت نمیشی؟
🍃گفت: نه، بپرس.
گفتم: تو که خیلی وقته به این حالت خوابیدی و این همه داری سختی میکشی، از دست خدا ناراحت نیستی؟ ازش گلایه نداری؟
تا این رو گفتم، انگار که سؤال عجیب و غریبی پرسیده باشم، با حالت خاصّی گفت: نه، اصلاً گِلهای ندارم! خدا رو شکر، خدا رو شکر!
🍃واقعاً نمیدونستم به خاطر چی، این قدر خدا رو شکر میکنه. از لحنش کاملاً معلوم بود که حرفاش، بازی با واژهها نیست و از ته دلش داره خدا رو شکر میکنه.
🍃تو فکر حرفای اون بودم که با ادامۀ حرفاش، به سؤالم جواب محکمتری داد: شرایط من که خوبه. اگه میخواید کسی رو ببینید که مشکل داره، باید برید دیدن فلان جانباز که ... .
🍃حرفاش برام خیلی غافلگیر کننده و به نظرم عجیب میاومد. آخه ما یه شب تا صبح که میخوابیم، باید هِی غلت بزنیم و این ور و اون ور بشیم، تو مریضی هم به خاطر محدود شدن، خیلی زود خسته میشیم و حوصلهمون سر میره. گاهی به قدری خسته میشیم که به خدا گلایه هم میکنیم. واقعاً آدم چه قدر باید اهل شکر باشه که با این همه مشکل، بازم خدا رو فراموش نکنه و ازش ممنون باشه!؟
🍃به کمک پرستار، تلفن اون جانباز رو پیدا کردیم و به خونهشون زنگ زدیم. مادرش گوشی رو برداشت. نشونی خونهشون رو گرفتیم و راه افتادیم.
⬅️ادامه دارد....
📚 #طعم_شیرین_خدا، کتاب پنجم، صفحۀ ۱۸۷
@abbasivaladi