#بر_این_زمین_قدم_بگذار
روز دوم محرم
ورود کاروان به کربلا
بر این زمین قدم بگذار ای قرار من
مثل همیشه وقت بلا باش یار من
فرسنگ ها جدا شده ایم از دیار خود
از این به بعد می شود اینجا دیار من
می دانم این زمین سبب ماتمت شده
خواهر بیا و تازه نفس کن کنار من
زینب بیا بگویمت از چند روز بعد
اینجا خزان شود همه باغ وبهار من
پرپر شود تمامی گل ها مقابلم
هر یاسمن کند سر و جان را نثار من
آب فرات مهریه ی مادر من است
محروم از آن شود ز جفا لاله زار من
اینجا برادر تو شود بی کس و غریب
کشته شوند یاور اندک شمار من
همدرد ِ داغ اصغر واکبر شوی وبعد
مرهم برای زخم دل غمگسار من
اینجا به روی حنجر من بوسه میزنی
آن دم که لشکری بکشد انتظار من
بر روی تل تو می روی و من میان بغض
در ساعتی دگر تو شوی داغدار من
طاقت بیار خواهر من شمر می رود
با چکمه روی سینه ی محزون و زار من
با ضربه های خنجر خود روی حنجرم
پایان دهد به غربت این روزگار من
در زیر نعل تازه ی مرکب شود تنم
قدری کشیده سمت یمین و یسار من
از بس که آیه آیه شود سوره ی تنم
سخت است چیدنش به درون مزار من
وای از هجوم دشمن و آتش به خیمه ها
غارت شود تمامی دار و ندار من
مویت سپید می شود و قامت تو خم
در لحظه ی اسارت ایل و تبار من
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
غرق غمت کند سر نیزه سوار من
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#مناجات_مهدوی_ورودکاروان_به_کربلا
شب دوم محرم
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
آقا دوباره قلب تو غرق عزا شده
در سینه ات حسینیه ی غم به پا شده
با داغ روی داغ به همراه قافله
قلب تو هم مقیم زمین بلا شده
حق می دهمکه اشک تو تبدیل شد به خون
جدّت حسین راهی کرب وبلا شده
داری ورود قافله را میکنی مرور
با داغ های عمه دلت آشنا شده
وقتی که پای عمه شده آشنای طف
لبریز آه و ناله و سوز و نوا شده
گویا که لحظه ای که رسیده به کربلا
بر داغ های روز دهم مبتلا شده
حالا به دور عمه صفی از محارم است
از محملش به سمت حرم کوچه وا شده
حالا میان اکبر وعباس وقاسم است
دردش به یک نگاه حسینش دوا شده
می بینی ای غریب جهان چند روز بعد
زینب اسیر درد هزاران جفا شده
بر روی تل نظاره کند سوی قتلگاه
رأس حسین زینت سر نیزه ها شده
وای از زیارت تن عریان و بی کفن
جسمش میان گودی مقتل رها شده
در وقت بوسه روی رگش می کند نگاه
هر استخوان پیکر او جا به جا شده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#دلواپسم
ورود کاروان به کربلا
این زمین،اشکم درآورده چرا ، دلواپسم
غرق غم کرده چرا قلب مرا ،دلواپسم
نام آن را بر زبان، دیگر نیاور ای حسین
از همان وقتی که گفتی کربلا،دلواپسم
می دهد بوی جدایی،قلب من آتش گرفت
من نبودم از تو یک لحظه جدا دلواپسم
با محارم کوچه ای تا خیمه گاهم وا شده
چشم نامحرم کجا ، زینب کجا، دلواپسم
لحظه ای افتاده بر خار مغیلان دیده ات
دائما بر لب چرا داری دعا، دلواپسم
ناگهان بر اکبرت خیره شدی با چشمخیس
چونگرفتی روی دست خود عبا ،دلواپسم
بر گلوی اصغرت بوسه زدی با آه
چون
مشکی آبی را نمودی جابه جا،دلواپسم
چون که گیسوی رقیه را زدی شانه چرا
گریه کردی روبه رویم بی صدا دلواپسم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#مناجات_مهدوی_حضرت_رقیه_علیهاالسلام
