#چــنــدخــطـ_دلـــتــنــ💔ــگــی
من یک #نسل_سومی هستم! .
نه #جنگ دیده ام؛
و نه #شهدا را زیارت کرده ام..... .
حتی زمان حیات #امام را هم درک نکرده ام.......😔😔
نه در #دوکوهه شب هایم را سحر کرده ام و نه در قبر های #گردان_تخریب شبانه ضجّه زده ام......😭💔
نه با لالایی #گلوله به خواب رفته ام و نه با نوای #ای_لشگر_صاحب_زمان_اماده_باش از خواب برخواسته ام.....😔😔
نه پرپر شدن #رفقایم را جلوی چشمان خیسم دیده ام و نه حتی بدون #سر دویدن همرزمانم را....😭😭
نه صدای #هق_هق رفقایم را در #نمازشب شنیده ام و نه گریه های #شب عملیات را دیده ام.....😔💔
من فقط #ادعای عاشقی شهدا را دارم...😔
. هیچ کدام از دوستانم روی پاهایم جان نداده اند...😭😭
#خبرشهادت رفیق شهیدم را برای #همسر جوانش نبرده ام.....😔😔
من با پرسشِ بی پاسخ #بابای_من_کجاستِ فرزند رفیق شهیدم مواجه نشده ام...😭😭
ای #جانبازان_عزیز
ای #ذخایر_انقلاب
ای #یادگاران_شهدا..
ای #شهیدان_زنده..
من فقط یک #مدعی هستم......
مدعی #عاشق شهدا بودن......😔😔
اما همین #ادعا مرا بیچاره کرده.......
من هیچ یک از این صحنه ها را ندیده ام...
اما تصورش هم سخت دلتنگم میکند... 😭💔
و اما شما که همه ی اینها را دیده اید
چگونه با #دلتنگی خود کنار می آید...؟ 😔
من میدانم که شما با #خاطرات زندگی میکنید
و بالاتر از خاطرت با #شوق_وصال...😔😔
شما را به قطره قطره خون #همسنگرانتان قسم میدهم وقتی در خلوت خود از #رفقایتان یادی کردید، یادی هم از ما کنید که سخت محتاج #دعایتان هستیم.😔💔🙏
🌟 🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
@abbass_kardani
💠صبحانه خطری
🔸با حسین تازه آشنا شده بودم و از خصوصیات او اطلاعی نداشتم. بعد از مدتی دوستی ما گل کرد و برای #صبحانه_ای با کلاس مرا به #سنگر خود در پدافند فاو دعوت کرد.
🔹لباسم را مرتب کرده و با یااللهی وارد #سنگر شدم. چشمم که به سنگر درهم و برهم او افتاد، #حسابی جا خوردم؛ گونی های سنگر سوراخ سوراخ بودند و خاکی از آن ها به داخل ریخته شده بود و تراورزهای سقف پر از #مرمی تیرهای کلاش.
🔸به روی خود نیاوردم و جایی برای نشستنم پیدا کردم. در گوشه ای دیگر، #همسنگر او که تازه از #پست شبانه آمده بود هم به #خوابی خوش فرو رفته بود. بین ماندن و در رفتن مردد شده بودم. خدایا این چه سنگر ویرانی است که اینها برای خود درست کرده اند.
🔹حسین در حالی که با سروصدا به دنبال چیزی در #صندوق ظروف می گشت، خوش آمدی به من گفت و عصبانی به سراغ همسنگر خود که ظاهراً آنروز نوبت #شهرداریش بود رفت تا برای آماده کردن صبحانه او را بیدار کند.
🔸بعد از چند بار تکان دادن، صدای خواب آلودی بلند شد و گفت:" من تا صبح بیدار بودم و اصلاً نخوابیدم. بعداً #صبحانه می خورم".
🔹حسین هم که نمی خواست تنهایی از مهمانش #پذیرایی کند به سراغ کلاش خود رفت و در جلو چشمان #متعجب و نگران من چند تیر به گونی های بالای سر او زد و با صدای بلندتری گفت:"می گم بلند شو کتری رو برا صبونه آب کن. مگه تو امروز شهردار نیستی؟"
🔸از ترس در حال #سکته بودم که دیدم همسنگریش هم کم نیاورد و در همان حال دراز کش، با چشمان نیمه باز کلاش خود را رو به سقف گرفت و خشاب را #خالی کرد. بوی #باروت فضای سنگر را پر کرد و .....
