سبکهای ورودکاروان به کربلا:
#سبک_2_محرم (دهتایی)
#سبک_12_محرم (دهتایی)
#سبک_22_محرم(دهتایی)
#سبک_32_محرم(دهتایی)
#سبک_42_محرم(دهتایی)
#سبک_52_محرم(دهتایی)
#سبک_63_محرم(دهتایی)
#سبک_73_محرم(دهتایی)
#سبک_83_محرم(دهتایی)
#سبک_168_محرم(دهتایی)
#سبک_179_محرم(دهتایی)
#سبک_202_محرم(دهتایی)
#سبک_222_محرم(دهتایی)
#سبک_241_محرم(دهتایی)
#سبک_260_محرم(دهتایی)
#سبک_287_محرم(دهتایی)
#سبک_314_محرم(دهتایی)
#سبک_325_محرم(دهتایی)
#سبک_339_محرم(دهتایی)
#سبک_363_محرم(دهتایی)
#سبک_397_محرم(دهتایی)
#سبک_409_محرم(دهتایی)
#سبک_422_محرم(دهتایی)
#سبک_434_محرم(دهتایی)
#مناجات_مهدوی_ورودکاروان_به_کربلا1
#شب_دوم_محرم
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
آقا دوباره قلب تو غرق عزا شده
در سینه ات حسینیه ی غم به پا شده
با داغ روی داغ به همراه قافله
قلب تو هم مقیم زمین بلا شده
حق می دهمکه اشک تو تبدیل شد به خون
جدّت حسین راهی کرب وبلا شده
داری ورود قافله را میکنی مرور
با داغ های عمه دلت آشنا شده
وقتی که پای عمه شده آشنای طف
لبریز آه و ناله و سوز و نوا شده
گویا که لحظه ای که رسیده به کربلا
بر داغ های روز دهم مبتلا شده
حالا به دور عمه صفی از محارم است
از محملش به سمت حرم کوچه وا شده
حالا میان اکبر وعباس وقاسم است
دردش به یک نگاه حسینش دوا شده
می بینی ای غریب جهان چند روز بعد
زینب اسیر درد هزاران جفا شده
بر روی تل نظاره کند سوی قتلگاه
رأس حسین زینت سر نیزه ها شده
وای از زیارت تن عریان و بی کفن
جسمش میان گودی مقتل رها شده
در وقت بوسه روی رگش می کند نگاه
هر استخوان پیکر او جا به جا شده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#مناجات_مهدوی_ورودکاروان_به_کربلا2
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
ای نور ماه، در شب تار جوانی ام
بی تو گذشت کودکی ام، نوجوانی ام
جز مهربانی از تو ندیدم ولی ببخش
شد دائماً نصیب تو نامهربانی ام
خواندم تو را به وقت غم وحاجتم ولی
یادی نکردم از تو دم شادمانی ام
یک لحظه از فراق تو مضطر نبوده ام
دم میزنم چگونه که صاحب زمانی ام
گم کرده ام بدون تو خود را تمام عمر
آقا بیا که از تو بگیرم نشانی ام
کوبیده ام همیشه در ِخانه ی تو را
هرگز نشد که از سر ِکویت برانی ام
حالا اجازه می دهی ام نوکرت شوم
خدمت کنم به تو همه ی زندگانی ام
حالا که پای عمّه رسیده به کربلا
در پای روضه های خودت می نشانی ام؟
آهی کشید و ناله زنان گفت ای حسین
اینجا کجاست؟ شد سبب نیمه جانی ام
پایی برای رفتن من نیست، گوئیا
داری به سمت مقتل خود می کشانی ام
یک کوچه از محارم من صف کشیده اند
در پوشش است، سایه ی قدّ ِکمانی ام
امّا حسین، شام دهم را چه میکنی
هشتاد و چار کودک و زن، پاسبانی ام
در شهر شام از وسط رقص مستها
می آیی ای برادر من، بگذرانی ام😭
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#مناجات_مهدوی_ورودکاروان_به_کربلا3
وقتی که تو برای همه نور رحمتی
از چه همیشه ساکن صحرای ظلمتی
غافل شدیم از تو که این گونه ای طرید
بیش از هزار سال تو در بند غیبتی
تنها شدی چرا پدر مهربان ما
در خیمه های بی کسی ات غرق محنتی
ای مجری عدالت حیدر ظهور کن
پر شد بدون تو همه جا بی عدالتی
آقا بیا که رزق حلالی نمانده است
در فکر ثروتند همه با چه قیمتی!؟
حق می دهم اسیر هزاران بلا شویم
وقتی غریب عصر، گرفتار غربتی
