eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
27.3هزار ویدیو
131 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
─═हई╬💫 « قسمت من » 💫╬ईह═─ پارت : ۲۸ * یاسین اومد داخل اشپزخونه ، دوباره سر و کله این مزاحم پیدا شد ، من نمیدونم چرا این ولمون نمی کنه ، هر جا که میریم راه و بیراه میاد پیشمون . لابد بخاطر حضور عشقش بینمونه . بهمون گفت : - آفرین به دخترای گل ، ماشالا به کار افتادن انگاری ،"" وقت شوهر کردنتونه دیگ ، حالا صبر کنید یه تست بزنم ببینم چجوری کارتون !! یاسمین گفت : - لازم به تست کردن تو نیست . ما کارمون ۲۰ . -اینکه حتما ، ولی باید آقا مهندس یه چک بکنه ببینه . با خنده گفتم : -بفرمایید آقای مهندس فضول و همه چی کار . - بده میخوام اگ ایرادی بود بگم تا موقع مهمونی عیب نگیرن ازتون . - ن مرسی کی به بفکری .. اول رفت پیش یاسمن یکم از کلم ها برداشت و خورد ، یاسمن با چندش و حرص گفت : -اااهههه ،،، یاسین با دستای کثیفت برداشتی!! برو حداقل بشو بیا کوفت کن. - برو بابا ، از دهن تو هم تمیزتره بعد دید زدن و تست کردن گفت : -خب مزش ک همون کلمه ، ولی درست خورد کن خواهر من ، این چه وضعیه یکی اندازه کله توعه ، یکی اندازه کله مورچه ، مثلا میخوای عروس بشی ها خجالت داره .. -نخیرم ، از این بهتر نمیشه ، حالا لازم نکرده تو نظر بدی واسمون . با لبخند اومد پیش من و از خیارا برداشت و بعد گفت : - نه انگار مانا یه چیزی میشه ‌، آفرین خوبه ولی کمی بیشتر دقت کن ، نیاز به سعی بیشتر داره. منم با خنده گفتم : - چشم آقای معلم . ببخشید از این به بعد درست انجام میدم. -نه آقا مهندس هستم . افرین دخترم . - باشه آقای مهندس حالا برو که وقت اضافه نداریم ، ما را از کارمون انداختی . رفت سراغ پریا که از اون موقع سرش پایین بود و ریز ریز میخنده . - خبببب و اما گوجه ها ، آفرین پریا خانم خیلی خوب خورد کردی تو نمره ۲۰ و میگیری . - خخخخ مرسی . منو یاسمین با لبخند معنی دار بهم نگاه کردیم و به یاسین گفتم : - خوب یه تست بزن ببین مزش چطوریه !! یاسین اخماشو تو هم کرده با حالت چندشی گفت : - وای ننههه من از گوجه متنفرم ، دیگه مزه گوجه میده نیازی به تست نیست . - نه دیگه باید بخوری حداقل برای دلخوشی پریا که شده ، چون دوسش داری ... پریا از خجالت سرخ شد یاسین هم با اخم شیرینی گفت : -اون دیگ بمونه واسه بعد ، انشالله خودشو بعداً تست می کنم ولی گوجه رو عمرا . ما هم از این حرف یاسین با خنده اونا رو نگاه می‌کردیم ، ولی پریا که دیگه حرصش گرفته بود از حرفهای ما و یاسین بلند شد و با اخم گفت : - کوفت این چه حرفایه میزنید ، خجالت بکشید واقعاً که ... یاسین سر به زیر گفت : - عذر می خوام دختر عمه جان ، انگار شما هم مزتون تلخه ، نیاز به تست نیست دیگه.. دوباره هممون زدیم زیر خنده ولی پریا عصبانی تر شدو از آشپزخونه رفت بیرون ، یاسمن گفت : -بفرما آقا یاسین ، حالا برو جمع کن این خرابکاری تو ، تو هم با این تست زدنات ، خجالت داره واقعا . - واااا !!! چرا انقد زود ناراحت شد ؟؟ من که چیزی نگفتم . رو بهش گفتم : -خدا بهت رحم کرده یاسین که همون چاقو رو نکردی تو چشت. یاسین یه دستشو زد تو صورتشو با حالت دخترانه گفت: - خدا مرگم تا این حد !!! اینقدرم دیگه دختر وحشی ؟؟ یا خدااا -حالا برو از دلش درار تا بدتر از این نشده بعد با لبخندی و از خدا خواسته چشمیییی گفت و سریع از آشپزخونه رفت بیرون تا ناز عشقشو بکشه . ... نویسنده : ♡«ℳ£みЯムŋム»♡
