تولدی دیگر....

میگن؟

امشب ساعت ۲۲ سندباد کدوم کشور؟😎

💎مهمترین یادآوری ...💎 کانال عباس مریدی: @abbassmoridi

مرگ از نظر شما شبیه چیه؟؟؟ ارسال پاسخ به : @am1414

تعدادی از پاسخ های شما بزرگواران:👇 💬 مرگ=زندگی پس از زندگی 💬 مرگ از نظر من شبیه یک دوست خاصی هست که ضمن تحوّل در من و همراهی در یک دنیای جدید از رنج زندگی فعلی رهایم میکند. 💬ازنظرمن مرگ شکل آرامشه شکل خواب شیرین بعدازیک دنیاخستگی ازکارهای روزمره🪴🪴🪴🪴🪴🪴 💬یه تولد وزندگی دوباره که کیفیت اون بستگی به اعمال و رفتارمون تو این دنیا داره 💬 پروانه ی. در حال. پرواز 💬 آزادی 💬 شبیه به یک راز عظیم 💬 نجات از این دنیای پر از عذاب فکر میکنم خیلی شیرین باشه 💬 شبیه همین ماهی که بعد چند ساعت مثل حوری و پری سرسفره تا مویرگها و مغز استخوانش باز میشه و تا ثانیه آخر نظر میدن 💬همه جانداران در لحظه تولد و مرگ دست و پا میزنن. تفاوتش در اینه در لحظه تولد میخاد به دنیا بیاد در لحظه مرگ میخاد از دنیا بره. نکته مهم اینجاست دنیا دست و پا زدن نداشت. ماها امانتداریم اومدیم که بریم 💬 مرگ شبیه چیزی نیست ... مرگ تنها نقطه اتصال از این دنیاست به دنیای دیگه و ذاتی این عالمه مهم اینه تا زمانی که مرگ سراغت نیومده ،نمیری و باعث مرگ کسی نشی.... 💬 مرگ از نظر من ناشناخته است تا زمانی که نمیریم نمی فهمیم چیه! خیلی ها خیلی چیزا می گن، تعاریف شاعرانه و زیبا یا فلسفی... اما من نمی دونم و چون نمی دونم، نمی تونم توصیفی ازش داشته باشم. امیدوارم برای من شیرین و لذتبخش و آرامش بخش باشه، مثل تعاریفی که می کنن! در حال تکمیل...

🔷بخش دوم پاسخ ها 🔷 💭 مرگ برای من حس کودکی رو داره که وقت به دنیا آمدنش رسیده ولی چون نمی داند به کجا می خواهد وارد بشه چسبیده به محیط تنگ و تاریک رحم،امیدوارم یک روز متوجه بشم که بیخود از این هیولای خیالی میترسم 💭 مرگ از نظر من شبیه ورق زدن دفتر یا کتاب است. 💭 برای من یجور ابهامه و گاهی وقتا یجور اشتیاق .. 💭 به نظر من زیباست چون با خالقت دیدار میکنی 💭 نمیتونم الان بهش فکر کنم 💭 اگه درست زندگی کرده باشی مثل یه خواب 💭 پرواز ب ابدیت 💭 بدترین نوعش مرگ تدریجی، به جرم صبوری، محکوم به زنده مانی ومرگ تدریجی بودن😭😭 💭 شبیه یه در که بازش می‌کنی و وارد یه جای جدید میشی 💭 از دست دادن والدین در حال تکمیل ...

پیام دوست و برادر هنرمندم با طعم طنز😜 https://eitaa.com/Shabzadeh

راستی اگه دیشب برنامه رو ندیدید روی لینک زیر بزنید👇 قسمت دوم نیجریه

مگه مجبوری آخه؟😂

پدرا و دخترا غافلگیر میشن 😱😜 جالبه، 😉مخصوصا مواجهه اخرش😁

🔷کار یکی از دوستانه🔷 اگه خاطرتون باشه گفتم پدر و دخترایی که دوست دارن توی یه ایتم شرکت کنند بهم اطلاع بدن🤓 برای این ایتم میخواستم😏

اگر قصد نمودی عیوبت را ....😶 روزتون مملو از شادی و نشاط💎

‌لایحه جدید در کالیفرنیا والدینی را که هویت جنسیتی فرزندشان را تایید نکنند به عنوان "کودک آزاری" مجازات می‌کند. اگر یک بچه ۵ ساله بگه من پسر نیستم و دخترم و والدین مخالفت کنند توسط ایالت مجازات می‌شوند. در لایحه عملا هیچ سنی به عنوان حداقل سن معرفی نشده است. منبع : فرنگ نوشت تلاش دیوانه وار دولت ها برای افزایش روز افزون سرعت سقوط مردم و جلوگیری از آگاهی فطری سراسری

و شاید این دست و پا زدن دولت ها دلیلش این موج قدرتمند جریان فطرت محوره...

