eitaa logo
قطعه‌ای از بهشت
437 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
181 فایل
امام على عليه السلام: اَلنّاسُ نيامٌ فَاِذا ماتُوا انْتَبَهوا؛ مردم در خوابند، چون بميرند بيدار میشوند ارتباط با مدیر👈 @K_ali_h_69
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️ ــــــــــ انسان‌یک‌‌تذکر‌درهر⁴ساعٺ ‌بھ‌خودش‌بدهدبدنیسٺ...! بھترین‌موقع‌بعد‌ازپایان‌نمازاسٺ... وقتے‌سربھ‌سجده‌میگذارد، مروری‌براعمال‌‌صبح‌تاشب‌خودبیندازد آیاکاراوبرای‌رضای‌خدابوده‌یاخیر ؟! -حاج‌محمدابراهیم‌همت🌱- ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
4_5910979999891982561.mp3
3.34M
همیشہ‌وقتِ‌بی‌کسے شدی‌پناهم((:💔✋🏾 https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
نزد (عج) است؟ 🔻 تابوت آدم (علیه السلام) 🔻 وسیلهٔ نجاری نوح (علیه السلام) 🔻 مجموعهٔ ابراهیم 🔻 عصا و حجر و تورات و الواح و تابوت موسی (ع) 🔻انجیل و رحل عیسی (علیه السلام) 🔻 صاع یوسف 🔻 پیراهن یوسف 🔻 تاج سلیمان 🔻 انگشتر سلیمان 🔻 مکیال شعیب 🔻 آئینه شعیب 🔻 🔻 ترکه هود و صالح 🔻 پیراهن پیامبر اکرم ص 🔻 اکرم ص 🔻 مصحف فاطمه 🔻 خدا ص 🔻 عصای پیامبر اکرم ص 🔻 علی ع 🔻 مصحف امیرالمومنین علی ع 🔻 عهدنامه مخصوص پیامبر 🔻 میراث جمیع پیغمبران و مرسلین 🔻 و همه ی کتب آسمانی دیگه... 📚مهدی منتظر ص۴۶ و ۴۷ 📚معجم احادیث الامام المهدی/ج۳ https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
[ ] امروز به خودم قول میدم برای اینکه گناه نکنم 🙂 یک صفحه قرآن میخونم تقدیم میکنم به...😍😍 لطفا عکسو [openکن my friend]😅 https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
۵۱ 🦋 درود خدا بر او، فرمود: عيب تو تا آن گاه كه روزگار با تو هماهنگ باشد، پنهان است.🦋 https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
💠 ختمـ هفتگـے 💠 🔆 ختم صلوات نذر سلامتی و فرج امام زمان (عج) و شادی روح شهدای مدافعان حرم و وطن و دفاع مقدس، ترڪ یڪ گناه ، شفاے همه‌ی مریضان(بخصوص‌بیماران‌ڪرونایی) و حاجت روایے همه عزیزان ان شاءالله...🍃🌸 💛‌ اللّهم ‌عجل ‌لولیڪ الفرج 💛 ♥ همسنگراݩ لطفا تعداد صلوات مورد نظر را به آیدی زیر👇💙 @Fati808   (نتیجه ختم صلوات غروب اعلام میشود) لطفا پیام رو برای دوستان و گروه‌هاتون بفرستین تا در ثواب ختم صلوات شریڪ باشین...اجرتون باشهدا🌹🌱 🌸🌿 ✋♥ (به اندازه ارادتتون به آقا صاحب الزمان(عج) و شهدا صلوات خودتون رو 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قطعه‌ای از بهشت
💠 ختمـ #صلوات هفتگـے 💠 🔆 ختم صلوات نذر سلامتی و فرج امام زمان (عج) و شادی روح شهدای مدافعان حرم و و
صلوات‌‌هم‌مداداست‌و‌هم‌پاڪ‌ڪن🌱 حسنھ‌مے‌نویسد‌وگناھ‌را‌پاڪ‌ مے‌ڪند🙂🌸 ﴿اقامجتبے‌تھرانے﴾
•|♥|• •° 🌱| چندتا براۍ شڪارڪردۍ؟! چَندتامون‌ امام‌زمانیم؟! رفقــا! توجنگ‌چیزۍڪهـ بین جاافتاده‌بود این‌بودڪه‌میگفتن.. ! دردوبلات‌‌به‌جون‌من❤️(:•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سݪام‌بࢪ‌اعضاے‌محتࢪم‌ڪانال؛🖐 اوقات‌تون‌نیڪ‌•🌱• باعرض‌پوزش‌‌‌بابت‌‌این‌مدت‌ ڪہ‌نتونستیم‌اسامے‌ شما‌عزیزان‌رو‌براے‌استغفار درنمازشب‌‌، داخل‌کانال‌قرار‌بدیم، ازامشب‌به‌مددالھے‌درخدمتتون‌ هستیم👇🏻 @sarbare_yar یاعلے🌸
