eitaa logo
قطعه‌ای از بهشت
434 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
181 فایل
امام على عليه السلام: اَلنّاسُ نيامٌ فَاِذا ماتُوا انْتَبَهوا؛ مردم در خوابند، چون بميرند بيدار میشوند ارتباط با مدیر👈 @K_ali_h_69
مشاهده در ایتا
دانلود
قطعه‌ای از بهشت
خدا‌هࢪ‌گناهے‌باشه‌به‌حسیݩ‌میبخشھ♥️🌱:) . ••✾🌸 🌿🌹 ••✾🌸 @abdozahra_69
مثلاً در حال رد شدن از زیر قرآن 🥀 و سرخوش از بوی اسپند و عود سوار اتوبوس اربعين به سمت مرز مهران...🙃 [ صرفاً جهت دلخوشی ] ••✾🌸 🌹✨ ••✾🌸 @abdozahra_69
🌱🌙 به نام اللھ🌱 شهید مدافع حرم✨ «حسین مشتاقی»✨ متولد 2 ارديبهشت ماه 1364 در شهرستان نكا مى باشد. حسين مشتاقى از نیروهای یگان ویژه صابرین بود که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سوریه شد، 🍁که در اردیبهشت 95 و همزمان با عید مبعث در منطقه خان طومان سوریه طی یک درگیری شدید به همراه ديگر همرزمانش به شهادت رسید. پس از گذشت حدود دو ماه از شهادتش و شناسایی پیکرش توسط آزمایش DNA ، در تاریخ 1 تير 1395 همزمان با سالروز میلاد امام حسن مجتبی (ع) در گلزار شهدای نکا به خاک سپرده شد.☘ از شهید حسين مشتاقی دو فرزند دوقلو به نام های «امیرمهدی» و «نازنین زهرا» به يادگار مانده است. .. : سایت نوید شاهد مازندران🌿 سه صلوات به نیابت از شهید هدیه میدیم به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.🍃🌸 ••✾🌸 ••✾🌸 🌿✨ @abdozahra_69
🌿✨ ‌° • اگــࢪ ڪسے صداے خود ࢪا نشنود... به طوࢪ یقین صداے (؏ـج) خود ࢪا هم نمےشنود... و امࢪوز خط قࢪمــز باید ٺوجه ٺمام و اطاعٺ از ولے خود،ࢪهبرے نظام باشد... :)♡ ••✾🌸 ••✾🌸 🌈✨ @abdozahra_69
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیــــــــا تــــا جـوانـــــم 🌱 بــــــده رخ نشانــــــم😔💔 🌿 ✨ ➖🔝🌻اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌻🔝➖ ➬@abdozahra_69(عج) 🌻
✨🍃🌹 پسࢪك فلافل‌فࢪوش زندگينامھ وخاطرات طلبه‌ے جانباز، شهيدمدافع حرم ذوالفقاري ✨گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي✨ 🌹
قطعه‌ای از بهشت
#قسمت‌27✨🌿 #فدایی‌ࢪهبر🌹 لباس پلنگي بسيار زيبا و نو پوشيده بود. موتورش را تميز كرده بود. گفتم:
✨🌹 همينطور كه هادي به سمت درب دانشگاه ميدويد يكباره آماج سنگها قرار گرفت. من از دور او را نگاه ميكردم. ميدانستم كه هادي بدن ورزيدهاي دارد و از هيچ چيزي هم نميترسد. اما آنجا شرايط بسيار پيچيده بود. همين كه به درب دانشگاه نزديك شد يك پارهآجر محكم به صورت هادي و زير چشم او اصابت كرد. من ديدم كه هادي يكدفعه سر جاي خودش ايستاد. ميخواست حركت كند اما نتوانست! خواست برگردد اما روي زمين افتاد! دوباره بلند شد و دور خودش چرخيد و باز روي زمين افتاد. از شدت ضربه‌اي كه به صورتش خورد، نميتوانست روي پا بايستد. سريع به سمت او دويدم. هر طور بود در زير باراني از سنگ و چوب هادي را به عقب آوردم. خيلي درد ميكشيد، اما ناله نميكرد. زخم بزرگي روي صورتش ايجاد شده و همه‌ي صورت و لباسش غرق خون بود. هادي چنان دردي داشت كه با آن همه صبر، باز به خود ميپيچيد و در حال بي هوش شدن بود. سريع او را