eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.6هزار دنبال‌کننده
97 عکس
57 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
مسافرم دارم به سرم باز هوای عرفه خوانده ست مرا کربوبلای عرفه ای کاش ببینم رخ مولایم را در کربوبلا بین دعای عرفه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) حلال بفرمایید در جنت المأوای عتبات عالیات دعاگو برای فرج به نیابت از شما ونائب الزیاره ی شما خواهم بود یاعلی
سلام علیکم این سفر حقیر به نیابت از حضرت مسلم علیه السلام به نیت سلامتی و تعجیل در فرج حضرت ولی عصر علیه السلام می باشد. سعی کنید هر سفر کربلا را به نیابت از حضرات علیهم السلام مشرف بشید تا توفیقاتتون بیشتر بشه. ۱۴ زیارت اول کربلای حقیر به نیابت از ۱۴ معصوم علیهم السلام بود و مابقی به ترتیب به نیابت از حضرت زینب،حضرت عباس،حضرت رقیه،حضرت نرجس،حضرت معصومه،حضرت علی اکبر،حضرت علی اصغر،حضرت رباب ،حضرت ام‌کلثوم ،حضرت ام البنین علیهم السلام بوده است یاعلی
(نساء الاصحاب و امهات الاصحاب) من مادر دریا،امّ وهب هستم شکر خدا دل بر،آل علی بستم سر وهب تو راه دین جدا شد با افتخار ،شهید کربلا شد عروس من هانیه ی وفادار برای غربت حسین فدا شد تموم هستیمون فدای ارباب.... 🌸🌸🌸🌸 ما هم شریکیم در سعادت اصحاب هستیمونو دادیم فدا سر ارباب اگه شدن گلامون اینجا پرپر به قربون یه تار موی اصغر ما اومدیم از اولش با نیت باشیم کنیز لاله های حیدر تموم هستیمون فدای ارباب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 حرومه کعب نی،به پیکر زینب باید سپر باشیم برابر زینب بانوی ما خیلی جفا کشیده در نصف روزی قامتش خمیده کاش که میشد کاری کنیم نبینه رو نیزه ی عدو سر بریده تموم هستیمون فدای ارباب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 کاش میزدن ما رو به جای این گلها تا سربلند باشیم، مقابل زهرا چطور ببینیم زینبش اسیره از غم، یه دختر سه ساله پیره کاش که بشیم‌کشته ولی رقیه از غصه ی سر باباش نمیره تموم هستیمون فدای ارباب.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭حضرت فاطمه(همسر حضرت سجاد) دختر امام حسن علیهم السلام که در کاروان اسرا بودند 😭ام الحسن و ام الحسین علیهماالسلام که عصر عاشورا زیر پای اسبها شهید شدند 😭آمنه علیهاالسلام که در راه شام زیر پای شتر به شهادت رسیدند 😭شریفه علیهاالسلام براثر جراحت زیاد به قولی در راه شام و به قول دیگر بعد اربعین شهید شدند کشیدن چقد داغ توی نینوا، بنات الحسن شدن توی راه عموشون فدا، بنات الحسن شکست قلبشون از هزاران جفا،بنات الحسن میون غم های عاشورا ،شدن مأنوس با اشک و آه جلو چشماشون رو نیزه رفت،سر قاسم و عبدالله بیا ای منتقم آقا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 امون از زمونی که شد خیمه ها، پر از دشمنا شکستن دوتا لاله ی مجتبی،زیر دست وپا توی خاک و خون همراه مرکبا ،شدند جابه جا تن بی جون ِ دو مظلومه، رها شد گوشه ی صحرا چه کرده داغ دو نازدانه،با قلب زینب کبری بیا ای منتقم آقا..... 🌸🌸🌸🌸🌸 شدن دخترای حسن خون جگر،توی راه شام شدن با یه مشت بی حیا همسفر ،توی راه شام شنیدن چقد طعنه تو هر گذر،توی راه شام شریفه و آمنه از درد،شدند کشته توی غربت بمیرم تو سن کودکی،کشیدند روز وشب محنت بیا ای منتقم آقا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بمیرم شریفه توی کربلا، شده قدکمون دیده پیکر زخمی ِقاسمو ،شده نیمه‌جون جلو روش به عمه توی قتلگاه ،زدن بی امون اونم مثل عمّه شد مضطر،شده پیر از شکنجه ها بمیرم که مثل عبدالله،تنش رفت زیر دست و پا بیا ای منتقم آقا.