9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷نماهنگی زیبا از #دفاع_مقدس
"به یاد همه ی رزمندگان #بسیجی امام روح الله الخمینی "ره"
#شعــرعلیرضاقزوه
🔹باصــدای : کربلایی صادق بهمئی
🌺🌺🌺 @abbass_kardani 🌺🌺🌺
Hamed_Zamani_Shahre_Baran_190118133032.mp3
3.85M
🎧 شهر بارون
🎤 #حامد_زمانی
🌼 نبودی و هزار دفعه زمین خوردم
❤️ #تقدیم_به_امام_زمان_عج
🍃🍃🌹 @abbass_kardani 🌺
هدایت شده از کد آهنگ های پیشواز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸به نیابت امام زمان (عج)🌸
#رائفی_پور🎤
#فعال_مهدوی_باشیم✌️
لطفا این ویدیو را در صفحات مجازی پخش کنید🌹
التماس دعای فرج آقا امام زمان عج الله 🙏🙏
از من تا خدا راهی نیست
فاصله ایست به درازای من تا من
و در این هیاهوِی غریب
من ، این من را نمیابم!
@abbass_kardani
از فرمایشات امام جواد علیه السلام :
سه چیز بنده را به مقام رضوان الهی میرساند
۱-استغفار زیاد
۲-فروتنی با مردم
۳-زیاد صدقه دادن
کشف الغمه جلد ۲
@abbass_kardani
98-4-27 mirdamad.mp3
19.03M
🎵 #پیشنهاددانلود👆
💠قرائت دعای کمیل
🔸 با نوای حاج سید مهدی #میرداماد
🔹حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
✋ #التماس_دعا✋
🍃🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🍃
@abbass_kardani
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#بسم_رب_الشهدا
#زندگینانه
#شهید_عباس_کردانی
✅#قسمت_پنجم
پدر #ماما را به خانه آورد ماما آمد، اما جنین در شکم مادر وارونه قرار گرفته بود. سرش رو به بالا بود دنیا نمیآمد.
مادر درد میکشید. ماما با وجود سابقهاش #هول کرده بود اما نمیشد که بچه را به دنیا نیاورد.
باید بچه را می تاباند اما مجال نبود.
#مادر فریاد زد: صالح.
#پدرم هراسان به اتاق آمد. دست مادرم را گرفت و از جایش بلند کرد. مادر ایستاد.
پدر نمیدانست بچه چیست؟
#پسر است یا #دختر.
آن وقت که سنوگرافی نبود.
پدر چشمانش را بست و گفت:
"یا ابوالفضل"
بعد هم نیت کرد اگر پسر بود نامش را عباس مینهم.
فقط میخواست بچه سالم باشد. فقط میخواست کامله درد نکشد. مادر با کمک پدر ایستاده بود. انگار چرخش طفل را در شکمش حس کرد !
"صالح مرا بر زمین بگذار تا بنشینم"
بعد از آن همه زایمان حالا میدانست بچه سر جای خودش است.
#درد امان نمیداد دیگر بایستد.
نشست و پدر با ترسی که نمیدانست به کجایش ببرد، از اتاق بیرون رفت!
و به دامان (ابوالفضل العباس ع) پناه برد.
زیر لب زمزمه میکرد من سر قولم هستم #آقا جان، بچه سالم باشد نامش #عباس است.
چه کسی گفته بود پسر است نمی دانم او هم نمیدانست.
#صدای کودک در خانه پیچید.
#کمیله (نام نازکرده مادرم در نزد عربها اینگونه گفته میشود)
هم سالم بود و باز هم یک پسر که آمدنش مثل بقیه پسرها در جامعه آن روز اهواز که همه سنتی و پسر دوست بودند و پسر حکم #یار پدر و #پشتیبان مادر بود،
میتوانست دوباره موجی از #حسادت و چشم زخم را به دنبال داشته باشد.
به روایت از #خواهر_شهید
✅ادامه دارد...
@abbass_kardani