بهــ🌸ــار حلول‌ ‌است ‌در کالبدِ زمین و نزول ‌"حیات" ‌بر جانِ ‌بشر تَنها‌ آنان ‌که‌ بَهاری‌اند🌺 @abbass_kardani
معمولا توی اتاق پذیرایی درس می‌خواندیم. پذیرایی‌مان، اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم و مواقعی که می‌خواستیم درس بخوانیم اجازه ورود به آن را داشتیم! یک شب بعد از نصفه شب برای درس خواندن به اتاق پذیرایی رفتم و دیدم محمودرضا قبل از من آنجاست. اما درس نمی‌خواند. به نماز ایستاده بود. آن موقع دوازده سیزده سال بیشتر نداشت. جا خوردم. آمدم بیرون و به اتاق خودم رفتم. فردا شب باز محمودرضا توی پذیرایی بود و نشد آنجا درس بخوانم. چند شب پشت سر هم همینطور بود؛ محمودرضا بعد از نیمه شب بلند می‌شد می‌آمد توی اتاق پذیرایی و به نماز می‌ایستاد. هر شب هم که می‌گذشت نمازش طولانی‌تر از شب قبل بود @abbass_kardani
🌺 ❤️ یا امام رضا ... 🔅دلی که جای تو باشد... 🔆در او چه جای غم است؟! 🌺🍃 السلام علیک یا علی بن موسی الرضا🔆 @abbass_kardani
لقــــمہ نان خشڪے برداشتند و جانــــــشان را گذاشتند ! بـےادّعـــاےِ بـےادّعـــا این تمام ِ سهــــمشان از سفــــــره ے انقــــلاب بود ... 🌺روزتوت شهدایی @abbass_kardani
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اولین انتشار 🎥وقتی بعد از سه سال مادری با چفیه یادگاری فرزندش که از سوریه رسیده روبرو میشود.... شهید علی جمشیدی که هنوز در بیابان‌های خانطومان همراه دیگر شهدا جامانده است...💔 @abbass_kardani🌹
4_6035107801741657915.mp3
8.14M
مداحی منم باید برم آره برم سرم بره رضا نریمانی @abbass_kardani
❣ 🌸 قال الامام العسڪرے (علےه السلام) فے تفسیره: ✨ فاذا رفع راءسه من الرڪوع قال الله - تبارک و تعالے - لملائڪته: اما ترون یا ملائڪتے ڪیف یقول: ارتفع عن اعدائک لما اتواضع لاولیائک و انتصب لخدمتک اشهدڪم یا ملائڪتے! لاجعلن، جمیل العاقبة له و لاصبرنه الے جنانے ؛ ❤️ پس هنگامے ڪه (نمازگزار) سرش را از رڪوع بلند ڪرد، خداوند خطاب به ملائڪه خود می‌ڪندو می‌گوید: آیا نمے بینید اے ملائڪه من! چگونه این بنده‌ام می‌گوید (خدایا) سرم را در مقابل دشمنان تو بلند ڪردم، همچنان ڪه در مقابل دوستان تو تواضع نمودم و خود را براے خدمت تو آماده ساختم؟ شما را گواه می‌گیرم اے ملائڪه من! هرآینه عاقبت زیبا و خویب براے او قرار خواهم داد و بهشت را براے او قرار خواهم داد. 📗 بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۲۲۱ ✨ @abbass_kardani
tavassol (1).mp3
3.78M
دعای توسل التماس دعای فرج آقا 🌺 🌿 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم 💐 💐 💐 💐 💐 @abbass_kardani💐💐
خدایــا 🤲در سڪوت شب🌃 ذهنمان را آرام ڪن وما را در پـناه خودت بہ دور از هیاهـوی این جهـان بدار 🌺🍃 الهــــی 🌃شبمان را بخیر ڪن🌙⭐️ @abbass_kardani🌺