امشب اونهایی که عرض ادب می کنن،از دو ناحیه دعای خیر براشون می رسه،یکی باباامام حسنه،مدینه
است
میگه خیر ببینی جوون،برا بچه ی غریب من داری ناله می زنی،اما عموشم حق پدری داشته گردنش😔🏴
اما لرزه انداخت به جون
دشمن،فرمود: یابن الخبیثة،یابن الزانیة،اتقتل عمی،می خوای عموی من رو بکشی ……😔😭
گفت:داره یه چیزی می گه،پسر بچه است،همچین که شمشیر رو آورد پایین،دید عبدالله دستش رو آورد
جلو