شب سوم محرم
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
سامان قلب شیعه کجایی اِمامُنا
از ما چرا همیشه جدایی امامنا
در آسمان سینه ی ما شب همیشگی ست
صبح ِ امید، کی تو میایی امامنا
قسمت نشد که ثانیه ای من ببینمت
گردد ز دیده عقده گشایی امامنا
آقا بیا که برده فراقت قرار ما
بی تو نمانده هیچ صفایی امامنا
تازه ست زخم پلک دو چشمت ز اشک خون
ابری برای خون خدایی امامنا
از غُصّه ی اسیری ناموس ِ جدّ خود
صاحب بکای صبح و مسایی امامنا
حالا دگر خرابه ی شام است روضه ات
تب دار داغ شام بلایی امامنا
صاحب عزای حضرت ریحانة الحسین
در شام یا که کرب وبلایی امامنا
حتما کنار عمّه درون خرابه ای
خونین جگر ز رأس جدایی امامنا
سر را گرفته در بغل و محتضر شده
او هم نخورده آب و غذایی امامنا
گفتا: پدر نمانده به تو جای بوسه ای
زخمی ز چوب و سنگ و عصایی امامنا
دیدم لب تو چوب جفا خورد ای پدر
دیدم به روی طشت طلایی امامنا
بنگر که موی من شده از داغ تو سپید
من را بده ز غُصّه رهایی، امامنا
(عَجّل وَفاتی)است به لب مثل مادرت
خواهم شوم سه ساله فدایی امامنا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
زبان حال امام حسین با حضرت رقیه علیهماالسلام
#با_سر_رسیده_ام
السلام علیک یا رقیه علیهاالسلام
بابا ببخش نزد تو با سر رسیده ام
بر دامن تو با رگ حنجر رسیده ام
این گونه گر که آمده ام من کنار تو
از کینه ی یزید ستمگر رسیده ام
بی دعوت ِ تو سرزده هنگام نیمه شب
به منزل خرابه ی دختر رسیده ام
روشن شده خرابه و چشمان خیس تو
با رأس پر ستاره و انور رسیده ام
گیسوی من سپید و محاسن ز خون خضاب
چون از کنار پیکر اکبر رسیده ام
گر تشنه ای مخواه ز من آب دخترم
حالا که من بدون برادر رسیده ام
خاکستری ست موی سپیدم چرا که از
کنج تنور خولی کافر رسیده ام
پیشانی ام شکسته و با صورتی کبود
از کوچه های کینه ی خیبر رسیده ام
از لحظه ای که خورده لبم چوب خیزران
با ناله های دائم خواهر رسیده ام
من انتظار پاشدنت را نداشتم
آخر کنار یک گل پرپر رسیده ام
یک جای دست مانده به پهنای صورتت
گویی دوباره خدمت مادر رسیده ام
وقت وصال تو شده ای دخترم ببین
از اشتیاق ِ روی تو با سر رسیده ام
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#دیر_آمدی
السلام علیک یامظلومه
یارقیه علیهاالسلام
دیر آمدی سه ساله ی تو محتضر شده
مویش سپید و خسته ی درد کمر شده
امشب فقط که نیست شب بی قراری ام
چل منزل است دختر تو خون جگر شده
من خواستم که پا بشوم در مقابلت
بابا ببخش پا شدن من هنر شده
بر روی کل صورت من جای سیلی است
پنهان نمودن از تو پدر دردسر شده
مانده اگر به روی جبینت نشان سنگ
هرجای من شکسته ی سنگ گذر شده
از عمه کمتر است اگر زخم های من
کل مسیر عمه برایم سپر شده
بین هزار و نهصد و پنجاه زخم تو
زخم لب تو از همه جان سوزتر شده
مسرور می شوم فقط از یک خبر بگو
عمرم شبیه اصغر تو مختصر شده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#پیکرت_چه_شد
السلام علیک یا رقیه
یا بنت الحسین علیهماالسلام
سیمرغ روز بی کسی من پرت چه شد
با سر چگونه آمده ای پیکرت چه شد
این پاره پاره جامه ی من را نبین، بگو
پیراهن امانتی مادرت چه شد
