#داستان_شهدا
📜 شهید محمد ابراهیم همت
♦️ بارها به من می گفتند: «این چه فرمانده لشکری است که هیچ وقت زخمی نمی شود؟ برای خودم هم سؤال شده بود، از او می پرسیدم: تو چرا هیچ وقت زخمی نمی شوی؟ می خندید ،حرف تو حرف می آورد و چیزی نمی گفت. آخر، شب تولد مصطفی رازش را به من گفت: «پیش خدا کنار خانه اش، از او چند چیز خواستم: اول: تو را، بعد: دو پسر از تو تا خونم باقی بماند، بعد هم اینکه اگر قرار است بروم زخمی یا اسیر نشوم. آخرش هم اینکه نباشم توی مملکتی که امامش توش نفس نکشد.» همین هم شد.
📚 به نقل از همسر شهید
_._._._._._._._._
🆔 @Shohada_57 🥀
#داستان_شهدا
📜 شهید مهدی زین الدین
♦️ شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم. حاج آقا گفت « می خواهیم بریم سفر. تو شب بیا خونه مون بخواب. » بد زمستانی بود. سرد بود. زود خوابیدم. ساعت حدود دو بود. در زدند. فکر کردم خیالاتی شده ام. در را که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه آمده اند. آن قدر خسته بودند که نرسیده خوابشان برد. هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله می کرد. از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی آن سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده.
._._._._._._._._._._
🆔 @Shohada_57 🥀
#داستان_شهدا
📜 شهید محمود کاوه
♦️ گفتم: اصلا چرا بايد اين قدر خودمون رو زجر بديم و پسته بشكنيم، پاشيم بريم بخوابيم. با وجود اين كه او هم مثل من تا نيمه شب كار مي كرد و خسته بود، گفت: نه، اول اينا رو تموم مي كنيم بعد مي ريم مي خوابيم؛ هر چي باشه ما هم بايد اندازه خودمون به بابا كمك کنیم. يادم هست محمود مدام يادآوري مي كرد: نكنه از اين پسته ها بخوري! اگه صاحبش راضي نباشه، جواب دادنش توي اون دنيا خيلي سخته.اگر پسته اي از زير چكش در مي رفت و اين طرف و آن طرف مي افتاد، تا پيداش نمي كرد و نمي ريخت روي بقيه پسته ها، خاطرش جمع نمي شد.موقع حساب كتاب كه مي شد، صاحب پسته ها پول كمتري به ما مي داد؛ محمود هم مثل من دل خوشي از او نداشت ولی هر بار، ازش رضايت مي گرفت و مي گفت: آقا راضي باشين اگه كم و زيادي شده.
📚 به نقل از طاهره کاوه (خواهر شهید)
_._._._._._._._
🆔 @Shohada_57 🥀
#وصیت_نامه_شهدا
📜 شهید مدافع حرم علی شاه سنایی
♦️ من خود هر صبح و شام زیارت عاشورا را می خواندم ، نتیجه آن را در زندگی دیدم ،
از خدا بخواهید که به همه ما اشک چشم و دل مناجات عنایت کند ،
مخصوصا در مجالس روضه امام حسین علیه السلام.....
._._._._._._._._._._._
🆔 @Shohada_57🥀
#داستان_شهدا
📜 شهید سید مجتبی علمدار
♦️به سید میگفتن :
اینا ڪی هستند مياري هيئت ؛
بهشون مسئوليت میدی؟!
میگُفت:
ڪسی ڪه تو راه نیست ،اگه بیاد
توی مجلس اهل بیت و یه گوشه بشینـه
و شما بهش بها ندی ، میـره و دیگه هم برنمیگرده اماوقتی تحویلش بگیری،جذب
همین راه میشه!
._._._._._._._._._._._
🆔 @Shohada_57🥀
#به_سبک_شهدا
♦️باید بهشتی وار در راه خدا رفت
♦️اینگونه در راه حسینِ سر جدا رفت
♦️باید چو چمران رفت تا اوج رهایی
♦️در باغ آتش سوختن همچون رجایی...
#اللهم_الرزقنا_شهاده
._._._._._._._._._._._
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
#داستان_شهدا
📜 محمد ابراهیم همت
♦️ همسر شهید همت: مشغول آشپزی بودم، آشوب عجیبی در دلم افتاد، مهمان داشتم، به مهمانها گفتم: شما آشپزی کنید من الان بر می گردم. رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش. ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم. رنگش عوض شد و سکوت کرد، گفتم: چه شده مگر؟ گفت: درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین گذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد ژیلا؟ خندیدم. باخنده گفت: تو نمی گذاری من شهید بشوم، تو سدّ راه شهادت من شده ای؟
📚 به نقل از ژیلا بدیهیان (همسر شهید)
_._._._._._._._._
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
#به_سبک_شهدا
غمت مباد ڪہ دنیا
زهم جدا نکند
رفیقهاے در آغوشِ
هم گریستہ را . . .💔
#محرم
._._._._._._._._._._._
🆔 @Shohada_57🥀
🏞 شهید حاج حسین خرازی
همرزمش میگفت از تواضع اش من خجالت می کشیدم..