کبوترم هوایی شدم ... ایام زیارتی حضرت ❤️

📽همیشه وقتی فیلمی رو می دیدم که تاریخی بود یا بر اساس یک واقعه ای که در تاریخ معاصر اتفاق افتاده بود ساخته بودن ، می رسیدم به اختلافات فیلم با مستندات تاریخی.😒 🎬 تا دیروز که داشتم کتاب فیلمنامه نویسی سید فیلد(Syd Field) نظریه پرداز آمریکایی سینما رو میخوندم و رسیدم به این جمله: فراموش نکنید که فیلمنامه مینویسید نه تاریخ... 🎞 نمیدونم شاید عدم تعهد به واقعه در جزئیات خیلی اهمیت نداشته باشه ولی وقتی واقعه رو تغییر به قلب میدید دیگه این سطح از خیانت به تاریخ غیرقابل تحمل میشه. 💾 هزاران فیلمنامه نویس مطرح دنیا مستقیم و غیرمستقیم تحت الشعاع این نظریه پرداز بزرگ سینما قرار دارند‌. 🙋‍♂این رو هم بگم که من اصلا قصد نقد ایشون رو ندارم چون در سطحی نیستم که بخوام دست به این کار بزنم . 🥷 ولی گفتم این نکته رو با شما به اشتراک بذارم و بگم قبل دیدن هر فیلم احتمال بدید که جمله ی ذکر شده جزو اصول نویسنده فیلمیِ که شما میخوایید تماشا کنید، باشه. پس خیلی راحت و بدون تحقیق به اتفاقات ذکر شده در فیلم اعتماد نکنید👌👨‍✈️

☀️تابستان ۱۳۸۰ ، در اتاقی از اتاق های خانه فرهنگی اطراف محله تسلیحات در حال گفتگو با مدیر مجموعه فرهنگی بودم. هوا خیلی گرم بود و کلام ایشون گرمتر . از آنچه میتوانیم صحبت میکردیم و ایشون اظهار تاسف میکرد که چرا از فعالین فرهنگی و برنامه هاشون حمایت نمیشه. در دم با خودم گفتم خدایا شکرت 🙏، کسی رو توی مسیرم قرار دادی که باهاش بتونم برنامه های فرهنگی رو بهتر برگزار کنم. اخر صحبتا گفتم ببخشید آقای مهندس ما چه برنامه ای رو برگزار کنیم برای اولین کار مشترک؟ گفت: مسابقه اذان و قرآن خوانی گفتم : شما چه حمایتی میکنید؟ گفت: پذیرایی ، جایزه ، استاد من توی دلم: اخ جون من از طریق زبانم: خب ما چه کنیم؟ گفت: جمعیت نوجوان و کودکان با شما گفتم: چند نفر؟ گفت: هرچقدر میتونی گفتم: ۵۰۰نفر توی شبستان مسجد گفت : باشه خوبه __ روز مراسم با موتور رفتم که از خانه فرهنگ با پراید دربستی یا وانت یا پذیرایی و هدایا رو بگیرم. چشمتون ادم روز بدِ در گل ماندن نبینه!!! گفتم: پذیرایی گفت: بیا بگیر (یه کلمن دو وجبی که تهش دو تا لیوان سن ایچ پرتقالی ریخته بود) گفتم: هدایا گفت : بیا ۱۰تا برگه برچسب کارتونا من : گفتم اینا برا چند نفره گفت : چند نفر مگه اومدن گفتم : حدود ۵۳۰نفر گفت: نگفتی که😵‍💫 گفتم: گفتم🤦‍♂ بدون کلام و بدون اون هدایا زدم بیرون و رفتم هدایا و پذیرایی خریدم. 💎اولین ملاقات با هرکسی ، مملو از ظواهریه که با واقعیت فاصله ی زیادی،داره. برای برخوردِ بد با کسایی که نمیشناسم ، فرصتی ندارم اما همیشه با خودم میگم برای قضاوت کار ها و حرفا ( نه قضاوت خودشون ، چون قضاوت افراد با خداست) خیلی وقت دارم. عجله ممنوع⛔️⛔️

توضیح عکس : عکس سایه بی سر ، تصویر یه فیلم ترسناک نیست ، سایه منه روی دیوار😜😎