#ویژه_شب_سوم_محرم
السلام علیک یا رقیه بنت الحسین علیهاالسلام
سیمرغ روز بی کسی من پرت چه شد
با سر چگونه آمده ای پیکرت چه شد
این پاره پاره جامه ی من را نبین، بگو
پیراهن امانتی مادرت چه شد
دعوا اگر شده سر عمامه ات پدر
دیگر مپرس دختر من معجرت چه شد
از چه سپید، قرمز و خاکستری شده
بابا بگو سیاهی موی سرت چه شد
ازمن بپرس از سبب گوش پاره ام
من هم بپرسم ازتو که انگشترت چه شد
با بغض سنگ بام اگر خورده ای زمین
حتما تو دیده ای که سردخترت چه شد
تا وقت ظهر گریه ی اصغر شنیده شد
آخر نگفت عمه به من اصغرت چه شد
لبهات زخمی و لب من هم پر از ترک
دیدم به روی نی سر آب آورت چه شد
روی کبود دختر تو شرح می دهد
درکوچه روی مادر غم پرورت چه شد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
السلام علیک یا ریحانة الحسين
يا رقیه سلام الله علیها
باب الحسین دیگر مولا رقیه است
چشم وچراغ عرش معلارقیه است
بنت الحسین ، ماه تمام زمینیان
ماه منیر عالم بالا رقیه است
بعد ازعقیله،زِیْن ِأَب ودخت فاطمه
زینب ترین عقیله ی بابا، رقیه است
ناز ی که قدرقیمت هستی توان خرید
ناز گل سه ساله ی طاها ، رقیه است
دخترمگو که،برحسنین وبه زینبین
عشق و صفای ام ابیها رقیه است
ثابت نموده وقت اسارت به شامیان
آیه به آیه سوره ی زهرا رقیه است
بعدازعلیّ اصغر ومحسن،به روزحشر
کوچکترین شفیعه ی عقبا رقیه است
زینب اگر مدرس اصلی صبر شد
شاگرد این فقیهه ی عظمی رقیه است
جان داده از بزرگی غم درسه سالگی
دق کرده از ستاره ی سرها رقیه است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
شب جمعه
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
بین الحرم،غبار نسیمت،طبیب من
یک هروله، میان حریمت،طبیب من
درمان درد کهنه ی عاشق،نگاه یار
یک لحظه آن نگاه کریمت طبیب من
مرهم برای درد دل مبتلای من
دارالشفاء صحن عظیمت طبیب من
آقا برای گم شدنم یک دلیل بس!
پیداشدن به دست رحیمت طبیب من
درروزحشر بین عبادات روزوشب
حبّ الولایه،عهدقدیمت طبیب من
شب های جمعه کرب وبلا،زیرقبّه ات
زنده شدن زسیب شمیمت طبیب من
ازبهر ظلم داعش وآل سعود پست
یک ندبه با وصیّ حلیمت طبیب من
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
#شام_جمعه
پایان روز جمعه و بغض گدایتان
گوش همه کر و نشنیده صدایتان
این جمعه هم درآرزوی روی تو گذشت
روشن نشدنگه به جمال وصفایتان
گرچه بدون توهمه جابزم شادی است
روضه گرفته عالم امکان برایتان
آقا مرا ببر قدمی سوی خیمه ات
بنگر خمیده قامت من در هوایتان
کی میشودکه مستمع روضه ات شوم
جانم فدای خلوت صبح ومسایتان
گرچه زمعصیت پروبالم شکسته است
شادم ز شادی و پُر اشک عزایتان
دل خوش نمامرا،بده ازلطف و ازکرم
آقا تو لااقل، نخی از آن عبایتان
هم ناله ام همیشه برای غمت ببین
اشک مرا گرفته غم کربلایتان
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
السلام علیک یا صاحب الزمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف...
