اشعار عبدالمحسن
#سی_ام_ذی_القعده #شهادت_حضرت_جواد_علیه_السلام3 سنگین قابل اجرا با تمام سبکها باب نجات عالمم ، در
سبک 3
آخر ذی القعده
شهادت حضرت جواد علیه السلام
اشعار عبدالمحسن
#سی_ام_ذی_القعده #شهادت_حضرت_جواد_علیه_السلام4 😭گریز به روضه ی علی اکبرعلیه السلام زمزمه،سنگین،ز
سبک 4
آخر ذی القعده
شهادت حضرت جواد علیه السلام
اشعار عبدالمحسن
#سی_ام_ذی_القعده #شهادت_حضرت_جواد_علیه_السلام5 اجرا باتمام سبکها منم که باب المرادم غریب ِ عالم ج
سبک 5
آخر ذی القعده
شهادت حضرت جواد علیه السلام
اشعار عبدالمحسن
#سی_ام_ذی_القعده #شهادت_حضرت_جواد_علیه_السلام6 (درد دل با پدر) 😭گریز به مصائب حضرت سکینه علیهاالس
سبک 6
آخر ذی القعده
شهادت حضرت جواد علیه السلام
اشعار عبدالمحسن
#سی ام_ذی _القعده #شهادت_حضرت_جواد_علیه_السلام7 #کاظمین باز کبوتر دلم هوایی وبه شور وشینه عاشق
سبک 7
آخر ذی القعده
شهادت حضرت جواد علیه السلام
اشعار عبدالمحسن
#سی_ام_ذی_القعده #شهادت_حضرت_جواد_علیه_السلام8 زمینه روی خاک حجره چکیده اشک غریب رو لبای خشکم نش
سبک 8
آخر ذی القعده
شهادت حضرت جواد علیه السلام
السلام علیک یا باب المراد
یا جواد الائمه علیه السلام
تا کاظمین با پر احساس می پرم
در سایه سار بین دو گنبد کبوترم
هم نوکر همیشگی زاده ی رضا
هم ریزه خوار سفره ی موسی بن جعفرم
بوی تعفن گنهم برطرف شده
از بوی این دو لاله همیشه معطرم
پرونده ام سیاه ولیکن دلم خوش است
وقتی که زیر تابش انوار محشرم
روز تولدم شده رفتن به این حریم
با یک قدم به درگه ایشان مطهرم
بر کاظمین و صحن وسرایش قسم که من
تا روز مرگ کلب در آل حیدرم
مسکین کاظمین شدن برترین دعاست
به به حساب زائر این شهر با رضاست
یک یا جواد رمز تمام گشایش است
ذکر مجرّب لب غرق نیایش است
با یک نگاه ِ مرحمت حضرت جواد
صحرای خشک قلب مرا فصل رویش است
یک اعتکاف در حرم پر فضیلتش
راه میان بُری به کمال پرستش است
از بحر علم وحکمت وفضلش گرفته جان
ذهنی که شاعرانه همیشه به جوشش است
لکنت زبان زاده ی اکثم برابرش
اقرار کرده او در ِ ابواب دانش است
بر من حرام شد طلب از این و آن،فقط
این خانواده لایق هرگونه خواهش است
خورشیدو ماه،ذره ای از نور ِ گنبدش
اصل بهشت را بنویسید مرقدش
در پشت درب حجره به مرگش رضا شده
آن کس که مظهر کرم اولیا شده
مثل عموی خون جگر از دست همسرش
با زهر، حق جود و عطایش ادا شده
از بس عطش کشیده و آبی نخورده است
دیگر میان هلهله ها بی صدا شده
هر چند با کمال جسارت سه روز وشب
بر پشت بام جسم غریبش رها شده
روی ضریح پیکر او روی پشت بام
یک سایه بان ز بال کبوتر بنا شده
او را اگر چه در وسط کوچه یافتند
پنهان به زیر یاسمن ولاله ها شده
دیگر نگفته اند مقاتل که پیکرش
زخمی به ضرب نیزه وسنگ وعصا شده
حرفی ز نعل تازه و ده بی حیا نشد
حرفی نشد که دنده ی او جا به جا شده
زینب رسید و دید هزاران ستاره را
نقش هلال روی تن پاره پاره را
