#سبک75_فاطمیه
زمینه و شور،نزله
از روز ازل
حک رو سینمه
هستم نوکر ِ
تو یا فاطمه
پیرهن مشکی عزای تو
زیور تنه
خوشبختی برای شیعه ها
هیئت رفتنه
بودن بین مجلس عزات
معراج منه
مادر شده اشک عزات آب حیات ما
رفتن به سمت هیئتت اصل صراط ما
گریه برات بالاتر از صوم و صلات ما
اُمّی فاطمه....
یا
یا زهرا مدد....
🌸🌸🌸🌸🌸
بر شال عزات
دل بسته دخیل
شد فرش عزات
بال جبرئیل
بانی بر همه مجالست
شد پروردگار
سینه زن تو روضه های تو
میشه رستگار
نوکری تو هیئتت به ما
میده اعتبار
مادر چراغ هیئتت نور قیامته
قطره ی اشک ماتمت کلید جنّته
تنها عزادار غمت مشمول رحمته
اُمّی فاطمه....
یا
یا زهرا مدد....
🌸🌸🌸🌸🌸
من تا به ابد
هستم سائلت
شد واسَم نفَس
بغض قاتلت
هر کس شد محبّ دشمنات
الحق کافره
هرکس منکر عزای توست
خوار محشره
کوری سقیفه ای میگم
حق با حیدره
بعد از نبی حیدر شده امام و رهبرم
فخرم اینه که واسه او همیشه نوکرم
من جان فدای مهدی ِ آل پیمبرم
اُمّی فاطمه....
یا
یا زهرا مدد....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@yamohsenefateme
آدرس کانال اصلی:
@abdolmohsen158
#روی_حور
#کوچه
السلام علیک یا مظلومه ياشهیده
یا فاطمة الزهرا علیهاالسلام
ابر سیاه پرده به روی ستاره زد
دشمن رسید و بر رخ مادر شراره زد
از کینه های روز غدیرش توان گرفت
یکجا دو قلب را به کمانش نشان گرفت
می خواستم که قد بکشم در برابرش
باشم پناه مادر و روی مطهرش
با ضرب ِدست او به زمین خورد مادرم
افتاد کوه صبر پدر در برابرم
از یک طرف تمامی رخسار ضربه خورد
از سوی دیگر از لب دیوار ضربه خورد
بد زد که حال مادر ما احتضار شد
چشمی که بوسه گاه نبی بود تار شد
وجهی که بود مایه ی آرامش نبی
شد آسمان تیره ی پیوسته در شبی
شد گریه های کوچه ی غربت همیشگی
بر روی حور ، ردّ جسارت همیشگی
از آن به بعد غُصّه ی من بی حساب شد
رفتن به کوچه و گذر از آن عذاب شد
از آن به بعد نور خدا در حجاب رفت
روی کبود فاطمه پشت نقاب رفت
من ماندم و گلایه و درد نگفتنی
قلبم همیشه از غم سیلی شکستنی
از بعد کوچه خنده ی من ناپدید شد
مویم میان روضه ی کوچه سپید شد
هر چند من شهید جنایات همسرم
در واقع کشته از غم سیلی به مادرم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#چهل_نفر
السلام علیک أيتها الصديقة الشهیدة
يافاطمة الزهرا عليهاالسلام
یاور یکی ست دشمن بابا چهل نفر
دشمن برای حامی تنها چهل نفر
احمد کجاست تا که ببیند به حدّ مرگ
در کوچه می زنند به زهرا چهل نفر
بر مادری که داغ پسر دیده می دهند
با کعب تازیانه تسلّی' چهل نفر
گریه کنان حسن به سر وسینه می زند
با خنده می کنند تماشا چهل نفر
با کینه ی پدر نمک ِ طعنه می زنند
بر زخم دل به جای مداوا چهل نفر
یک تن غلاف می زند و دیگری لگد
بد می زنند بر گل طاها چهل نفر
باغیرتی که نیست بگوید چرا زدند
در پیش مرد،همسر او را چهل نفر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
آدرس اشعار فاطمیه عبدالمحسن:
@yamohsenefateme
#وقتی_شدیم
السلام علیک یا ام ابیها
يافاطمه الزهرا علیهاالسلام
وقتی شدیم ماحَصَل مانده ی گِلش
باید نوشت:شیعه شده عبد واصلش
بهر ادای ثانیه ای حق مدح او
باید نوشت تا به ابد از فضائلش
کعبه اگر چه قبله ی وقت نماز شد
قبله نماست این دل وگردیده مایلش
بی شک حرام بوده ودر سینه آمده ست
آن دم که بازدم شده و نیست سائلش
تعظیم،واجب ست به پیش جلال او
وقتی بلند می شود احمد مقابلش
وقتی خداست واله و شیدای فاطمه