🔹در حالی که در گوشه ای #پناه گرفته بودم، با صدای لرزان و نگران رو به هر دو آنها کردم و گفتم :" بخدا من صبحانه نمی خوام، عجب #جنگ تن به تنی راه انداخته اید!!". با عجله خود را به بیرون سنگر انداختم و در حال #فرار بودم که حسین بسیار آرام و #خونسرد صدایم کرد و گفت:" ببین، این جریان بین خودمان بماند" و برای اطمینان دستش را به سمت من دراز کرد تا قولش را محکم کرده باشد.
در حال فرار بودم که گفت، باز هم تشریف بیاورید، #خوشحال میشم 😂👋
رضا بهزادی،گردان کربلا
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
🎤حاج حسین #یکتا :
🎈✓جوان دیروز،✓جوان امروز،✓جوان فردا
جوان وسط #جنگِ سخت،جوان وسط جنگِ نرم، #جوان_عصرظهور
🎈جوان دیروز فرار میکرد بِره #جبهه..
دنبال این بود مادر پدرشو به هرطریقی #راضی کنه،شناسنامه شو📖 دستکاری میکرد که بِره جبهه..
🎈جوان دیروز با اینکه تو #خاکریز بود،شب🌙 قبل #عملیات درس میخوند📚..
🎈جوان دیروز دنبال #خدا بود..
دنبال این بود باخدا قاطی بشه💞.
باخدا #رفیق بشه..!!
🎈جوان دیروز #امام_زمان (عج) رو میخواست😔..
🎈سختی جنگِ سخت، باگریه های #نیمه_شب بچه ها،نرم میشد..!!
🎈جوان دیروز باگریه😭 نیمه شب معبر باز میکرد. #باضجه ش راه باز میکرد..
🎈جوان دیروز مثل #شهید_برونسی که #حضرت_زهرا(س) بهش میگفت چیکار کن..!
در جهاد اصغربا نگاه جهاد اکبرپیروز شدیم✌️.
🎈جوان امروز و #جهاد همه جانبه جنگ نرم.
#حضرت_آقا فرمودند:برویدوحقش را ادا کنید✊
🎈"شهید چمران: وقتی شیپور📣 جنگ زده میشود ، #مرد_از_نامرد شناخته میشود✔️.
🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani✅
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
عمریست ... شب و روزم را، به عشق #شهادت گذرانده ام وهمیشه اعتقادم این بوده و هست که با شهـادت، به #با
💠برشی از کتاب #سربلند
شرح زندگی #شهید_محسن_حججی
📝از بچگی خیلی دوست داشت بنشیند و آلبوم های پدرش رو نگاه کند 📸عکسهای #جبهه را. میگفت:منم دوست دارم بزرگ بشم برم #جنگ.
📝گاهی تصور میکردم محسن بزرگ شده رفته جنگ و #شهید شده دلم میلرزید اشکم درمیآمد😢؛ اما با خودم میگفتم:نه❌! هیچوقت این اتفاق نمیافته.
📝راضی نبودم برای همینبار اولی که رفت #سوریه به من نگفت. منِ ساده باورم شد رفته تهران #ماموریت چهلوپنج روزه. نمیدانم چطور بود که وقتی زنگ میزد☎️ کد تهران میافتاد؛ برای همین دلم قرص بود.
📝ولی به #پدرش گفته بود.
وقتی داشت برمیگشت پدرش گفت: #آقامحسنتون داره از سوریه برمیگرده. دهنم باز ماند:ازکجا؟ سوریه؟!😧
📝شهید نشدنش را از چشم من میدید. میگفت:خمپاره کنار من خورد💥 و #منفجر نشد🚫. چون تو راضی نیستی من شهید نمیشم.
📝شبها نور موبایلش📱 را میدیدم که #دعا میخواند. میدیدم که #نمازشب میخواند. درِ خانه خدا گریهزاری میکند😭. قبلترها فکر میکردم حاجت دارد میخواهد ازدواج💍 کند. بعد که ازدواج کرد فهمیدم نه حاجتش چیز دیگری است؛ #عشق_شهادت دارد..
#شهید_محسن_حججی
🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani✅
به نام الله
#شهیده_های_گمنام:
عده از #دختران #شهید میشوند
آن هم گمنام:❤️
.
دخترانی که چادرشان بوی #زهرا (س)میدهد.💔
.
دخترانی که کارهایشان به چشم نمی آید و با یک قدرت دیگر معامله کردند.🌷
.
دخترانی که بار سنگین #خانه_داری را به دوش میکشند.❤️
ولی به چشم نمی آید:چون #حقوق ندارد🌷
.