یک روز که من به پول احتیاج داشتم ، کل درآمد اش سالش رو به من داد.
گفتم این که پول زحمت هایی که کشیدی هست ، چرا همش رو میدی ؟
گفت من پول دنیا رو احتیاج ندارم ، ولی به دعای تو احتیاج دارم..
آخرش هم مجبور شدم برای شهادتش دعا کنم.
فردای اون روز ، #شهید شد .😔😔😔
_._._._._._._._._._._._._._._
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
#به_سبک_شهدا
♦️ شهدا ،
رد نگاهشان به ماست!
فراموش کردیم سختی مسیرشان را...
گم کردیم رد نگاهشان را...
#صبحتون_شهدایی
#شهید_جهاد_مغنیه
._._._._._._._._._._._
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
#کلام_شهدا
📜 شهید حسین معزغلامی
♦️ دلگير کہ شدی اززمانہ
تعطیل کن زندگی را
برس بہ داد دلت...
حرم اگرنیافتی شهدا هستند
گلزارشان میشود مأمنیبرای دلت...
#محرم
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
#داستان_شهدا
📜 شهید حمید محمودی
✅ عنایت حضرت زهرا (س)
یه نوجوان 16ساله بود، خودش اعتراف می کرد که هر گناهی را بگویید من انجام دادم .
یک شب به طور اتفاقی یه نوار روضه #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) گوش کرد و زندگیش زیر و رو شد .
بلند شد اومد جبهه. یه روز به فرماندمون گفت:من از بچگی حرم امام رضا (علیه السلام) نرفتم.می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم.یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا(ع) زیارت کنم و برگردم ...
با زور و زحمت اجازه اش را گرفت و راهی مشهد شد .
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه.
توی وصیت نامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضا (علیه السلام) ، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم.آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت...
یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود.
نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبرگریه می کرد و میگفت:یا امام رضا (علیه السلام) منتظر وعده ام...
آقا جان چشم به راهم نذار...
توی وصیتنامه ساعت شهادت، روزشهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود. شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده.
دقیقا توی روز،ساعت و مکانی شهید شد که تو وصیت نامه اش نوشته بود!
📚 به نقل از همرزمش
📚 قسمتی از وصیت نامه شهید
_._._._._._._._._._._._._._._._
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
#داستان_شهدا
📜 شهید الهیار جباری
✅ محاسبه نفس؛
♦️ روی یک کاغذ نوشته بود :
«حاسِبُوا قَبلَ أن تُحاسِبُوا.»
یک کم پایین تر ، اسم چند تا گناه رو نوشته ردیف کرده و جلوی اونها رو خالی گذاشت. بعد هم
برگه را تکثیر کرد و به هر کدام از مربیان ، یک برگه داد و گفت: ((شبها بنشینید، کاراتون رو برسی کنید و ببینید خدای نکرده چند تا دروغ گرفتید؟
غیبت چند نفر رو کردید؟
تهمت زده اید یا نه؟
بدبینی داشتید؟
کار های خوبتون چقدر بود؟
و... خلاصه باید حواسمون به کارامون باشه. سر هر ماه ، اگه یه نگاه به این برگه بندازید ، حساب کار دستتون میاد!))
++++++++++++++
🔘 این کار شهید ، تأثیر زیادی روی مربی ها گذاشت و خیلی مسائل را حل کرد.
📚 بحر بی ساحل / ص96
_._._._._._._.
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
#داستان_شهدا
📜 شهید محمد علی رجایی
✅ مقام بالا
♦️ حاج احمد آقا داشت حڪم ریاست جمهوریاش را در محضر امام میخواند . اون لحظه چهره شهید رجایی خیلی برام قابل توجه بود ، چهرهای گرفته و متفڪر ... شب ازش پرسیدم : وقتی داشتن حڪم ریاست جمهوریت را میخوندند ، خیلی توی خودت بودی ، جریان چی بود ؟
بهم گفت : خوب فهمیدی . اون موقع داشتم به خودم میگفتم فڪر نڪنی حالا ڪسی شدی ،تو همان رجایی سابقی . از خدا خواستم ڪمڪم ڪنه تا خودم رو گم نڪنم ... ازش خواستم قدرتی بهم بده تا بتونم به این مردم خدمت ڪنم .
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
#داستان_شهدا
📜 سردار شهید محمود رادمهر
✅ کار خدا
♦️ سه بار برایش درجــه تشویقی آمــد، نگرفت. تهِ دلش این بود که کار برای خدا این حرفها را ندارد. بـی هیچ ادعایـی میگفت: اگــر برای همهٔ بچههای لشکــر، تشویقی آمد، چشــم؛ من هم میگیرم...!
