7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ کلیپی باور نکردنی
💚 مذهبیهایی که دشمن امام زمان علیه السلام هستن اما فکرش را هم نمیکنند!
👤 استاد شجاعی
👌 از دست ندهید
🤲 #حاج_قاسم #امام_زمان باشیم نه از مسببان #حجاب غیبتش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃
🍃حرف زدن با امام زمان (عج)
✍مرحوم حضرت آیت الله میلانی می فرمودند: هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید. خوب نیست شیعه روزش شب شود و شباش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند.
🍃حضرت آیت الله بهجت می فرمود:
بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است.
قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است. او نزدیک است، درد و دلها را میشنود. با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید.
در زمان حضرت امام هادی علیه السلام شخصی نامهای نوشت از یکی از شهرهای دور نامهای نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم،
به هر حال چه کنم؟
حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک»
لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو. ما از شما دور نیستیم.
📚بحارالانوار/ ج۵۳/ ص۳۰۶
🌹🍃سه برادر گمنام وبی مزار
🌹🍃علی باکری برادر بزرگ قبل از جنگ سال ۵۱ توسط ساواک دستگیر شد وپس از سالها تحمل شکنجه و زندانی شدن ،،حتی جنازه اش را هم برنگرداندند
🌹🍃مهندس مهدی باکری
به تاریخ ٢۵ اسفند سال ١٣۶٣
(١٢ سال پس از شهادت برادرش) در عملیات بدر به شهادت رسید.
👈پیکر مهدی باکری ، هنگام انتقال به عقبه ، بر اثر اصابت موشک تکه تکه شد و به دست نیامد
🌹🍃حمید باکری در ششم اسفند ١٣۶٢ در عملیات خیبر (منطقه طلائیه) در جریان نبردی سخت با ارتش متجاوز بعثی ، شربت شهادت نوشید
همرزمانش قصد داشتند👈پیکر او را که قائم مقام فرماندهی لشکر ٣١ عاشورا به عقبه بازگردانند اما فرمانده لشکر ، شهید مهدی باکری امر کرد ، 👈تنها زمانی می توانید حمید را بیاورید که جسد بقیه بچه ها هم برگردانده شود.به این ترتیب تا امروز حمید باکری هم مزاری ندارد
🕯شادی روح شهدای گمنام و مفقودالجسد صلوات🕯
.
ستاد_امر_به_معروف_شهرستان_ری
@abm_rey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃قسمتی از وصیت نامه
سردار شهید حمید باکری
قائم مقام لشکر ٣١ عاشورا
«دعا كنيد كه خداوند شهادت را نصيب شما كند،
👈در غير اين صورت زماني فرا ميرسد كه جنگ تمام ميشود و
رزمندگان امروز سه دسته ميشوند: یک: دستهاي كه به مخالفت با گذشته خودچ برميخيزند و از گذشته خود پشيمان ميشوند.
دو: دستهاي كه راه بيتفاوت را بر ميگزينند و در زندگي مادي غرق ميشوند.
سوم: دستهاي كه به گذشته خود وفادار ميمانند و احساس مسئوليت ميكنند كه از شدت مصایب و غصهها دق خواهند كرد.👈پس از خداوند بخواهيد با رسیدن به شهادت از عواقب زندگي پس از جنگ در امان بمانيد، چون عاقبت دو دسته اول ختم به خير نخواهد شد و جزو دسته سوم ماندن هم بسيار سخت و دشوار خواهد بود.»
🌼🍃
😔سه برادر مردانه رفتند؛
اما هنوز تکبیر وفاداریشان از منارههای غیرت این دیار به گوش میرسد. یاران عاشقانه رفتند؛
اما هنوز لالههای سرخ دشتهای این خاک به یمن آنان به پا ایستادهاند
قابل توجه مسئولینی که بخاطر مصلحت اندیشی و حفظ صندلی پا روی همه ارزشها گذاشتند...
#پیامی_از_ملکوت
#شهید_باکری
#آقای_اژه_ای
#آقای_قالیباف
8.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
حتمابخوانید و نشر دهید😭
باران شدیدی در شهر باریده بود و جویها را لبریز از آب کرده بود. وقتی شهید باکری این وضعیت را میبیند، تلفن را برمیدارد و گروههای امدادی را خبر میکند....