به بيمارستان منتقل کرديم. چند روزي در يكي از بيمارستانهاي خصوصي تهران بستري بود. آنجا حرفي از فتنه و اتفاقي كه برايش افتاده نزد. آن ضربه آنقدر محکم بود که بخش‌هايي از صورت هادي چندين روز بيحس بود. شدت اين ضربه باعث شد که گونه او شکافته شد و تا زمان شهادت، وقتي هادي لبخند ميزد، جاي اين زخم بر صورت او قابل مشاهده بود. بعد از مرخص شدن از بيمارستان، چند روزي صورتش بسته بود. به خانه هم نرفت و در پايگاه بسيج ميخوابيد، تا خانواده نگران نشوند. اما هر روز تماس ميگرفت تا آنها نگران سلامتی‌اش نباشند. بعدها رفقا پيگيري كردند و گفتند: بيا هزينه درمان خودت را بگير، اما هادے كه همه هزينه‌ها را از خودش داده بود لبخندي زد و پيگيري نكرد. حتي يكي از دوستان گفت: من پيگيري ميكنم و به خاطر اين ماجرا و بستري شدن هادي، برايش درصد جانبازي ميگيرم. هادي جواب او را هم با لبخندي بر لب داد! هادي هيچ وقت از فعاليت‌هاي خودش در ايام فتنه حرفي نزد، اما همه دوستان ميدانستند كه او به تنهايي مانند يك اكيپ نظامي عمل ميكرد. ✨🌹
قطعه‌ای از بهشت
#قسمت‌28✨🌹 همينطور كه هادي به سمت درب دانشگاه ميدويد يكباره آماج سنگها قرار گرفت. من از دور او را
✨🌹 ورود هادي به مسجد با مراسم يادوارهي شهدا بود. به قول زندهياد سيد علي مصطفوي، هادي را شهدا انتخاب كردند. از روزي كه هادي را شناختيم، هميشه براي مراسم سنگ تمام ميگذاشت. اگر ميگفتيم فلان مسجد ميخواهد يادوارهي شهدا برگزار كند و كمك ميخواهد، دريغ نميكرد. اين ويژگي هادي را همه شاهد بودند كه به عشق شهدا، همه كار ميكرد. از شستن و پخت و پز گرفته تا ... تقريباً هر هفته شب‌هاي جمعه بهشت زهرا 3 ميرفت. با شهدا دوست شده بود. و در اين دوستي سيد علي مصطفوي بيشترين نقش را داشت. هيئتي را در مسجد راهاندازي كردند به نام »رهروان شهدا« هر هفته با بچه‌ها دور هم جمع ميشدند و به عشق شهدا برنامهي هيئت را پيگيري ميكردند. هادي در اين هيئت مداحي هم ميكرد. همه او را دوست داشتند. اما يكي از كارهاي مهمي كه همراه با برخي دوستان انجام داد، نصب تابلوي شهدا در كوچه‌ها بود. من اولين بار از سيد علي مصطفوي شنيدم كه ميگفت: بايد براي شهداي محل كاري انجام دهيم. ✨🍃
•••♡﴾﷽﴿♡•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 بہ جاے اینڪہ یہ نفرو مدام بخواطر اشتباهاش❌ببخشے🎁 یہ بار خودتو ☝بخواطر انتخاب اشتباهت ببخش🤔🦋🌈 •┈┈••✾•🌻✨🌻•✾••┈┈ ➬ @abdozahra_69♡ •┈┈••✾•🌻✨🌻•✾••┈┈
| | | | •┈┈••✾•🌻✨🌻•✾••┈┈ ➬ @abdozahra_69♡ •┈┈••✾•🌻✨🌻•✾••┈┈
🌷امیرالمومنین علی علیه السلام : انسان را کور و کر می‌کند و عاقبت را تباه .‌‌.. •┈┈••✾•🌻✨🌻•✾••┈┈ ➬ @abdozahra_69♡ •┈┈••✾•🌻✨🌻•✾••┈┈
امام (ره) خیلی مواظب بودند که وقتی برای نماز شب بیدار می شوند کسی را نکنند. بعضی از پدر و مادرها کارهای خیر زیادی می کنند ولی به فرزندان شان نمی کنند. یا مثلا پشت سر هم به کربلا یا می روند ولی فرزندی دارند که نیاز به ازدواج دارد.. ما باید فرمان های واجب های خدا را جدی بگیریم تا عبد واقعی خداوند بشویم! کفایت نمیکند! لازم است.. بچه‌ات نیاز به ازدواج دارد و تو توجه نمیکنی؟!