دعوا اگر شده سر عمامه ات پدر
دیگر مپرس دختر من معجرت چه شد
از چه سپید، قرمز و خاکستری شده
بابا بگو سیاهی موی سرت چه شد
ازمن بپرس از سبب گوش پاره ام
من هم بپرسم ازتو که انگشترت چه شد
با بغض سنگ بام اگر خورده ای زمین
حتما تو دیده ای که سردخترت چه شد
تا وقت ظهر گریه ی اصغر شنیده شد
آخر نگفت عمه به من اصغرت چه شد
لبهات زخمی و لب من هم پر از ترک
دیدم به روی نی سر آب آورت چه شد
روی کبود دختر تو شرح می دهد
درکوچه روی مادر غم پرورت چه شد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#رقیه_است
السلام علیک یا ریحانة الحسين
يا رقیه سلام الله علیها
باب الحسین دیگر مولا رقیه است
چشم وچراغ عرش معلارقیه است
بنت الحسین ، ماه تمام زمینیان
ماه منیر عالم بالا رقیه است
بعد ازعقیله،زِیْن ِأَب ودخت فاطمه
زینب ترین عقیله ی بابا، رقیه است
ناز ی که قدرقیمت هستی توان خرید
ناز گل سه ساله ی طاها ، رقیه است
دخترمگو که،برحسنین وبه زینبین
عشق و صفای ام ابیها رقیه است
ثابت نموده وقت اسارت به شامیان
آیه به آیه سوره ی زهرا رقیه است
بعدازعلیّ اصغر ومحسن،به روزحشر
کوچکترین شفیعه ی عقبا رقیه است
زینب اگر مدرس اصلی صبر شد
شاگرد این فقیهه ی عظمی رقیه است
جان داده از بزرگی غم درسه سالگی
دق کرده از ستاره ی سرها رقیه است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
جانسوز😭😭😭😭😭
#عمو
زبان حال حضرت رقیه علیهاالسلام باعموجانش حضرت عباس علیه السلام
بر روی نیزه حال مرا کن نظر عمو
از دوریت رقیه شده خون جگر عمو
تا روی خارها نرود پای زخمی ام
تو باش بر مسیر شب ِمن قمر عمو
قدّم نمی رسد که شوم آب آورت
انگار هستی از همه لب تشنه تر عمو
بالای نیزه اشک خجالت دگر مریز
بنگر لبم به اشک تو گردید تر عمو
بعد از تو خورد سیلی محکم اگر به من
دیده عدو نمانده کفیلی دگر عمو
ای غیرت خدا به سر نی نظاره کن
با زجر و حرمله شده ام همسفر عمو
کمتر شده ست از همه گر زخم های من
شد عمه در تمام مسیرم سپر عمو
دیگر من از تو آب نخواهم فقط بگو
از چه گذاشتی همه را بی خبر عمو
در وقت بازگشت پدر از کنار تو
دستی گرفته بود چرا بر کمر عمو
دیدم زمان ِرد شدن از بین قتلگاه
در هر کجا ز پیکر تو یک اثر عمو
بر لب نشست حاجت ِ(عَجّل وَفاتی)ام
وقتی که دیدمت شده ای مختصر عمو
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#مناجات_مهدوی_اولاد_حضرت_زینب_علیهم_السلام
شب چهارم محرم
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
یابن الحسن، فدای تو و شال ماتمت
قسمت نشد که من بشوم یار و همدمت
ماه عزا رسیده ولی ای غریب شهر
یک شیعه نیست مستمع خیمه ی غمت
ای روضه خوان ِصبح و مسای تمام سال
با گریه سر شده شب و روز مُحرّمت
آقا دوباره روضه ی اولاد زینب است
خرج دو یاس او شده اشک دمادمت
زینب رسید نزد برادر به ناله گفت :
این دو کبوترم به فدای قد ِ خَمت
بگذار تا شهادت این لاله های من
باشد نشان عزّت من زیر پرچمت
در خیمه می روم که نبینم در این زمین
وقت شهادت دو گلم ، ناله ی دمت
شکر خدا شهید شدند و ندیده اند
درد اسارت من و آل مکرّمت
در داغ اکبرت شده موی سرت سپید
من هم شدم شریک، در این داغ اعظمت
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158