حجم آب لحظه به لحظه بیشتر میشد بعضی از خانهها ویران شده بود ،گروههای امدادی به خاطر حجم زیاد آب و گل و لای به سختی کارشان را پیش میبردند. شهید باکری متوجه خانهای شد که آب آن را فراگرفته بود. در حیاط خانه پیرزنی کمک میخواست. آب تا بالای زانو رسیده بود. پیرزن بر سر و صورتزنان گفت که وسایل خانه و کل زندگیاش زیر آوار مانده و آب به زیرزمین رفته است. گویا جهیزیه دخترش که با سختی آن را جمع کرده بود در زیرزمین جامانده و خیس شده بود. مهدی به کمک دوستانش جلوی در، سد خاکی درست کردند تا آب بیشتری داخل خانه نیاید. شهید باکری به کوچه دوید و وانت آتشنشانی را پیدا کرد و به خانه پیرزن آورد. چند لحظه بعد شیلنگ پمپ در زیرزمین فرو رفت و آب مکیده شد. مهدی غرق گل و لای شده بود. پس از دقایقی پمپ همه آب زیرزمین را خالی کرد. پیرزن شروع کرد به دعا کردن مهدی باکری. گفت: خدا خیرت بدهد پسرم. آن شهردار فلان فلان شده کجاست تا کمی از غیرت تو یاد بگیرد....
تا لحظه ای که شهید باکری وسایل را جمع کند و از خانه بیرون برود، پیرزن مشغول دعا کردن مهدی و نفرین شهردار ارومیه بود....
اون شهردار باغیرت کسی نبود🌹
👈جز شهردار
جاویدالاثر ومفقودالجسدشهیدمهدی باکری🌹
📚 خاطرات شهدا
مسئولین همرنگ مردم نیستند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜🕊⚜🕊⚜🕊
قسمتی از وصیت نامه فرمانده و علمدار دلها
✨شهید حسین خرازی✨
✅در مشکلات است که انسانها آزمایش میشوند. صبر پیشه کنید که دنیا 👈فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
✅هر چه که میکشیم و هر چه که بر سرمان میآید از👈نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
✅سهلانگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.
✅همواره سعیمان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و👈 شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که
👈شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.
✅از مسئولین عزیز و مردم حزبالهی میخواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند👈از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق 👈اشاعه فساد و فحشا و بیحجابی زدهاند 💯در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.
#پیامی_از_ملکوت
هدایت شده از ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان تهران
👂🏻🗣 هفتادمین گپ گروهی #نگذر
💬 موضوع:
🔺تبیین وظایف، ارائۀ گزارش و بحث پیرامون عملکرد ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان ری
🎙 پاسخگو: جناب آقای علیرضا کامیاب
🔺 دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان ری
🌙 چهارشنبه، ۸ اسفند ماه ۱۴۰۳
⏰ ساعت ۲۱
هم🗣بگویید، هم👂بشنوید:
https://virasty.com/abm_tehran/1740564443702477359
📥 البته قبلش باید در ویراستی عضو بشید:
👉 https://virasty.com/r/FO5s
👈🏻 حضور برای همه آزاد است، پس به دوستانتان هم اطلاع دهید...
☫ ستاد #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر استان تهران
🚦 @abm_tehran
🔰حکایت
ازعزراییل پرسیدند:
تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟
عزرائیل جواب داد:
یک بارخندیدم،
یک بارگریه کردم
ویک بارترسیدم.
."خنده ام" زمانی بود که به من فرمان داده شد جان مردی را بگیرم،او را در کنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم و جانش را گرفتم..
"گریه ام"زمانی بود که به من دستور داده شد جان زنی را بگیرم،او را در بیابانی گرم وبی درخت و آب یافتم که درحال زایمان بود..منتظر ماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه در آن بیابان گرم سوخت وگریه کردم..
"ترسم"زمانی بود که خداوند به من امر کرد جان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشتر میشد وزمانی که جانش را می گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم.. در این هنگام خداوند فرمود:
میدانی آن عالم نورانی کیست؟..
او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی.
من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که با وجود من،موجودی در جهان بی سرپناه خواهد بود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شرط فعالیت رستورانداران و اغذیهفروشها در ماه مبارک رمضان چیست؟
🔸ستاد امربهمعروف و نهیازمنکر استان تهران بر فعالیت اغذیهفروشها در ماه مبارک رمضان نظارت جدی خواهد داشت.
🔰ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان ری
🚦 @abm_rey