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#مظهر_جود
السلام علیک یا محمدبن علی
یا جواد الائمه علیه السلام
ای تو امام لطف و عطا حضرت جواد
مظهر برای جود و سخا حضرت جواد
هم نور قلب حضرت معصومه ای وهم
دردانه ی امام ِ رضا حضرت جواد
ذکرت کنار پنجره فولاد می شود
بر درد لاعلاج، شفا حضرت جواد
شد کاظمین و صحن وسرای رفیع تو
ملجأ برای شاه و گدا حضرت جواد
دو گنبد حریم شما شد حقیقتاً
بر جن و انس قبله نما حضرت جواد
ما بی حساب وارد جنّت شویم چون
بستیم دل به آل شما حضرت جواد
از وحشت قیامت فردا هراس نیست
در سایه ات شفیع جزا حضرت جواد
در مجلس شهادت تو گریه می کنیم
بر دوش ماست شال عزا حضرت جواد
در پشت درب حجره شدی بی کس وغریب
گشتی شهید زهر جفا حضرت جواد
چون مجتبی عموی غریبت ز همسرت
هرگز ندیده ای تو وفا حضرت جواد
دستور رقص و هلهله داده ست همسرت
تا نشنوند از تو نوا حضرت جواد
بر روی خاک حجره سرت را گذاشتی
یاد شهید کرب و بلا حضرت جواد
باکام تشنه جان ز تنت رخت بسته است
حقّت چگونه گشته ادا حضرت جواد
بر روی پشت بام، تنت چند روز وشب
تنها رها شده ست چرا حضرت جواد
بعد از سه روز ای پسر پاک فاطمه
در کوچه یافتند تو را حضرت جواد
امّا به روی جسم تو باران گل رسید
جسمت نخورده سنگ و عصا حضرت جواد
زخمی ز تیر و نیزه، نداری به پیکرت
رأست جدا نشد ز قفا حضرت جواد
با احترام، جسم تو غسل و کفن شده
دیگر نشد تن تو رها حضرت جواد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
با موضوع شهادت حضرت جواد علیه السلام
شعر 9
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
داری دوباره سوز و نوا أيّها الغریب
پوشیده ای لباس عزا أيّها الغریب
در کاظمین گوشه ی صحن دوتا کریم
ابری شده ست چشم شما أيّها الغریب
این بار روضه خوان جواد الائمه ای
آن آسمان لطف و عطا أيّها الغریب
آن مظهر سخاوت وجودی که همسرش
عمری به او نموده جفا أيّها الغریب
پرپر شده ست با لب تشنه میان درد
در بین حجره یاس رضا أيّها الغریب
از کینه پیکرش شده بر روی پشت بام
در زیر آفتاب رها أيّها الغریب
اما ز بال چند کبوتر به روی او
یک سایبان شده ست بنا أيّها الغریب
حالا گریز روضه ی تو کربلا شود
چون روضه های صبح ومسا أيّها الغریب
اینجا به زیر گُل تن جدّت نهان شده
حرفی نشد ز سنگ و عصا أيّها الغریب
اینجا نرفته روبه روی چشم دختری
بر روی نیزه رأس جدا أيّها الغریب
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#یاجوادالائمه_ادرکنی
السلام علیک یا ابالهادی
یا محمدبن علی علیهمالسلام
ای که بر شیعه نور عین استی
مقتدا بهر عالمین استی
ماه زیبای کاظمین استی
یا جواد الائمه ادرکنی
در حریم تو از گنه پاکم
گوئیا من در اوج افلاکم
کن مرا در سرای خود خاکم
یا جواد الائمه ادرکنی
من فدای دو گنبد وصحنت
مرقد پر فضیلت و امنت
سفره ی جود ِ دائماً پهنت
یا جواد الائمه ادرکنی
تو سراسر سخاوت و جودی
