با موضوع شهادت حضرت زینب علیهاالسلام
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
روایت استفاده شده در شعر:
شیخ محمد باقر بیرجندى، صاحب كتاب كبریت الاحمر در كتاب كشكول خود چنین نقل كرد:
در عالم خواب امام زمان حضرت ولى عصر علیه السلام را دیدم، بسیار غمگین و آشفته حال بود، به محضرش رفتم و سلام كردم، سپس عرض كردم، چرا این گونه ناراحت و گریان هستید؟
فرمودند: امروز روز شهادت عمهام حضرت زینب علیهاالسلام است. از آن روزى كه عمهام زینب علیهاالسلام شهادت كرده، تا كنون، هر سال در روز شهادت او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مىكنند و آن چنان مىگریند كه من باید بروم و آنها را ساكت كنم، آنها خطبه حضرت زینب علیهاالسلام را كه در بازار كوفه خواند، مىخوانند و مىگریند، من هم اكنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نمودهام.
برگرد ای مسیح نفس های فاطمه
به انتها رسیده دگر طاقت همه
بنگر نصیب شیعه شده درد لاعلاج
آقا به یک نگاه شما دارد احتیاج
تنها نگاه حیدری ات شد شفای ما
تنها شده ظهور تو درمان ما بیا
ای حق مدار ِ دار مکافات، العجل
بر انتقام ِ عمّه ی سادات، العجل
ای روضه خوان که از نظر شیعه غائبی
صاحب عزای حضرت امّ المَصائبی
هستی میان خطبه ی دردآشنای عرش
هستی مواظب دل ِ اهل عزای عرش
آرام میکنی دل تب دار عرش را
اما خودت همیشه شدی دائم البکاء
در طول سال صبح و مساء گریه می کنی
بر دردهای شام بلا گریه می کنی
از لحظه ای که عمّه گرفتار شام شد
خنده به روی لعل لب تو حرام شد
گویا که رفته روبه رویت بین شامیان
در بین رقص و هلهله های حرامیان
گویی مقابل تو سرش سنگ خورده است
او را عدو میانه ی بازار برده است
در مجلس شراب ،دلت رفته روز وشب
دیدی شبیه عمّه شکافی به روی لب
وقت نزول چوب به روی لب حسین
لطمه زنی به روی لبت مثل زینبین
آقا به حق عمّه ی قامت کمان بیا
از داغ روی داغ، گلش شد خزان بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
ای روضه خوان صبح و مساء،صاحب الزّمان
ای داغدار کربوبلا ، صاحب الزمان
صاحب عزای عمّه ی قامت خمیده ای
خون، جای اشک، بین عزایش چکیده ای
وقت مرور ِ داغ ِ روی داغ ِ عمّه هاست
گویی که خیمه ات لب ِ گودال کربلاست
داری شبیه عمّه به خود لطمه می زنی
بشکسته از جراحت ِ رگ های گردنی
در بین خاک وخون، بدنی دست و پا زده
او را عدو برای رضای خدا زده
دارد نشان ِ سنگ و عصا روی پیکرش
رفته ز کینه، بر سر ِ سرنیزه ها سرش
اینجا شروع ماتم جانسوز عمّه است
آغاز ِ اشک ِ هرشب و هرروز ِ عمّه است
باید که عمّه همسفر ِ قاتلین شود
در ازدحام کوفه و شام بلا رود
باید میان هلهله ی کوچه های شام
پیش همه شود سپر ِ کینه های بام
باید رود به غربت ِ بازار شامیان
مهمان شود به بزم شراب حرامیان
خون از لبان رأس بریده شود روان
در اصل،قاتلش بشود چوب خیزران
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#وقت_وصال_ما
السلام علیک یا شریکةالحسین علیهماالسلام
وقت وصال ما شده، ای شاه سرجدا