🌹 ‹💚🕊› و خدایی ڪھ در این نزدیڪی میزند لبخندے😊 به تمام گره هایی ڪھ تصور دارم همگی ڪور شدند : )✨.... ❤️😇 ••✾🌸 🌿🌹🌿✨ @abdozahra_69
#پروفایݪ✨ مذهبے🌿 ‌#پسرونھ✨ ••✾🌸 🌿🌹🌿✨ @abdozahra_69
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘💔 بزرگےجهان رابیخیال من آن چندوجب‌ ڪنجِ راطالبـم :) اربعین‌دستم‌رابه‌حرم‌برسان😔💔 ••✾🌸 ✨🌿🌹✨ @abdozahra_69
بـہ یاد سردارن مـ؋ـقود الاثر 💔 همچون سردار مهدے باڪری❗️ در ادامـہ خاطرہ ڪوتاهے از سردار باڪرے را میخوانید ❗️ «باران تندے می‌آمد، مهدے ڪـہ آن زمان شهردار بود گـ؋ـت: می‌رم بیرون. گـ؋ـتم: توے این هوا ڪجا می‌خواے بری؟ جواب نداد. اصرار ڪردم، گـ؋ـت: می‌خواے بدونے پاشو تو هم بیا. با لندرور شهردارے راـہ اـ؋ـتادیم توے شهر. نزدیڪی‌هاے ؋ـرودگاـہ یڪ حلبی‌آباد بود ر؋ـتیم آنجا. توے ڪوچه‌هایش پر از آب بود و گل. آب وسط ڪوچـہ صاـ؋ می‌ر؋ـت توے یڪے از خانه‌ها. در خانـہ را ڪـہ زد پیرمردے آمد دم در. ما را ڪـہ دید شروع ڪرد بـہ بد و بیراـہ گـ؋ـتن بـہ شهردار. می‌گـ؋ـت: آخـہ این چـہ شهرداریـہ ڪـہ ما داریم؟ نمی‌یاد یـہ سرے بهمون بزنه. ببینـہ چے می‌ڪشیم. آقا مهدے بهش گـ؋ـت: خیلے خب پدرجان! اشڪال ندارہ شما یـہ بیل بـہ ما بدہ درستش می‌ڪنیم. پیرمرد گـ؋ـت: برید بابا شماهام! بیلم ڪجا بود. از یڪے از همسایه‌ها بیل گر؋ـتیم. تا نزدیڪی‌هاے اذان صبح توے ڪوچه، راـہ آب می‌ڪندیم.» شادے روحشان صلوات 💚 ...💔 🌱 ••✾🌸 🌿🌹✨ @abdozahra_69
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قطعه‌ای از بهشت
10 دقیقھ فضاے مجازے تعطیل 🙂❌ بࢪیمـ خدا منتظࢪمونھ
💔 توبہ ات قبول بشود مقربــ میشوے نیت براے اعمالت داشتہ باشے ڪہ بــخاطر خدا انجامــ بدهے مقربـــ میشوے 🌹 ••✾🌸 🌿🌹🌿✨ @abdozahra_69
🌸 میگم! اینکه تا این حد از نبودنِ جنابِ یاس بیخیالیم یکم زشت نیست؟! •💚• @abdozahra_69 ••✾🌸 🌿🌹🌿🌙
وصیت نامه 💚 شهید کربلایی محسن غلامی 💚 بنام الله حرمت خون پاک شهدا.. این جانب محسن غلامی حرفی برای گفتن دارم شاید هم اسمش را وصیت نامه گذاشت .. به یاد خدا باشید که هرکجا یاد خداوند باشد .کلبه ارامش انجاست . به یاد شهیدان باشید مخصوصا شهدای گمنام .به یاد نظام باشید که اگر نظام نبود ارامشی در مملکت وخانواده نبود .به یاد کسانی باشید که در راه وطن دفاع کردنند وجان دادند. اگر ارامش کشوری میخواهید باید با ولایت همراه باشید با ولایت ماندن یعنی تا حسین (ع).. به یاد حضرت زهرا باشید .به یاد چادر خاکیش ...که حجاب نهایت پاکیهاست . صبوری را به جان خود هدیه کنید تا که ارامش خدایی روحتان راجلاءدهد. قدر روزهایی که فرصت دارید که به یاد خداوندو ائمه باشید را بدانید . ودراخر تمام حرفهایم را در این شعر بیان میکنم . من از تمام دنیا فقط حسین میخواهم . قسم به اسم زهرا فقط حسین میخواهم. اری آغاز ... دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست. ولی من به پایان خوبی می اندیشم هرچند که میدانم همین دوست داشتن زیباست . کربلایی محسن غلامی ۱۳۹۸/۴/۱۵ ••✾🌸 🌿✨🌹 @abdozahra_69