『🌿』 ‌ ‌ازبـعضی آدم هــای " مــذهبــی نما " بایـد خیلی ترسید باید دور شد اونا به حدی می رسن کــه مـطمئن میشن هـرکاری که میکنن مشکلی نداره چــون با خودشون فکر می کنن بــا عبــادت کــردن جبــرانش میـکنـند.. ‌ ‌! https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
• . اسم ڪاربریشو زده «منتظر المهدے» ولے پاتوقش گروه های مختلطه! :) اینجورے منتظرے؟!🚶🏻‍♂ . ...! https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
. بعضےاز اخوے‌های مذهبۍ‌ یه انگشترهایی میندازن‌ دستشون ڪه‌بیشتر‌ شبیہ‌ سنگ قبره تا‌ انگشتر ...! بخدا ما ڪور نیستیم میبینیم/:😒 |: https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
-! آقا پسرے که مثلا برای تبلیغ دین تشریف میبری پے‌وے خواهرمون بعد میگۍ‌ شماره بده واسہ‌ات شارژ بزنم ...🙄! محض اطلاع به این تبلیغ دین نمیگنا/: تازه بعدشم پیاماتو پاڪ میکنے کہ انگــار هیچ اتفاقے نیافتاده !😒 . • /: /:🖐🏼 . • https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
قطعه‌ای از بهشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دین مبین اسلام حقہ!!✅ وانسان فطرتا دنبال حق هست🌹💯 (سخنان کشیش فرانسوی درباره فراگیری اسلام!) https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
• . طرف‌تو‌ادعاے‌مذهب‌ عین‌روحانۍ‌میمونہ‌تو‌ادعاے‌اقتصاد..؛ اڪانت‌پسرونہ‌میزنہ‌میرھ‌گروھ‌پسرونہ جالب‌اینکہ‌توجیھش‌اینہ..: خب‌ڪنجڪاومـ ...! خب‌ـمن‌از‌همینجآ‌اعلام‌میڪنم..🖐🏻 هرچہ‌براے‌شما‌حرام‌است‌در‌صورت‌ڪنجڪاو‌شدن از‌شیر‌مادر‌حلال‌تر‌است..😅! 🔗 🚶‍♂ https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
متاسفانه😐وبدبختانه هر کی اسم مذهبی روش بود بدون اینکه ب حرفاش فکر کنیم قبول کردیم🙄 https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
شهید همت: هر جا جبهه خودیو گم کردید ببینید توپ خونه کجا رو میزنه جبهه خودی همونجاس😇 https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
بعضی از مذهبیا ۲نفر تخریب شخصیتی میکنن تا دیده بشن🤦🏻‍♂😓 برای دیده شدن نباید دیگران تخریب کرد اینم بگم هدایت فقط مخصوص طلبه ها تو این دوره نیست .... مخصوص همه بچه مذهبیا میشه❤️ کسی هم ک عاقل باشه نه ب اسم 👳🏻‍♂ نه 👮🏻‍♂نه تو فضای مجازی به بهونه ارشاد با نامحرم ارتباط نمی گیره راستی😃💥اون پسری ک میره با نامحرم ارتباط بگیره میگه اشتباه کردم اون دختری ک جواب مثبت بده چی🌑 مواظب خودمونو اطرافیانمون باشیم🌕 https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
📚 بࢪیم بࢪای ²پاࢪت از ࢪماݩ
خاله اومد، مادربزرگ رو تحویل دادم و رفتم مدرسه. توی مغزم خواب بود، چشم هام بیدار. ، برای چند لحظه سرم رو گذاشتم روی میز و با صدای ، چشم هام رو باز کردم. باورم نمی شد کل ساعت ریاضی رو خواب بودم. سرم رو بلند کردم، دستم از کتف خواب رفته بود و صورتم قرمز شده بود. بچه ها همه زدن زیر خنده و متلک ها شروع شد. – ساعت خواب – چی زده بودی که هر چی صدات کردیم تکان هم نمی خوردی؟ همیشه خمار بودی، این دفعه کلا چسبیدی به سقف. و خنده ها بلندتر شد، یکی هم از ته کلاس صداش رو بلند کرد: – با اکبری فامیلی یا کسی سفارشت رو کرده؟ دو بار که بچه ها صدات کردن، دید بیدار نشدی گفت ولش کنید بخوابه. حالا اگه ما بودیم که همین وسط آتیش مون زده بود. – راست میگه، با هر کی فامیلی سفارش ما رو هم بکن. هنوز سرم گیج بود. باور نمی کردم که اینطوری بی هوش شده باشم. آقای اکبری با اون صدای محکم و رساش درس داده بود و بچه ها تمرین حل کرده بودن. اما برای من، فقط در حد یک پلک بر هم زدن گذشته بود. قانون عجیب زمان، برای اونها یک ساعت و نیم، برای من، کمتر از دقیقه. رفتم برای نماز بگیرم. توی راهرو، تا چشم مدیر بهم افتاد صدام کرد. – فضلی برگشتم سمتش و سلام کردم. چند لحظه ایستاد و فقط بهم نگاه کرد. حرفش رو خورد. – هیچی، برو از جماعت عقب نمونی. ظهر که رسیدم خونه، هنوز بدجور خسته بودم. دیگه رمق نداشتم، خستگی دیشب، مدرسه و رفت و آمدش، دهن روزه و بی سحری. چند دقیقه همون طوری پشت در نشستم. تمرکز کردم روی صورتم، که خستگی چهره ام رو مخفی کنم. رفتم تو، خاله خونه بود. هنوز سلام نکرده سریع چادرش رو سرش کرد. – چه به موقع اومدی، باید برم شیفتم، برای مامان یکم سوپ آورده بودم. یه کاسه هم برای تو گذاشتم توی یخچال، افطار گرم کن. می خواستم افطاری هم درست کنم، جز تخم مرغ هیچی تو یخچال نبود. می سپارم جلال واست افطاری بیاره و … قدرت اینکه برم خرید رو نداشتم. خاله که رفت منم لباسم رو عوض کردم. هنوز ننشسته بودم، که مادربزرگ با شوک درد از خواب پرید. https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
چقدر به اذان مونده بود، نمی دونم. اما با خوابیدن مادربزرگ، منم همون پای تخت از حال رفتم. غش کرده بودم، دیگه بدنم رمق نداشت که حتی انگشت هام رو تکان بدم. خستگی، گرسنگی، تشنگی، صدای اذان بلند شد. لای چشمم رو باز کردم، اما اصلا قدرتی برای حرکت کردن نداشتم. چشمم پر از اشک شد. – شرمندتم، ولی واقعا جون ندارم و توی همون حالت دوباره خوابم برد. ضعف به شدت بهم غلبه کرده بود. باغ سرسبز و بی نهایت زیبایی بود. با خستگی تمام راه می رفتم که صدای آب، من رو به سمت خودش کشید. زلال و شفاف، که سنگ های رنگی کف آب دیده می شد.با اولین جرعه ای که ازش خوردم، تمام تشنگی و خستگی از تنم خارج شد. دراز کشیدم و پام رو تا زانو، گذاشتم توی آب، خنکای مطبوعش، تمام وجودم رو فرا گرفت. حس داغی و سوختگی جگرم، آرام شد. توی حال خودم بودم و غرق آرامش، که دیدم جوانی بالای سرم ایستاده با سینی پر از غذا. تقریبا دو ساعتی از اذان گذشته بود که با تکان های آقا جلال از خواب بیدار شدم. چهره اش پر از شرمندگی، که به کل یادش رفته بود برام غذا بیاره. آخر افطار کردن، با تماس مجدد خاله؟ یهو یادش اومده بود. اونم برای عذرخواهی واسم جوجه کباب گرفته بود. هنوز عطر و بوی اون غذاو طعمش توی نظرم بود. یکم به جوجه ها نگاه کردم و گذاشتمش توی یخچال. اونقدر سیر بودم که حتی سحر نتونستم چیزی بخورم. توهم بود یا واقعیت؟ اما فردا، حتی برای لحظه ای گرسنگی و تشنگی رو حس نکردم. خستگی سخت اون مدت، از وجودم رفته بود. و افتخار خورده شدن، افطار فردا، نصیب جوجه های داخل یخچال شد. هر چند سر قولم موندم و به خاله نگفتم، آقا جلال کلا من رو فراموش کرده بود. https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858