هرگز نمی شود دل مخلوق غافلش
فردوس حق نوکر زهرا ومرتضی ست
پس چاه دوزخ ست سرانجام قاتلش
وقتی حسین کشتی و دریاست فاطمه
شد ناخدا علی و بهشت ست ساحلش
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#آثار_پشت_در
السلام علیک یا فاطمه الشهیده یامحبوبةالمصطفی علیهماالسلام
یاسم شده ست پرپر ِ آزار ِ پشت در
درمانده است در وسط نار پشت در
یاسم سپر برای من و شد برای او
محسن سپر مقابل مسمار پشت در
حقّش نبود حامی من از جفا شود
با کینه ی غدیر گرفتار پشت در
هم او شده ست با لگدی آشنای میخ
هم شد اسیر ضربت دیوار پشت در
دستان من که بسته ویاری نمانده است
از پا نشسته است هوادار پشت در
وقت عزای محسن ما تازیانه شد
از چه جواب آه عزادار پشت در؟
برده ست طاقت از دل پرطاقت علی
(یا فِضُّةُ خُذینی) ِ بیمار پشت در
شدچاره ی ستاره ی شب های من عبا
در روبروی ظلمت اغیار پشت در
از بعد رفتنش همه دم زنده می شود
یادش به وقت دیدن آثار پشت در
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#سبک76_فاطمیه
بستر بیماری
گریز به گودال
زمینه
ای تنها حامی من ای فاطمه
بی تو دنیا واسَم زندون غمه
مرو فاطمه جان.....
یه نگاه کن به اشک چشمای من
حرف رفتن دیگه پیش من نزن
مرو فاطمه جان.....
هستی تو قرار قلب خستم
بدون تو کار دل همیشه آهه
بعد از تو دیگه ندارم مونس
انیس قلب زارم یه حلقه چاهه
پاشو ای امون حیدر
ای تاب و توون حیدر
یار نیمه جون حیدر
مرو ای فاطمه....
🌸🌸🌸🌸🌸
جونم رو میگیره آه و ناله هات
دست به پهلو داری بمیرم برات
مرو فاطمه جان....
گوشه ی بستر داری بر لب دعا
اما میگی عجّل وفاتی چرا
مرو فاطمه جان....
میگیری چرا تو از من روتو
روی رخ چون ماهت همش نقابه
دیدم من یه قطره خون بر روی
چادر نمازت زهرا برام عذابه
پاشو ای دار و ندارم
تو هستی همه قرارم
بدونت یاری ندارم
مرو ای فاطمه.....
🌸🌸🌸🌸🌸
بااینکه قلبت لبریز غُصّه هاست
روی سینَت بازم درد کربلاست
امون از کربلا....
می باری تو بستر هی اشک از دو عین
روضه میخونی بازم واسه حسین
امون از کربلا....
وعده ی دیدارمون پیش اون
تنی که ارباً ارباست میون گودال
می بینی سرحسینت میره
به روی یک سرنیزه میری تو از حال
لباسش میره به غارت
به اهلش میشه جسارت
ناموسش میره اسارت
امون از کربلا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@yamohsenefateme
آدرس کانال اصلی:
@abdolmohsen158
#سبک77_فاطمیه
ماجرای پشت در و کوچه
شهادت حضرت محسن علیه السلام
زمزمه،زمینه....
سبک مشابه 👈دهتایی هشتم محرم
ای غیرت الله ،مکن نگاهم
که بین اشرار ، لبریز آهم
میدونم اینجا عزا گرفتی
دستور صبر از خدا گرفتی
پرپر شد یاس ما بین دیوار و در
از داغ محسنم هستم من خون جگر
اما اون دردی که من رو میده عذاب
اینه که دیده ام بر دست تو طناب
فضّه بیا
دیگه شدم من محتضر
آتیش به قلبم میزنه
مسمار داغ پشت در
فضّه بیا
زدن به من شده هنر
خونه پر از نامحرمه
از بینشون منو ببر
وا محسنا.......
🌸🌸🌸🌸🌸
نبینم اینجا یاور نداری
یه گل میون ِ هزار تا خاری
در بین کوچه منم سپاهت
من اومدم جون بدم به راهت
در کوچه روبه روت،بر من شد صد جفا
جسمم شد زخمی از بغض چل بی حیا
با غلاف عدو ، بازوی من شکست
بنگر که یاورت،دیگر از پا نشست
بابام کجاست
ببینه ناله های من
ببینه که خوردم زمین
بازم مقابل حسن
بابام کجاست
ببینه حیدر مضطره
داره اونو عدو با زور
برای بیعت می بره
مظلوم علی.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158