دیگر کنار بستر بیماری ام بیا
یک سال و نیم منتظر دیدن توأم
شکر خدا که حاجت مرگم شده روا
یک سال و نیم بر لب من خنده شد حرام
از بعد کربلا شده ام دائم البکاء
تو در کنار علقمه قامت کمان شدی
من هم به وقت دیدن رأست به نیزه ها
مویت کنار پیکر اکبر سپید شد
در وقت چیدن تن صدپاره بر عبا
بنگر که موی خواهر تو هم سپید شد
در وقت جا به جا شدنت زیر دست و پا
یادم نرفته با هدف قرب کردگار
یک پیرمرد بر سر پاک تو زد عصا
دیدم که دفن شد تن نحس حرامیان
اما تن تو شد وسط خاک و خون رها
از بعد رفتن تو و عباس و لاله هام
شد خواهر تو همسفر شمر بی حیا
از یاد من نرفته غم کوچه های شام
ما رد شدیم از وسط رقص و ناسزا
یک سو شکست رأس من از سنگ شامیان
یک سو شکست قلب مرا سبّ ِ مرتضی
شد قاتل حقیقی من چوب خیزران
میزد یزید روی لبت رو به روی ما
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
ثبت در مشایه نجف تا کربلا
روضه خوانی حضرت زینب علیهاالسلام و گریز به مقتل در روضه های خانه حضرت ام البنین علیهاالسلام
باز از عرش معلی' آمده
صف به صف حور و ملک روی زمین
مقصد آنهاست جایی بهتر از
عرش یعنی خانه ی امّ البنین
سفره ای شد پهن بین خانه اش
دور آن جمعند کلّ اولیا
رتبه می گیرند اینجا هر کدام
با مرور روضه های کربلا
بانی سفره شده ذات خدا
طول سفره از زمین تا آسمان
صدر مجلس با نوای جانگداز
زینب کبراست تنها روضه خوان
این خودش یک روضه ی باز است که
آمده با یک عصا زیر بغل
می زند آتش به دلهای حرم
با مرور آنچه دیده روی تل
گوید او با آه ای اهل حرم
من اگر قامت کمانم حق دهید
بس که دیدم داغ روی داغ ،من
قامتم در زیر بار غم خمید
از طلوع صبح تا ظهر دهم
دیده ام هر لاله را نقش زمین
روبه رویم تک تک گلها شدند
کشته از بغض امیرالمؤمنین
دیده ام من در میان قتلگاه
یک تن صدپاره بر روی عبا
دیده ام که پیکر ماه حسن
قدکشیده بود زیر دست وپا
در میان خنده های حرمله
دیده ام شرم حسین از همسرش
من کنارش بوده ام وقتی کشید
تیر را از کام خشک اصغرش
در وداع آخرینم با حسین
روبه روی دختران مضطرش
با هزاران درد جای مادرم
خم شدم بوسه زدم بر حنجرش
دیده ام با چشم خود بر روی تل
رفت جان من میان دشمنان
نور عینم در میان قتلگاه
شد نشان نیزه و تیر وسنان
کوچه ای شد باز بین کینه ها
یک نفر زد نیزه بر پهلوی او
بی هوا زد پیرمردی با عصا
شد حنا با خون رأسش موی او
داغ مادر تازه شد،آن وقت که
زد سنان سیلی به روی انورش
روبه روی چشم زار من نشست
زخم روی زخم بر بال و پرش
شمر با چکمه به روی سینه رفت
استخوان دنده اش شد جابه جا
من بمیرم شد میان خاک و خون
با لب تشنه سرش از تن جدا
زینت دوش نبی بود و سرش
از جفا شد زینت سرنیزه ها
شد تن غلتیده اش در خاک و خون
زیر نعل تازه ی دشمن رها
زیر تیر و نیزه در گودال خون
شد رها جسمش بدون پیروهن
سوی دیگر روبه روی ما شدند
یک به یک هر کافری ،غسل و کفن
شد میان خنده ها و هلهله
بوسه بر رگهای حنجر قسمتم
دید دشمن بی کسی های مرا
تازیانه شد دوای محنتم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#عجل_فرج