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭چند پسر شهید کربلا 😭دوپسر بعد از واقعه کربلا(محمد وابراهیم)سرشان مقابل هم از تن جدا شد 😭یک دختر(عاتکه)زیر پای اسب عصر عاشورا.... 😭دختر دیگر(حمیده) وهمسرش(رقیه بنت امیرالمومنین) همراه کاروان اسرا.... باید بشه اشک چشمای ما دائم برای اولاد ِ غم پرور مسلم آقای ما مسلم،خیلی جسارت دید تموم گلهاشو به راه دین بخشید خودش که کشته شد تو شهر ظلمت سرش شد از تنش جدا تو غربت یکی یکی گلای پاک اونو عدو شکست با کینه وعداوت وای از غم اولاد پاک مسلم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دختر هفت سالَش،تو عصر عاشورا کشته شده ای وای،به زیر دست و پا شده بازم تکرار،جنایت گودال مثل تن ارباب،شده تنش پامال عاتکه ی مظلومه وقتی جون داد به زیر پای اسب چند تا جلّاد از ناله های مادرش رقیه قهقهه زد عدو،ای داد وبیداد وای از غم اولاد پاک مسلم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 داده به راه حق، همه پسرهاشو دشمن برید از بغض،سر قمرهاشو خدا کنه هیچ کس نبینه که دشمن جدا کنه رأس ِ برادرو از تن هیچ کی چنین جنایتی ندیده چقد عدوی مرتضی پلیده برای جایزه و مشتی درهم سر دو کودکو چطور بریده وای از غم اولاد پاک مسلم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نهم ذی الحجه شهادت حضرت مسلم علیه السلام السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مولای ما که اشک نگاهت مداوم است بر قلب تو همیشه غم ِشیعه حاکم است بنگر که ما اسیر هزاران بلا شدیم بهر نجات شیعه ظهور تو لازم است پایان بده به غیبت خود صاحب الزّمان دیگر بیا که غیبت تو، درد دایم است داری به تن، لباس عزا ای غریب عصر در سینه ی تو داغ شرربار مسلم است داری برای غربت او گریه می کنی او بی پناه در وسط قوم ظالم است نامه نوشته کوفی ملعون ولی کنون تنها به فکر رأس حسین و غنائم است نامه نوشته کوفی و با اهل خود حسین سمت دیار مردم بد عهد،عازم است حالا به روی بام به وقت شهادتش از نامه ی نوشته به ارباب ، نادم است گردد به روی بام، سر از پیکرش جدا زیرا برای عشق ِبه ارباب، مجرم است صدشکر،دخترش سر او را ندیده است ناموس او احاطه میان ِ محارم است انگشترش نرفته به غارت به وقت مرگ رأسش بریده شد ولی انگشت سالم است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
خروج کاروان امام حسین علیه السلام از مکه به سمت کربلا زمزمه یک قافله از کعبه شده راهی صحرا از محنت آن دیده ی زهرا شده دریا این قافله را قافله سالار حسین است بر گونه ی عالم ز غمش اشک دو عین است ای وای حسین جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 در محمل این قافله آسوده رباب است سیراب،علی اصغر او یکسره خواب است صدشکر در این راه دگر حرمله ای نیست از تیر سه شعبه به لب او گله ای نیست ای وای حسین جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 در قافله همراه پدر اکبر لیلاست با جلوه ی چون فاطمه اش دلبر باباست ذکر کرمش بین همه قافله جاری ست حرفی ز عبا وتن صد پاره ی او نیست ای وای حسین جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 سردار سپاهش پسر اُمّ بنین است غمخوار عقیله ز یسار و ز یمین است شد دیده ی او نور دل و چشم سکینه ای وای که این دیده شود بسته ز کینه ای وای حسین جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 زینب برود کرب وبلا بین نوامیس ای وای شود از غم طف ،گونه ی او خیس ای وای از آن دم که زند بوسه به حنجر بر تل برود دق کند از ضربه ی خنجر ای وای حسین جان... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