دوباره جمعه گذشت و خبر ز ماهم نیست
خبر ز روشنی این دل سیاهم نیست
ببخش علت تأخیر تو شدم آقا
بدم که دیدن تو قسمت نگاهم نیست
نشد که لحظه ای از زندگی شوم خرسند
که این حیات، بدون تو دل بخواهم نیست
همیشه علت هجرت خطای من بوده
دلیل فاصله جز قلب پر گناهم نیست
مرا ز درگه احسان خود مکن بیرون
مگو که فرصت جبران اشتباهم نیست
برای دیدنت آیم به روضه ی سقا
که غیر دیدن رویت دوای آهم نیست
میان علقمه جدت به تکیه گاهش گفت
بلند شو که به جز تو کسی پناهم نیست
چه مختصر شده ای ای مقطع الاعضا
توان بردن تو سوی خیمه گاهم نیست
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
السلام علیک یا عبدالله بن الحسن علیهماالسلام
دیدم که بی کسی وسط اشقیا عمو
بگرفته در میانه سپاهی تو را عمو
در دست زائران ِ تو تیغ است جای گُل
هستی در این میان هدف نیزه ها عمو
هر کس به گونه ای به تنت زخم می زند
یک پیرمرد آمده با یک عصا عمو
اینان چرا به همره هر زخم می زنند
بر زخم های تو نمک ِ ناسزا عمو
گر نامشخص است سپیدی ِ موی تو
از خون اکبرت شده مویت حنا عمو
این دست سومی ست که شد در هوای تو
بعد از دو دست حضرت سقا جدا عمو
این سینه چون تپیده به حبّ ولای تو
حالا شده نشانه ی تیر جفا عمو
شکر خدا شبیه ذبیح ِ رضیع تو
بر روی دست تو بزنم دست وپا عمو
تقدیر عضو عضو تنم شد کنار تو
در زیر نعل تازه شود جابه جا عمو
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
#تیر_سه_شعبه
السلام علیک یا رضیع الحسین
یا علی اصغر علیه السلام
تیر سه شعبه شعله برای جگر شدی
با ضربتی برای دو ریشه تبر شدی
حنجر بهانه ات شده و قلب من هدف
بر سینه ام مسبّب داغی دگر شدی
گویی که تشنه تر ز لب اصغر منی
با خون پاک حنجر این تشنه، تر شدی
یک جرعه آب خواهش من بودو در جواب
جوشش برای چشمه ی اشک بصر شدی
قبل از غروب زندگی ام ای طلوع مرگ
بر شام درد طفل رضیعم سحر شدی
این نیمه جان ِ من که نیازی به تو نداشت
خنجر چرا به حنجر این محتضر شدی
با این اُذُن اِلَی الْاُذُن ِ زخم شعبه هات
یک فاصله میانه ی این جسم و سر شدی
سر می شود جدا دم بیرون کشیدنت
در بودن و نبودن خود دردسر شدی
چشم رباب،رأس علی،کوچه های شام!
آه ِ ملامت دل هر رهگذر شدی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
#آغاز_عطش
#شب_بستن_آب
#علی_اصغر_علیه_السلام
شد اولین شب عطش ِکاروان ما
شد تشنگی شروع ِغم ِ بی کران ما
آب ست مِهر مادر ما از چه بسته اند
آب فرات را به روی کودکان ما
از این به بعد گریه ی اصغر،غم رباب
گردد دلیل اصلی اشک روان ما
گردد لبان اصغر ما پُر ترک ولی
باران نمی چکد دگر از آسمان ما
در کم نمودن ِغم اصغر از این به بعد
از دست می رودهمه تاب و توان ما
آه از دمی که حرمله با کینه می شود
تا وقت مرگ علت داغ گران ما
بر حنجر علی بزند یک سه شعبه و
صدشعبه می زند به تن نیمه جان ما
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
#مزار_طفل_رضیع
#تدفین_رضیع
#پشت_خیمه
اینجا مزار پیکر پرخون اصغر است
یا قتلگاه مادر این یاس پرپر است
وقتی که رفت روی لبش زخم بود و حال
زخمی عمیق بر همه ی طول حنجر است
زخم اُذُن اِلَی الاُذُن او سبب شده
سریک طرف وپیکر او سمت دیگر است
نزد فرات بوده و آبش نداده اند
حالا چرا میان یم خون شناور است
رود فرات بر لب زخمش شدی حرام
با خون ِحنجرش لب زخمی او تر است
لعنت به حرمله که نگفته به خود دمی
او بی گنه ترین پسر آل حیدر است
تیر سه شعبه خورده به کام علی ولی
انگار زخم تیغ و یا زخم خنجر است
ای نیزه دار پشت خیامم میا دگر
اینجا مزار مخفی پرخون اصغر است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g