خدا به اضطرار زینب عجل فرج
به قلب بی قرار زینب عجل فرج
به لحظه ی فرار زینب عجل فرج
به گیسوی سپید زینب عجل فرج
به حق دو شهید زینب عجل فرج
چقد بلا کشیده زینب عجل فرج
خدا به روضه های زینب عجل فرج
به درد بی دوای زینب عجل فرج
به زخم دست و پای زینب عجل فرج
به زخم رو جبین زینب عجل فرج
به قلب آتشین زینب عجل فرج
خورده کتک با کینه زینب عجل فرج
به چشم غرق خون زینب عجل فرج
به قامت کمون زینب عجل فرج
به داغ بی امون زینب عجل فرج
خدا به حق آه زینب عجل فرج
ببین که بی پناهه زینب عجل فرج
به درد قتلگاه زینب عجل فرج
خدا به اضطراب زینب عجل فرج
به دست ِ در طناب زینب عجل فرج
مونده توی خرابه زینب عجل فرج
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#پانزدهم_رجب
#شهادت_حضرت_زینب_علیها_السلام33
#شورحماسی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#بند_سوم_حضرت_مهدی_علیه_السلام
ای مقام و شأن تو فوق باور ها
از شکوهت گفتن،فراز ِمنبرها
عمّه ی مهربون بی بی رقیّه
رسواگر ِ اعمال بنی امیّه
وقت خطبه دیدن، همه ی اهل کوفه،
با نعره ی حیدری، وقار تو زینب
با دستای بسته، وقت اسیری دیدن،
شوکت حیدرو، اقتدار تو زینب
توی کوفه و شام، بعد هزاران سختی،
دیدن همه گام ِاستوارتو زینب زینب زینب
ثانی ِ زهرا تو نسل ایثاری
دختر ِ حیدر خیلی جگر داری
بعد ِ عاشورا که شد حرم بی کس
شبیه عبّاس یه پا علمداری
یا زینب، یازینب....
🌸🌸🌸🌸🌸
جان کلّ عالم بشه نثار تو
یک حسین شد دنیایی اعتبار تو
یا زینب تو به دین آبرو دادی
داری به ایّوب تو حقّ استادی
توو کربلا گفتی: مٰا رَأَیْتُ جَمیلا،
فهمیدن که صبره افتخار تو زینب
موندی مثل کوهی تو روبروی غمها
فدای این صبر ِ روزگار تو زینب
توو شام غریبان نافله خوندی یعنی،
نمازه تیزی ِذوالفقار تو زینب زینب زینب
نسل تو اصل ِ اصالته زینب
نام تو اوج ِ شهامته زینب
غیرت اللهی حجاب تو بانو
آره الگوی نجابته زینب
یا زینب، یازینب....
🌸🌸🌸🌸🌸
شد صراطم فقط محبتت مهدی
شد اصول دینم، ولایتت مهدی
تو هستی مرهم درد ِثارلله
با ظهورت بر میگرده ثارلله
طبق حدیث جدّ تو رسول الله
بهترین ِ اعماله انتظار تو مهدی
با ظهورت آقا،دنیا گلستون میشه
کلّ روزای ساله، بهار تو مهدی
با رجعت اصحاب ِ جدّ تو ثارلله
عموت ابالفضله تک سوار تو مهدی مهدی مهدی
روی قلب من خدا نوشت مهدی
شد بابای هر نِکوسرشت مهدی
منتظر ِ تو تاپای جون هستیم
میشه دنیامون با تو بهشت مهدی
یامهدی یامهدی....
✍حسین بیدگلی و
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#پانزدهم_رجب
#شهادت_حضرت_زینب_علیها_السلام34
#مهدوی
بیا مهدی جان،کنار عمّه
که شد هنگام رفتنم
به روی خاک و، به زیر آفتاب
نمونده جونی بر تنم
دارم راحت میشم از غصه ها
از اون همه داغ کربوبلا
بمیرم که خون گریه می کنی
برای روضه هام، صبح و مساء
یارب
شده جون بر لب، عَجِّلْ اِنْتَقِم
یارب
به اشک هر شب، عَجِّلْ اِنْتَقِم
یارب
به حقّ زینب، عَجِّلْ اِنْتَقِم
اللهم عجل لولیک الفرج....
