eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.9هزار دنبال‌کننده
121 عکس
75 ویدیو
356 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک ایتها المضطهدة المقهوره يا زهرا علیهاالسلام دسته گل شکسته ی طاها نفس بکش مادر به خاطر دل بابا نفس بکش تنها انیس و حامی و غمخوار حیدری دار و ندار رهبر تنها نفس بکش بر پای تو حسین ببین سر گذاشته با بوسه ای گرفته تسلّا،نفس بکش بر روی سینه ی تو حسن خون جگر شده بنگر که دیده اش شده دریا ،نفس بکش زود است خانه داری  ِاین چارساله ات تو رحم کن به بی کسی ما،نفس بکش پژمرده گیست عاید ِ گل ها بدون تو ای باغبان بخاطر گل ها نفس بکش حالا که ما به دور تو هستیم محتضر جانی ببخش این دل ما را نفس بکش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا فاطمه الشهیده یامحبوبةالمصطفی علیهماالسلام یاسم شده ست پرپر ِ آزار ِ پشت در درمانده است در وسط نار پشت در یاسم سپر برای من و شد برای او محسن سپر مقابل مسمار پشت در حقّش نبود حامی من از جفا شود با کینه ی غدیر گرفتار پشت در هم او شده ست با لگدی آشنای میخ هم شد اسیر ضربت دیوار پشت در دستان من که بسته ویاری نمانده است از پا نشسته است هوادار پشت در وقت عزای محسن ما تازیانه شد از چه جواب آه عزادار پشت در؟ برده ست طاقت از دل پرطاقت علی (یا فِضُّةُ خُذینی) ِ بیمار پشت در شدچاره ی ستاره ی شب های من عبا در روبروی ظلمت اغیار پشت در از بعد رفتنش همه دم زنده می شود یادش به وقت دیدن آثار پشت در ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
رزق حرم حضرت معصومه علیهاالسلام السلام علیک یا محسن بن علی او پنجمین بهار گلستان حیدر است یک سوّم سلاله ی زهرای اطهر است در فضل او بس است همین منقبت که او شش ماه، گوهر صدف بحر کوثر است قسمت نشد که زینت دوش نبی شود اما همیشه روی لب شیعه زیور است باید برای او بنویسیم تا ابد در اصل ،مدح او هدف خلق جوهر است دنیا نیامده شده باب الجنان ما چون که شفیع اکبر ِ صحرای محشر است چشمی که قسمتش شده اشک مصیبتش نور خدا گرفته حریمش مطهّر است سنّی و شیعه، شرح لگد را نوشته اند بی شک محبّ قاتل شش ماهه کافر است بر روی میخ، حک شده با لعن دومی محسن شهید اول آل پیمبر است از سینه میخ ،رد شد و بر حنجرش رسید مثل رضیع کربوبلا پاره حنجر است از جانب سقیفه رها شد حقیقتاً تیری که در میانه ی حلقوم اصغر است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
السلام علیک یا فاطمة الشهیده زبان حال حضرت امیرالمؤمنین با حضرت زهرا علیهماالسلام لحظه های آخر چشم هایت تا که بسته می شود شب می شود مطلع ابیات اشک چشم زینب می شود می کند هر ناله ات یک موی زینب را سپید قامتش مانند تو در زیر بار غم خمید چشم هایت را نبند ای منبع آرامشم می شود زهرا بمانی،ای تمام خواهشم کاسه ی صبر مرا لبریز کرده آه تو پشت ابر غربت از چه مانده روی ماه تو می زنی لبخند پیش من میان کوه درد دست بر پهلو گرفتنهات من را پیر کرد صفحه ی تاریک تاریخ است این غم تا ابد روبه روی من تو را دشمن به قصد کشت زد هر کسی با کینه ی بدر و احد می زد تو را روبه روی من شدی نقش زمین در کوچه ها بعد کوچه دست تو بالا نمی آید دگر هستم از گلگونی پیراهن تو خون جگر چشم هایت را ببند اما عزیز من بدان بعد تو،خون جای اشک از چشم من گردد روان بعد تو چاه است ای زهرا انیس غربتم می شود لبخندهای تلخ قنفذ قسمتم😭 ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
صفحه ی تاریک تاریخ است این غم تا ابد روبه روی من تو را دشمن به قصد کشت زد