حالا که پای عمه به کربوبلا رسید
دیگر نمانده در دل تو صبر و طاقتی
داری کنار عمه به خود لطمه می زنی
گویا به فکر روز دهم، عصر غارتی
آقا نه اینکه ماه محرم، تمام سال
صبح و مساء تو شاهد عصر جسارتی
آقا بگو به عمه که قدری صبور باش
امروز در کنار محارم، تو راحتی
عمّه هنوز پیکر بی سر ندیده ای
بر حنجر حسین ندیدی جراحتی
از کعب تازیانه که حرفی هنوز نیست
نشنیده ای هنوز تو سبّ و اهانتی
در ازدحام و کوی یهودی نرفته ای
از رقص و هلهله تو نداری شکایتی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
مناجات جدید
ورود کاروان به کربلا
#مناجات_مهدوی_ورودکاروان_به_کربلا4
آن کس که نیست منتظرت رستگار نیست
لعنت به آن دلی که به عشقت دچار نیست
بی تو تمام سال؛ زمستان شده بیا
در سال ِما بدون تو فصل بهار نیست
دیگر مسیر خیمه خود را نشان بده
جز خیمه ات، پناه؛ در این روزگار نیست
حالا که آرزو شده دیدار تو، بیا
بر زنده ماندنم به خدا اعتبار نیست
ماندی به راه سیصد و اندی معین و یار
آقا چرا برای تو یک جان نثار نیست
حالا که قافله به زمین بلا رسید
آه ِدرون قلب تو کمتر ز نار نیست
وقتی رسید کربوبلا پای عمّه جان
گفت: ای حسین ازچه به قلبم قرار نیست
این خاک، ازچه بوی جدایی دهد حسین
با حال ِخواهر تو چرا سازگار نیست
زینب، هنوز بر روی تل که نرفته ای
حرف از تن برادر و ده تا سوار نیست
زینب هنوز لحظه ی غارت نیامده
وای از دمی که چاره به غیر از فرار نیست
هستی هنوز پیش حسینت، برای تو
بر روی نیزه ها،سر او سایه سار نیست
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#بر_این_زمین_قدم_بگذار
روز دوم محرم
ورود کاروان به کربلا
بر این زمین قدم بگذار ای قرار من
مثل همیشه وقت بلا باش یار من
فرسنگ ها جدا شده ایم از دیار خود
از این به بعد می شود اینجا دیار من
می دانم این زمین سبب ماتمت شده
خواهر بیا و تازه نفس کن کنار من
زینب بیا بگویمت از چند روز بعد
اینجا خزان شود همه باغ وبهار من
پرپر شود تمامی گل ها مقابلم
هر یاسمن کند سر و جان را نثار من
آب فرات مهریه ی مادر من است
محروم از آن شود ز جفا لاله زار من
اینجا برادر تو شود بی کس و غریب
کشته شوند یاور اندک شمار من
همدرد ِ داغ اصغر واکبر شوی وبعد
مرهم برای زخم دل غمگسار من
اینجا به روی حنجر من بوسه میزنی
آن دم که لشکری بکشد انتظار من
بر روی تل تو می روی و من میان بغض
در ساعتی دگر تو شوی داغدار من
طاقت بیار خواهر من شمر می رود
با چکمه روی سینه ی محزون و زار من
با ضربه های خنجر خود روی حنجرم
پایان دهد به غربت این روزگار من
در زیر نعل تازه ی مرکب شود تنم
قدری کشیده سمت یمین و یسار من
از بس که آیه آیه شود سوره ی تنم
سخت است چیدنش به درون مزار من
وای از هجوم دشمن و آتش به خیمه ها
غارت شود تمامی دار و ندار من
مویت سپید می شود و قامت تو خم
در لحظه ی اسارت ایل و تبار من
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
غرق غمت کند سر نیزه سوار من
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#دلواپسم
ورود کاروان به کربلا
این زمین،اشکم درآورده چرا ، دلواپسم
غرق غم کرده چرا قلب مرا ،دلواپسم
نام آن را بر زبان، دیگر نیاور ای حسین
از همان وقتی که گفتی کربلا،دلواپسم
می دهد بوی جدایی،قلب من آتش گرفت
من نبودم از تو یک لحظه جدا دلواپسم
با محارم کوچه ای تا خیمه گاهم وا شده