جلوه ای از خدای محمودی
من گنهکارم و تو بخشودی
یا جواد الائمه ادرکنی
من گدا و تو سروری آقا
قطره ام با تو می شوم دریا
با ولای تو می شوم والا
یا جواد الائمه ادرکنی
خاک صحرا به دست تو زر شد
نوکر تو امیر و سرور شد
هرکه شد دشمن تو کافر شد
یا جواد الائمه ادرکنی
مات ِ علم تو زاده ی اَکثَم
بر علوم جهان تویی اَعلَم
ذکر تو مانده بر لبم هر دم
یا جواد الائمه ادرکنی
ای غریب سلاله ی حیدر
کشته ی بی وفایی همسر
بین حجره شدی تو بی یاور
یا جواد الائمه ادرکنی
تو شهید از جفا و بیدادی
تشنه لب بین حجره جان دادی
کرده همسر،ز داغ تو شادی
یا جواد الائمه ادرکنی
جسم تو شد رها گل ایمان
بر روی بام خانه ات عریان
زیر بال کبوتران پنهان
یا جوادالائمه ادرکنی
ولی آخر تن تو ای جانان
شده در بین کوچه گلباران
شده شیعه برای تو گریان
یا جوادالائمه ادرکنی
رأس پاکت جدا نشد آقا
بر تن تو جفا نشد آقا
زیر مرکب رها نشد آقا
یا جوادالائمه ادرکنی
بوده عمری غم تو میخ در
داغ دستان بسته ی حیدر
شد جسارت به پهلوی مادر
یا جواد الائمه ادرکنی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#ای_پدر
السلام علیک یا باب المراد
یا جوادالائمه علیه السلام
در پشت درب حجره گرفتارم ای پدر
در بند ظلم و کینه ی اغیارم ای پدر
داده چگونه جود مرا همسرم جواب
زهر جفاست پاسخ ایثارم ای پدر
سَم کارگر شده جگرم تیر می کشد
در بین رقص و هلهله بیمارم ای پدر
حالا عطش رسیده و آبم نمی دهند
یاسی غریب در وسط خارم ای پدر
فرزند کوثرم لب خشکم بدون آب
بنگر رسیده است کجا کارم ای پدر
حالا شبیه خلوت هر روز و هر شبم
صاحب عزای مادر و مسمارم ای پدر
من هم شهید ِفصل جوانی چو مادرم
درد آشنای کوچه و آزارم ای پدر
در اصل، من شهید ِغم محسن ِشهید
در بین درب خانه و دیوارم ای پدر
در وقت رقص و هلهله ی اهل خانه ام
من بی قرار ِ داغ علمدارم ای پدر
حالا میان هلهله چون جدّ بی کسم
نزد شهید علقمه می بارم ای پدر
دستی گرفت بر کمر و گفت: یا أخا
بی تو اسیر غربت بسیارم ای پدر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#در_پشت_درب_حجره
السلام علیک یا محمد بن علی
ایها التقی الجواد علیه السلام
در پشت درب حجره به مرگش رضا شده
آن کس که مظهر کرم اولیا شده
مثل عموی خون جگر از دست همسرش
با زهر، حق جود و عطایش ادا شده
از بس عطش کشیده و آبی نخورده است
دیگر میان هلهله ها بی صدا شده
هر چند با کمال جسارت سه روز وشب
بر پشت بام جسم غریبش رها شده
روی ضریح پیکر او روی پشت بام
یک سایه بان ز بال کبوتر بنا شده
او را اگر چه در وسط کوچه یافتند
پنهان به زیر یاسمن ولاله ها شده
دیگر نگفته اند مقاتل که پیکرش
زخمی به ضرب نیزه وسنگ وعصا شده
حرفی ز نعل تازه و ده بی حیا نشد
حرفی نشد که دنده ی او جا به جا شده
زینب رسید و دید هزاران ستاره را
نقش هلال روی تن پاره پاره را
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158