با موضوع عرفه السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دیده روشن شده از نور دعای عرفه دل من پر زده در اوج هوای عرفه باز هم یوسف زهرا نشده قسمت من دیدنت کرب وبلا بین دعای عرفه حال، من آمده ام تا که بجویم ز تو روی گوئیا در طلب توست گدای عرفه آمدم عرش نه با پای خودم، از سرِ لطف سوی خود خوانده مرا باز خدای عرفه نوکر روسیه ام بار گناه آوردم تا کنی پاک مرا بین صفای عرفه تو ببخشای مرا گرچه نمکدان شکنم من نمک خورده ام از خوان عطای عرفه قبل رفتن به منا،مشعر و کوی عرفات تو مُسَلّم بروی کرب وبلای عرفه باز جدّت بشود ذاکر و تو مستمعش بشنوی از لب او سوز صدای عرفه داری از غربت او در دل خود شور ونوا کاروانش شده راهی به سوی کرب وبلا در میان کاروانش هست زینب خواهرش هم رقیه آن سه ساله نازدانه دخترش با خودش برداشته گل های باغش را تمام اکبر و عباس و قاسم هست بین لشکرش می شود سی روز دیگر،باغ گل هایش خزان می شود در راه ِ او گل ها تماماً پرپرش وای از آن دم که رسد بر سینه اش داغ جوان روبه روی او شود صدپاره جسم اکبرش می زند بوسه به دستان جدای حامی اش می کشد تیر از درون دیده ی آب آورش بر روی دستان او سیراب گردد ناگهان با سه شعبه، حنجر خشک علی اصغرش وای از آن دم که زند زینب کنار خیمه گاه بوسه ای بر حنجر او در وداع آخرش می رود زینب به روی تل ولی بیند که شمر رفته با چکمه ز کینه روی جسم اطهرش می زند بر سینه و سر، می شود بر روی تل محتضر از دیدن خنجر به روی حنجرش بی کفن گردد رها در بین‌مقتل جسم او می رود تا شام و کوفه روی سرنیزه سرش روبه روی دخترش ده مرکب ده بی حیا می رسد با نعل تازه بر ضریح پیکرش می شود دعوا سر عمامه و پیراهنش زیر تیر و نیزه وسنگ وعصا مدفون تنش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا هادی کل امم یا علی النقی علیه السلام بر سینه ی ما حک شده یا حضرت هادی نه این که فقط شد دم ما حضرت هادی شد ذکر لب شاه و گدا حضرت هادی شیرین شده بر روی لبم صحبت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی جانم به فدای حرم سامره ی تو هستم به هوای علم سامره ی تو دلبست دو ماه کرم سامره ی تو دلها به فدای حرم و ساحت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی ما در دوجهان غیر تو دلدار نداریم میلی به سوی یوسف بازار نداریم با غیر تو و آل تو ما کار نداریم شد عزّت من نوکری دولت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی صحن حرمت ملجأ قلب همگان شد شش گوشه ضریح تو به دل روح و روان شد آن گنبد زرد حرمت نور جهان شد مسجود ملائک همه دم تربت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی با جامعه ی تو دل ما گشته هدایت هر حرف تو خود داده نشان راه سعادت حبّ تو شود ناجی ما روز قیامت جنت بروم با نگه رحمت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی مأوای تو شد خان ِصَعالیک واویلا ای وای چرا روبه رویت سب شده زهرا قبری ست چرا پیش تو از کینه ی اعدا یک عمر، شده غصّه وغم قسمت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی بردند تو را سوی عدو جاده به جاده دشمن به روی مرکب و تو پای پیاده بی کفش و عبا ،برده تو را مجلس باده دریا شده چشمان من از محنت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی بر روی دو دست تو چرا جای طناب است جای تو مگر، نور خدا بزم شراب است قلب تو از این ظلم عدو غرق عذاب است گردیده جگر پُرشرر از غربت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158