چون از روی #لطف این کار را انجام میدهند👌
.
چون فقط با تغییر دکور خانه،دیگران متوجه میشوند خانه تغییر کرده و کار های دیگرشان به چشم نمی آید😑
.
دخترانی که بوی غذایشان در خانه میپیچد😋
.
به فرزند کوچکشان #قرآن یاد میدهند😍
برایش کتاب میخوانند🤗
به ظاهر خود و کودکشان میرسند🌷
.
در پای #تلوزیون منتظر هستند
منتظر آمدن صدای #کلید...❤️
.
این کار ها بماند
کنارش مشغول #تحصیل هستند📚
.
دخترانی که به دور از چشم و هم چشمی زندگی میکنند و بر #همسرشان سخت نمیگیرند.👌
.
خواسته هایی که در توان همسرشان نیست را به زبان نمی آورند.
.
اینها همان شهیده های گمنامند:❤️
.
#جهاد میکنند فقط در میدان #جنگ نیستند✋️
.
کار میکنند فقط آچار به دست نیستند✋️
.
برای همین میگوییم گمنامند👌
.
آنها علاوه بر چادر خیلی صفات دیگر از مادرشان به ارث برده اند.❤️💔
.
روی مزارشان نمینویسند(شهیده)
چون مثل مادرشان گمنامند💔
این دختران مورد #ظلم واقع نشدند✋️
اینها معنی #زن بودن را درک کردند❤️
.
اینها کمی عاشقند🌷
.
.
#شهیده_های_گمنام
#شهیده_گمنامم_آرزوست
#وعده_دیدار_کنار_شهدا
#التماس_دعا
@abbass_kardani
🔴 کن حیا از خون و از سر بند من 🔴
گوش دِه یک لحظه بر من #بدحجاب
پوشش تو،بوده مُزد #انقلاب؟
میکنی بر پای خود شلوار #تنگ
این،جوابت بوده بر مردان ِ #جنگ؟
موی خود کردی برون از #روسری؟
میکنی با ناز و عشوه #دلبری؟
گشته ای مانند یک #ضرب.المثل؟
میکنی از چه دماغت را #عمل؟
در خیالت دختری #تک.میشوی؟
بهر نامحرم، #عروسک.میشوی؟
داده ام خون، #غرق.آسایش.شوی
در خیابان #غرق.آرایش.شوی؟
داده ام خون،دل شود #قاموستان
تا بماند در امان، #ناموستان
لحظه ای پس گوش کن بر #پند ِ.من
کن حیا از #خون و از #سربند.من
💠تاثیر از سفر راهیان نور
🔰کمی سردم شد، خودم را محکم بغل کردم و چشم هایم را روی هم گذاشتم.
برای یک لحظه #خواب دیدم.
🔰وقتی بیدار شدم متوجه شدم کمتر از پنج دقیقه خوابم برده بود؛ اما تصویر آن خواب آن قدر #واضح بود که انگار جلوی چشمم در حال تکرار بود، آن تصویر این بود:
🔰بالای یک تپه که چند تا درخت کوتاه بود، یک دفعه صدای #انفجار آمد و یک #سیب سرخ از آن بالا غلت خورد به سمت پایین
کمی خودم را روی صندلی بالا کشیدم و به جاده نگاه کردم. تصور کردم زمان #جنگ، چند #شهید درست از همین مسیر به جبهه اعزام شدند.
🔰یک تکه کاغذ پیدا کردم و از مادرم که صندلی کناری بود #خودکار گرفتم و بالای کاغذ نوشتم:
یکی از برنامه های بعد از برگشت از سفر، مطالعه زندگی #شهید_محسن_دین_شعاری🌷 باید باشد.
🔰به خودم گفتم: حتما لحظه ای که #خوابش را دیدم، لحظه #شهادت این شهید هست.
📚به نقل از کتاب ( رفیق مثل رسول )
#رفیقِ_شهید_شهیدت_میکنه
#شهید_رسول_خلیلی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃
🌾در همان سالی که #جنگ تحمیلی شروع شد در کوت#عبدالله به دنیا آمد.😍 کمسنتر از آن بود که بتواند در دفاع مقدس شرکت کند اما وقتی به سن جوانی رسید و #موسم دفاع از حرم را پیش رو دید،
🌾دیگر صبر نکرد و لباس رزم 🧥پوشید و بهعنوان یک فعال #فرهنگی در شهرستان کارون خوزستان فعالیت میکرد. سجاد بارها در جبهه مقاومت اسلامی حضور یافت تا اینکه روز پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶به فیض شهادت نائل آمد. 🕊✨
🌾از #شهید باوی دو فرزند به نامهای فاطمه ۱۳ ساله و #محمدعلی ۱۰ ساله به یادگار مانده است. مردی که بزرگ بود ولی دنیا را کوچک میدیدتو آسمانی و من ؛⚡️
ریشہ در زمین🌍 دارم
همیشہ #فاصلہای هست
داد از ایـن دارم . . .