#محرم
._._._._._._._._._._._
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
#داستان_شهدا
📜 محمد ابراهیم همت
♦️ همسر شهید همت: مشغول آشپزی بودم، آشوب عجیبی در دلم افتاد، مهمان داشتم، به مهمانها گفتم: شما آشپزی کنید من الان بر می گردم. رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش. ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم. رنگش عوض شد و سکوت کرد، گفتم: چه شده مگر؟ گفت: درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین گذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد ژیلا؟ خندیدم. باخنده گفت: تو نمی گذاری من شهید بشوم، تو سدّ راه شهادت من شده ای؟
📚 به نقل از ژیلا بدیهیان (همسر شهید)
_._._._._._._._._
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
#داستان_شهدا
📜 شهید حمید محمودی
✅ عنایت حضرت زهرا (س)
یه نوجوان 16ساله بود، خودش اعتراف می کرد که هر گناهی را بگویید من انجام دادم .
یک شب به طور اتفاقی یه نوار روضه #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) گوش کرد و زندگیش زیر و رو شد .
بلند شد اومد جبهه. یه روز به فرماندمون گفت:من از بچگی حرم امام رضا (علیه السلام) نرفتم.می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم.یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا(ع) زیارت کنم و برگردم ...
با زور و زحمت اجازه اش را گرفت و راهی مشهد شد .
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه.
توی وصیت نامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضا (علیه السلام) ، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم.آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت...
یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود.
نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبرگریه می کرد و میگفت:یا امام رضا (علیه السلام) منتظر وعده ام...
آقا جان چشم به راهم نذار...
توی وصیتنامه ساعت شهادت، روزشهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود. شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده.
دقیقا توی روز،ساعت و مکانی شهید شد که تو وصیت نامه اش نوشته بود!
📚 به نقل از همرزمش
📚 قسمتی از وصیت نامه شهید
_._._._._._._._._._._._._._._._
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
#داستان_شهدا
📜 شهید الهیار جباری
✅ محاسبه نفس؛
♦️ روی یک کاغذ نوشته بود :
«حاسِبُوا قَبلَ أن تُحاسِبُوا.»
یک کم پایین تر ، اسم چند تا گناه رو نوشته ردیف کرده و جلوی اونها رو خالی گذاشت. بعد هم
برگه را تکثیر کرد و به هر کدام از مربیان ، یک برگه داد و گفت: ((شبها بنشینید، کاراتون رو برسی کنید و ببینید خدای نکرده چند تا دروغ گرفتید؟
غیبت چند نفر رو کردید؟
تهمت زده اید یا نه؟
بدبینی داشتید؟
کار های خوبتون چقدر بود؟
و... خلاصه باید حواسمون به کارامون باشه. سر هر ماه ، اگه یه نگاه به این برگه بندازید ، حساب کار دستتون میاد!))
++++++++++++++
🔘 این کار شهید ، تأثیر زیادی روی مربی ها گذاشت و خیلی مسائل را حل کرد.
📚 بحر بی ساحل / ص96
_._._._._._._.
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
#به_سبک_شهدا
♦️ شهدا ،
رد نگاهشان به ماست!
فراموش کردیم سختی مسیرشان را...
گم کردیم رد نگاهشان را...
#صبحتون_شهدایی
#شهید_جهاد_مغنیه
._._._._._._._._._._._
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
#به_سبک_شهدا
♦️باید بهشتی وار در راه خدا رفت
♦️اینگونه در راه حسینِ سر جدا رفت
♦️باید چو چمران رفت تا اوج رهایی
♦️در باغ آتش سوختن همچون رجایی...
#اللهم_الرزقنا_شهاده
._._._._._._._._._._._
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
🏞 شهید حاج حسین خرازی
همرزمش میگفت از تواضع اش من خجالت می کشیدم..
یک روز که من به پول احتیاج داشتم ، کل درآمد اش سالش رو به من داد.
گفتم این که پول زحمت هایی که کشیدی هست ، چرا همش رو میدی ؟
گفت من پول دنیا رو احتیاج ندارم ، ولی به دعای تو احتیاج دارم..
آخرش هم مجبور شدم برای شهادتش دعا کنم.
فردای اون روز ، #شهید شد .😔😔😔
_._._._._._._._._._._._._._._
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
#چادرانہ♥️🍃
در این زمانہ⏱سخٺ
#چادرٺ بال🦋پرواز تو اسٺ😍
#تا دلت ♥️زهرایی😌
و زینبیاست تو رهایی✨زین زمین🌏خاڪی
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻
••🌿🦋↻∞
〖-سَیّدۍأَنْتَڪَمَاأُحِبُّ
فَاجْعَلْنِےڪَمَاتُحِبُّ...〗
-بھنفسهاۍتوبنداستمرآهرنفسۍ؛
سایھاتڪمنشودازسرمانحضرتیآࢪ
#انتفیقلبیحسین...🌱
#یااباعبداللھ♥️
➖🔝🌻اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌻🔝➖
➬@abdozahra_69♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🌻