کمی بعدتر، دستور تغییر لباس و «کلاه پهلوی» به کلاه «بینالمللی» یا «شاپوری» به فتح الله پاکروان، استاندار خراسان ابلاغ شد..!
او کمترین تاملی برای اجرای دستورات به خرج نداد!
شرایط آشفته شد!
علمای مشهد درگیر گرفتن جلساتی درباره بخشنامه جدید و مسئلهی تغییر حجاب شدند. در یکی از جلسات، تصمیم بر آن شد که آیت الله سید حسین قمی به تهران برود و در رابطه با بخشنامه جدید با رضا خان وارد مذاکره شود..
هشتم یا نهم تیر بود که سید حسین وارد باغ سراج الملک شد. بلافاصله بعد از ورود ایشان باغ توسط ماموران محاصره، و آیت الله نیز ممنوع الملاقات شدند..!
روحانیون مشهد در اطلاعیههایی از مردم خواستند که با اعتراض به سیاست مذهبی و اجتماعی رضاخان و محدودیتی که برای آیت الله قمی بهوجود آورده، دست به اعتصاب و تحصن بزنند و در مسجد گوهرشاد گرد هم آیند.
قرار بر این بود که خودشان نیز به مسجد گوهرشاد بروند و هر روز یکی از آنها سخنرانی کند!
مردم مشهد خواستار آزادی آیت الله قمی بودند و همچنین روحانیون نامهای به همین مضمون نوشتند!
اما نتیجه این شد که تمام ۱۵۰ نفری که نامه را امضا کرده بودند یا دستگیر شدند و یا مجبور به ترک مشهد شدند..
ذره ذره اوضاع مشهد رو به وخامت میرفت..!
بر اساس گزارش نظمیه مشهد، تعداد مردم گردآمده در مسجد گوهرشاد هر لحظه در حال افزایش بود و شنبه کسبه را وادار به تعطیلی مغازههایشان کردند. شنبه، عدهای نیز از روستاهای اطراف به مردم متحصن پیوستند و مسجد گوهرشاد و صحنها مملو از جمعیت شد و سخنرانان در موضوعات مختلف به ویژه در مورد آیت الله قمی، تغییر لباس و رفع حجاب برای مردم صحبت میکردند.
از آن طرف، قشون شرق به فرماندهی سرلشکر ایرج مطبوعی، شهربانی و آگاهی نیروهای خود را برای سرکوب مردم هماهنگ میکردند!
شوشتری به نقل از اسدی و پاکروان میگوید: «اعلیحضرت فرموده بود: اگر بیش از این مسامحه کنید و تعلل ورزید، نه کلاه بر سر شما و نه تاج بر سر من باقی خواهند گذارد، امر میکنم و فرمان میدهم امشب [نیمه شب شنبه] باید غائله بدون خونریزی خاتمه یابد. هر قدر قشون لازم است، باید آنها را محاصره کرده، محرکین را دستگیر، مردم متفرقه را آزاد سازید.»
و اما دستور نهایی به این مضمون بود:
«نیمه شب زمانی که جمعیت کاهش یافته، تمام افراد حاضر را آنا دستگیر و بدون درنگ، از مسجد یا صحن خارج و به سرعت به سمت طرق و هرچه دورتر بهتر، تحت الحفظ اعزام و همچنین هر کس را که در خارج آستانه و مسجد تا به حال تشخیص دادهاید، در این امر مداخله دارد، آنها را هم دستگیر و همین عمل را درباره آنها اجرا دارید. باید عملیات شما تا قبل از اجرا، فوق العاده در پرده و مستور بوده که متحصنین آگاهی حاصل نکنند.»
این دستور را در حالی صادر کردند که گمان میکردند بیشتر محصنین مانند روز قبل، شب هنگام مسجد را ترک میکنند. اما اوضاع کاملا خلاف تصورشان پیش رفت!
لحظه به لحظه به جمعیت افزورده میشد تا جایی که بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد گرد آمدند..!
زمانی که نیمه شب فرا رسید و جمعیت کاهش نیافت، مزدوران رضاخان اقدام به جنایتی کم نظیر کردند!
تمام درها و راههای ورود و خروح مسجد بسته شد، در این حال مردم با کلنگ شروع به شکستن درها و اقدام به خروج از آن کردند.
در این لحظه بود که دستور شلیک و کشتار مردم صادر شد و مردم بیدفاع و بدون سلاح، در درون و بیرون مسجد، مورد اصابت گلوله نظامیان قرار گرفتند.
- واویلا..