#شهید_سجاد_باوی🌷
#ایام_شهادت
#من_ماسک_میزنم
🕊🌷🍀💐🕊🌷🍀💐🕊
@abbass_kardani
🕊💐🍀🌷🕊💐🍀🌷🕊
عکس بی سر#شهید ابراهیم همت
✍ در گذشت شهید#همت و شهید حمید#باکری در عملیات#خیبر
4⃣
در جریان #عملیات خیبر، همچنان که نیروهای#ایرانی در برابر ارتش عراق مقاومت میکردند هنگامی که #همت برای بررسی وضعیت جبهه📊 جلو رفته بود بر اثر اصابت گلولهٔ توپ در نزدیکیاش🚀همراه با سید حمید میرافضلی، در غروب ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ 🗓 در محل تقاطع جادههای جزایر مجنون شمالی و جنوبی بر اثر اصابت گلوله توپ سر از بدن جداشده و کشته شد.😢😭
ابراهیم#همت در جریان عملیات #خیبر به همرزمانش گفته بود:🗣 «باید مقاومت کرده و مانع از بازپسگیری مناطق تصرف شده، توسط دشمن شد. یا همه اینجا #شهید میشویم یا جزیره مجنون را نگه میداریم».
محسن رضایی در مصاحبهای گفتهاست: «اولین باری که در#جنگ به کسی عنوان 📢 «سید الشهدا» دادند، در همین خیبر و برای حاج #همت بود.»
#شهید_محمدابراهیم_همت
🌹🍃🌹🍃
✍آنها #جنـــــگ را
دوست نداشتنـد
دفــاع برایشان
#مقــدس بـــــود ...
مردان #بی_ادعا سرزمینم
••••••••••♡♡♡♡••••••••••
@abbass_kardani
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#بیست_و_هفتم_تیرماه
سالروز پذیرش #قطعنامه_۵۹۸
توسط جمهوری اسلامی ایران
بخش هائی از پیام #امام_خمینی_ره
در خصوص قبول #قطعنامه۵۹۸
فرزندان انقلابی ام ، ای كسانی كه لحظه ای حاضر نیستید از غرور مقدستان دست بردارید ، شما بدانید كه لحظه لحظه #عمر من در راه #عشق_مقدس خدمت به شما می گذرد .
می دانم كه به شما سخت می گذرد ، ولی مگر به #پدر_پیر شما سخت نمی گذرد؟
می دانم كه #شهادت شیرینتر از #عسل در پیش شماست، مگر برای این #خادمتان اینگونه نیست؟
ولی تحمل كنید كه #خدا با صابران است .
بغض و كینه انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید ، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید كه #پیروزی از آن شماست .
تاكید می كنم گمان نكنید كه من در جریان كار #جنگ و مسئولان آن نیستم. #مسئولین مورد اعتماد من می باشند.
آنها را از این تصمیمی كه گرفته اند #شماتت نكنید كه برای آنان نیز چنین پیشنهادی سخت و ناگوار بوده است.
قبول این مسئله (قطعنامه) برای من ، از #زهر_کشنده_تر است ، ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او ، این #جرعه را نوشیدم .
در شرایط کنونی ، آن چه موجب این امر شد ، #تکلیف_الهی_ام بود.
شما می دانید ، من با شما پیمان بسته بودم که تا #آخرین_قطره_خون و آخرین نفس بجنگم ، اما تصمیم امروز ، فقط برای #تشخیص_مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او ، از هر آن چه گفتم گذشته و اگر آبرویی داشتم ، با خدا معامله کرده ام .
۱۳۶۷/۰۴/۲۹
شهدارایادکنیدحتی بایک صلوات
🌹🕊🥀🎋🥀🕊🌹
آنها #جنگ را
دوست نداشتنـد ...
#دفـاع برایشان
#مقــدس بود و جهـــــــاد
راهِ رسیدن به خدا را
برایشان هموار مےڪرد ...
#مردان_بی_ادعا
#هفته_دفاع_مقدس و یاد و خاطره #شهدا و #امام_شهدا گرامی باد .