السلام علیک یا صدیقة الکبری چشم هایت را که بر هم می نهی شب می شود مطلع ابیات اشک چشم زینب می شود می کند هر ناله ات یک موی زینب را سپید گیسویش بی لطف دستت، نامرتب می شود آه ،راحت می شوی از درد اما بعد تو سینه ام از دردهای تو لبالب می شود بازوی غمخوار حیدر را شکسته یک غلاف با همان،قنفذ نصیبش،پست و منصب می شود آن‌که ما را غرق غربت کرده بیش از دیگران در جوار غاصب حقّم ،مقرّب می شود در میان خنده ی تلخ مغیره،کوچه هم از نفس های پر از دردم معذّب می شود غصّه ات این بود که مانده سلامم بی جواب بعد تو حیدر به روی منبرش سب می شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سلام علیکم متاسفانه بعلت مشکلات برنامه ایتا صوتهای سالهای قبل اجرا نمیشه باورکنید کار سختیه اجراکردن 158 سبک که وقت زیادی میخواد و از طرفی هم بنده چند ساله بعداز ابتلا به کرونا با مشکل حساسیت و گرفتگی صدا مواجه شدم و این فایلها رو هم با سختی ضبط می کنم کل اشعار و سبکهای فاطمیه حقیر در کانالی در تلگرام گردآوری شده شامل ۱۵۸ سبک و ۳۳ مرثیه 👇👇👇👇👇 https://t.me/yamohsenefateme
سبکهای جدید رو بزودی همینجا میزارم
حضرت صادق علیه السلام فرمودند: ماتت فاطمه مابین المغرب و عشاء روح حضرت زهرا علیهاالسلام بین مغرب و عشاء به ملکوت اعلی پیوست شعری که توفیق شد قبل مجلس با رفقا نوشتیم ساعت سخت عروج مادر است ساعت مرگ امید حیدر است یا بن زهرا ،در غروب نور حق چشمهای خون شده سوی در است مادرتو رو به قبله ، بی نفس با تنی زخم و کبود و لاغر است مرتضی گریان و می خندد عدو لحظه ی خوشحالی آن کافر است زخمهایی که زده کاری شده رد پایش بروی آن پیکر است آه با صورت زمین خورده علی لرزه بر زانوی مرد خیبر است آه امشب بین مغرب تا عشاء روضه های مادرت زجرآور است گفتم از زجر و دلم ویرانه شد روضه ی دختر شبیه مادر است جای دست زجر روی صورتش زینتی های کبود دختر است روضه خوان با روضه خوان ها گریه کرد قلب هر بیتی برایت مضطر است ✍حاج علی پاکدامن       حسین بیدگلی       علی رضوانی       علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
زبان حال امام حسین با مادر علیهماالسلام گریز به کربلا مادرم ای سرّ هستی فاطمه ای که هستی بی معلم عالمه نیست آن کس را که دارد حبّ تو از حساب روز محشر واهمه ریشه های چادرت حبل المتین خادم پیوسته ات روح الامین غیر تو در بین جن و انس و حور نیست هم شأن اميرالمؤمنين شد مسیر تو صراط المستقیم زیر پای توست جنّات نعیم آن که گشته عرش اعلی' جای او تازه گردد در سرای تو مقیم یازده خورشید تو، نور جهان راه پیوند زمین و آسمان می شود بغض عدوی آل تو راه اصلی نجات شیعیان ای که نامت رافع هر غم شده مایه ی آرامش خاتم شده قوّت بازوی سردار احد از چه قدّت در جوانی خم شده نیست هرگز باور من رفتنت در حیاط خانه بی جان دیدنت نیمه شب ای مادر مظلومه ام قاتل من می شود غسل تنت میدهم حق که شده مویت سپید از جفای ثانی رذل پلید یک لگد بر در زد و پیش نگات محسن شش ماهه ات گشته شهید وقت غسل تو پدر آهی کشید باز اشک از دیدگان او چکید گفت ای اسماء ببین دستان من بر کبودی تن زهرا رسید باز یاد کوچه افتاده پدر کوچه ای که از غمت شد خون جگر از همان جا مانده بر بازوی تو با غلاف قنفذ ملعون اثر با جفای دشمنان کافرت مادرم شد زخم از پا تا سرت می چکد خون آبه وقت غسل تو از میان زخم های پیکرت مادر از غسل تنت آزرده ام دیده ام پژمرده ای، پژمرده ام هر نگاهی که به زخمت می کنم گوئیا که تیر و نیزه خورده ام دیده ام  در بین این خون آبه ها زخم تیغ و نیزه و سنگ و عصا یک هزار و نهصد و پنجاه زخم در میان مقتل کربلا می رسی تو در کنار قتلگاه می کنی بر جسم صدچاکم نگاه با نگاهی بر لب خشکیده ام می شوی تو غرق اشک و درد و آه روبه روی چشم های خیس من می شود جسم نحیف تو کفن مادر اما بی کفن می مانم و می رود حتی به غارت پیروهن با دو دست خسته ی شیرخدا می شوی تدفین میان ناله ها مادرم اما تن صد پاره ام می شود در گوشه ی مقتل رها ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @abdolmohsen158
هر روز وشبم، هفته و ماه و سالم با یاد تو خوب شد همیشه حالم در چاهم‌اگر ، عرش خدا نزدیک است عجل لولیک الفرج شد بالم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158