🌸🌸🌸🌸🌸
میشه سرّم فاش، شبیه مادر
زمون غسل پیکرم
میخونن روضه، وقتی می بینن
کبوده از پا تا سرم
ببین مهدی جان از شام بلا
دارم یادگاری؛ زخم ِجفا
به قصد کشتن ما رو می زدند
با کعب نیزه توی کوچه ها
ای وای
دیدم رو نی هجده سر ِجدا
ای وای
شدیم هدف ِسنگ ِدشمنا
ای وای
سر اصغر افتاد از نیزه ها
اللهم عجل لولیک الفرج....
🌸🌸🌸🌸🌸
ببین وقت مرگ، توی آغوشم
دارم یک کهنه پیروهن
همون پیراهن، که غارت شد از
تن ارباب بی کفن
رها شد توی مقتل پیکرش
جدا شد انگشت و انگشترش
نبود سری بر پیکرش که من
زدم بوسه بر روی حنجرش
ای وای
روی سینه ی شاه سرجدا
ای وای
کتک خوردم از دشمن؛ بی هوا
ای وای
به من می خندید شمر بی حیا
اللهم عجل لولیک الفرج....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#به_حق_زینب
#عجل_لولیک_الفرج_یا_الله
در ظلمت ِشب، دلم ندارد یک ماه
بی راهه زیاد است و نمانده یک راه
درمانده شدم دگر به حقّ زینب
عجّل لولیّک الفرج یا الله
در هر دم و بازدم کشیدم صد آه
شاید که نَفَس؛ بند بیاید ناگاه
نزدیک شده مرگ، به حقّ زینب
عجّل لولیّک الفرج یا الله
شد عمر ِشکوفه ها همیشه کوتاه
هرگز نرسیده آن بهار دلخواه
همواره خزانیم، به حقّ زینب
عجّل لولیّک الفرج یا الله
یارب تو ز فتنه ی جهانی آگاه
آن بنده ی عاشق تو هم شد گمراه
تا شیعه بمانیم، به حقّ زینب
عجّل لولیّک الفرج یا الله
محنت به دلم آمده گاه و بی گاه
بگذشته دقایقم همیشه جانکاه
بس نیست غم و درد، به حقّ زینب
عجّل لولیّک الفرج یا الله
همواره یزیدیان به دنبال جاه
این گونه شده دور ز حقّ خود شاه
مهدی شده مظلوم، به حقّ زینب
عجّل لولیّک الفرج یا الله
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#مناجات_مهدوی_جدید
شهادت حضرت زینب علیهاالسلام
یابن الحسن شدی همه دم خون جگر چرا؟
در بین کوه و دشت، شدی دربه در چرا؟
با غصه های روز و شب خود چه می کنی؟
ماییم بی خبر ز غمت ای پدر چرا؟
کم گریه کن که سوی دو چشم تو کم شده
کلّ دقایقت شده با روضه سر چرا؟
تا کی همیشه صبح و مساء گریه می کنی؟
اشکت بدل به خون شده شام و سحر چرا؟
مجلس به نام عمّه ی مظلومه زینب است
حاضر شدی به مجلس او بی خبر چرا؟
در زیر آفتاب شده پهن بسترش
بین حیاط خانه شده محتضر چرا؟
مویش سپید و صورت او زرد،از چه روست؟
از تازیانه مانده به جسمش اثر چرا؟
یکسال و نیم بر سر زینب چه آمده؟
شد آتش دلش همه دم شعله ور چرا؟
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
با شمر و حرمله شده او همسفر چرا؟
او داغدیده بوده ولی جای تسلیت
رفته میان هلهله ها در گذر چرا؟
ناموس اهل بیت کجا؛ بزم می کجا؟
دیده سر حسین در آن طشت زر چرا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
اللهم عجل لولیک الفرج (136).mp3
زمان:
حجم:
9.06M
جلسه استغاثه شب شهادت
شعرخوانی و استغاثه