eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
41.8هزار عکس
38هزار ویدیو
167 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋صلی الله علیک یا اباعبدالله 🖤 چشم خود تا باز کردم ابتدا گفتم با زبان اشکهایم بی صدا گفتم یاد تو واجب ترین رکن نمازم بوده است در قنوت خویش قبل هر دعا گفتم ✋اَلسَّلامُ عَلَیک یا اباعبدالله الْحُسَيْنِ ‌‎‌‌‌
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋صلی الله علیک یا اباعبدالله 🖤 چشم خود تا باز کردم ابتدا گفتم با زبان اشکهایم بی صدا گفتم یاد تو واجب ترین رکن نمازم بوده است در قنوت خویش قبل هر دعا گفتم ✋اَلسَّلامُ عَلَیک یا اباعبدالله الْحُسَيْنِ ‌‎‌‌‌
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋صلی الله علیک یا اباعبدالله 🖤 چشم خود تا باز کردم ابتدا گفتم با زبان اشکهایم بی صدا گفتم یاد تو واجب ترین رکن نمازم بوده است در قنوت خویش قبل هر دعا گفتم ✋اَلسَّلامُ عَلَیک یا اباعبدالله الْحُسَيْنِ ‌‎‌‌‌
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋صلی الله علیک یا اباعبدالله 🖤 چشم خود تا باز کردم ابتدا گفتم با زبان اشکهایم بی صدا گفتم یاد تو واجب ترین رکن نمازم بوده است در قنوت خویش قبل هر دعا گفتم ✋اَلسَّلامُ عَلَیک یا اباعبدالله الْحُسَيْنِ ‌‎‌‌‌
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋صلی الله علیک یا اباعبدالله 🖤 چشم خود تا باز کردم ابتدا گفتم با زبان اشکهایم بی صدا گفتم یاد تو واجب ترین رکن نمازم بوده است در قنوت خویش قبل هر دعا گفتم ✋اَلسَّلامُ عَلَیک یا اباعبدالله الْحُسَيْنِ ‌‎‌‌‌
رو سینه و جیب پیراهنش نوشته بود: آنقدر غمت به جان پذیرم .. تا عاقبت قبر تو را به بر بگیرم .. بهش گفتند: محمد چرا این شعر رو روی سینه‌ات نوشتی..؟‌! گفت: "میخوام اگه که قراره بشم؛ تیرِ دشمن درست بیاد بخوره وسط این شعر؛ وسط سینه و قلبم..." بعد از عملیات والفجر هشت بچه‌ها دنبال می‌گشتند تا اینکه خبر اومد محمد به شهادت رسیده و درست تیر خورده بود وسط این شعر...🥀🥺 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
امیر_سرلشگر خلبان_شهید حسین_مقیمی جوان‌ترین خلبان دوران دفاع مقدس امیر سرلشکر خلبان یکی از خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی است که در نهمین روز از فروردین ماه سال ۱۳۲۲ در یکی از محلات تهران متولد شد. پس از اخذ مدرک دیپلم متوسطه در سال ۱۳۵۳، در آزمون ورودی و معاینات دانشکده خلبانی نیروی هوایی پذیرفته شد. او آموزش‌های مقدماتی شامل دروس تئوری و پرواز‌های اولیه را در سال ۱۳۵۴ به اتمام رساند و سپس برای ادامه تحصیلات، به همراه سایر دانشجویان، به کشور آمریکا اعزام شد. سال ۱۳۵۶ بود که با اتمام آموزش‌های پیشرفته، موفق به دریافت گواهینامه پرواز و نشان خلبانی شد و به ایران بازگشت. با توجه نمرات و نظر فرماندهان، برای تکمیل فن پروازی در پایگاه چهارم شکاری وحدتی (دزفول)، به یادگیری تخصصی فنون پرواز با جنگنده شکاری ۵-F مشغول شد. در ادامه مسیر خدمت، مشغول گذراندن دوره‌های رهبری دسته پروازی (لیدری) شد که این زمان، مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر روند مسیر آموزش‌های این دوره بود .
⚫️بارها و بارها این را بخوانیم ▪️ خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ و آخرین اسیری که آزاد شد. وقتی بازگشت از او : این همه انفرادی را چگونه گذراندی؟ و او گفت: ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را‌ مرور می کردم. سالها در سلول های بود و با کسی ارتباط نداشت، ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ را کامل کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز خوانده بود. ▪️ می گفت: از هیجده سال ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "" هم صحبت میشدم! ▫️بهترین که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله بودم، این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ آفتاب را داشتم... ▫️سالروز ▪️ روح بلندش صلوات
خاطرات_شهدا شهید_والامقام حسین_صابری صرفه_جویی در اولین ماموریتش چهار ماه در پاوه ماند و در درگیری با اشرار از ناحیه سر مجروح شد. هر چه اصرار كردیم تا جهت مداوا به بیمارستان سپاه برود قبول نمی‌كرد. آنقدر در استفاده از دقت داشت كه می‌گفت: این كار برای سپاه خرج بر‌می‌دارد، درست نیست و حدود سه هفته جهت پانسمان به دكتر مراجعه می‌كرد و زحمت راه و هزینه آن را متقبل می‌شد تا در هزینه‌ها صرفه‌جویی كرده و این مبالغ برای جبهه هزینه شود و پس از بهبودی از آنجا كه به برادرش حسن علاقه زیادی داشت دوباره عازم كردستان شد و یكماه همانجا ماند و هر بار كه حسن او را به ترمینال می‌آورد تا به تهران باز گردد، هنگام مراجعت به مقر، را زودتر از خود در آنجا می‌دید. عشق حسین به حضور در جبهه‌ها همه را مات و مبهوت ساخته بود. راوی : خانواده_شهید شهید_حسین_صابری 🌹 سالروز_شهادت🕊 شادی روح امام_راحل و شهدا صلوات
خاطرات_شهدا شهید_والامقام حسین_صابری آخرین بار كه به منطقه می‌رفت هر لحظه ضربان قلبش تندتر می شد . با ورود به منطقه عملیاتی «والفجر1» همه به دنبال معبری به آسمان چشم دوخته بودند که یك مین والمری استتار شده در زیر خاكها راهی از زمین به آسمان گشود و پاهای قطع شدند, صدای « یاحسین» ، یكبار دیگر زائر منطقه فكه را مَحرم راز دیگری كرد و ، شد. راوی : خانواده_شهید شهید_حسین_صابری 🌹 سالروز_شهادت🕊
‹ نسخـہ‌اصلے🚩 ›924_70103134310159.mp3
زمان: حجم: 2.7M
💔 ‌‎‎‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