چشم نامحرم کجا ، زینب کجا، دلواپسم
لحظه ای افتاده بر خار مغیلان دیده ات
دائما بر لب چرا داری دعا، دلواپسم
ناگهان بر اکبرت خیره شدی با چشمخیس
چونگرفتی روی دست خود عبا ،دلواپسم
بر گلوی اصغرت بوسه زدی با آه
چون
مشکی آبی را نمودی جابه جا،دلواپسم
چون که گیسوی رقیه را زدی شانه چرا
گریه کردی روبه رویم بی صدا دلواپسم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#ورود_کاروان_به_کربلا
هر چند در این خاک، سراسر دردم
پروانه ام و دور سرت می گردم
حقّم بده در سینه نمانده تابی
گفتی که تو را به مقتلم آوردم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
اللهم عجل لولیک الفرج
در مجلس شاه کربلا مهمانیم
چون عمّه ی صاحب الزمان گریانیم
حالا که شده کربوبلایی زینب
عجل لولیک الفرج می خوانیم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#به_حق_زینب
#عجل_لولیک_الفرج_یا_الله
در ظلمت ِشب، دلم ندارد یک ماه
بی راهه زیاد است و نمانده یک راه
درمانده شدم دگر به حقّ زینب
عجّل لولیّک الفرج یا الله
در هر دم و بازدم کشیدم صد آه
شاید که نَفَس؛ بند بیاید ناگاه
نزدیک شده مرگ، به حقّ زینب
عجّل لولیّک الفرج یا الله
شد عمر ِشکوفه ها همیشه کوتاه
هرگز نرسیده آن بهار دلخواه
همواره خزانیم، به حقّ زینب
عجّل لولیّک الفرج یا الله
یارب تو ز فتنه ی جهانی آگاه
آن بنده ی عاشق تو هم شد گمراه
تا شیعه بمانیم، به حقّ زینب
عجّل لولیّک الفرج یا الله
محنت به دلم آمده گاه و بی گاه
بگذشته دقایقم همیشه جانکاه
بس نیست غم و درد، به حقّ زینب
عجّل لولیّک الفرج یا الله
همواره یزیدیان به دنبال جاه
این گونه شده دور ز حقّ خود شاه
مهدی شده مظلوم، به حقّ زینب
عجّل لولیّک الفرج یا الله
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#بوتراب_سوریه
السلام علیک یا عقیلة العرب یا زینب
ای تماماً بوتراب ِسوریه
حضرت خَتمی مَآب ِسوریه
شد ضریحت، دُرّ ِ ناب سوریه
نور صحنت، آفتاب سوریه
دربهای صحن تو باب النّجات
عرش اعلای خدا، پایین پات
ای حریمت قبله گاه مؤمنین
انبیا دور ضریحت مستکین
کفشدار ِصحن تو روح الامین
بر تو و شأنت هزاران آفرین
لایق مدحت نباشدهیچ کس
مثل تو هرگز نیاید هیچ کس
خُلقاً وخَلقاً تویی حیدرترین
در حیا و عفّتی کوثرترین
حضرت صدیقه را مظهرترین
بر تمام سروران سرورترین
کس نداند قدر والای تو را
معنی ِ اِلّٰا جَمیلای تو را
خم به ابرویت نیامد در بلا
آینه بودی تو بر صبر خدا
کوه بودی روبروی هر جفا
زندگی بخشیده ای بر کربلا
صبر تو اسلام را پاینده کرد
صبر تو ایّوب را شرمنده کرد
پای درس تو نشسته هر ادیب
نطق تو الگوی ناب هر خطیب
ذوالفقار خطبه ی تو بی رقیب
تیشه زد بر ریشه ی آل ِفریب
شد یزید از خطبه های تو ذلیل
در تحیّر از شکوهت جبرئیل
با قیامت، شام را کردی خراب
آن یزید پست را کردی عذاب
چون که او شد، ابن مرجانه خطاب
رفت از روی یزیدی ها نقاب
در شجاعت، وارث حیدر شدی
فاتح صد قلعه ی خیبر شدی
در روایت آمده، ای مهد نور
می شود آخر غم از قلب تو دور
می کنی رجعت به هنگام ظهور
پس کنار منتقم داری حضور
عمّه ی سادات، جان مرتضی
بر ظهور منتقم بنما دعا
خوانده ای او را میان ازدحام
در میان کوچه و بازار شام
خوانده ای وقت نزول سنگ بام:
منتقم؛ تعجیل کن بر انتقام
حافظ قرآن ومذهب العجل
ای قرار قلب زینب العجل
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158