در سینه رازهایـی دارم که هر گاه سیـنهام
از آنها به تـنـگ مـیآید با دسـت بر زمیـن
مـیکـوبـم و راز دلم را بـرای زمـیـن بازگـو
مـیکنم. پس هر گاه زمین گیاهی برویانـد
آن گیاه، راز دلِ من است . .
- امیرالمـومنیـن، علـیعـلـیـهالسـلام
منتهیالآمال | باب دوم | فصل هفتم
یک عمر تماشای در خــون آلـود
یادآوریِ حادثهای ســرخ و کبــود
کمکم به علی بال پریدن میداد
ای تیـغ نیازی به حضور تو نبود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کفن کنید مرا رو به قبله ی حرَمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل مرا میکشد به یک میزان
سرم به دامن حیدر به روی بالین است...🖤
#ابوتراب
#ارسالی_اعضا
ابوتراب
کفن کنید مرا رو به قبله ی حرَمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است فراق و وصل مرا میکشد به یک میزان س
فقط اونجا که میگه فراق و وصل مرا میکشد به یک میزان...
_چقد وصف حالِ:)))
_💔...
ابوتراب
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند ؛ دستهای پینهدارش استراحت می کنند . .
نخلها از غربت و بغض گلو راحت شدند ؛
مردم از دست ِ عدالتهای او راحت شدند . .
ابوتراب
نخلها از غربت و بغض گلو راحت شدند ؛ مردم از دست ِ عدالتهای او راحت شدند . .
درد را با گریههای بی صدا آزار داد ؛
با لباس نخ نمایش ، کوفه را آزار داد .
ابوتراب
درد را با گریههای بی صدا آزار داد ؛ با لباس نخ نمایش ، کوفه را آزار داد .
نیمه شبها کوچهها را عطرآگین میکند ؛
درعوض،درحقِ او هرخانه نفرین میکند . .
ابوتراب
نیمه شبها کوچهها را عطرآگین میکند ؛ درعوض،درحقِ او هرخانه نفرین میکند . .
حرص اهل مکر، از بنده نوازی علیست ؛
داستان بچههاشان بینمازی علیست . .
ابوتراب
حرص اهل مکر، از بنده نوازی علیست ؛ داستان بچههاشان بینمازی علیست . .
مرگ سیسال است بر او،خنجر از رو میکشد ؛
هرچه مولا می کشد، از درد پهلو میکشد . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به من میگن علی کیه...
با نشر این کلیپ در نشر فضایل امیرالمومنین شریک باشید.
#ابوتراب
#ماه_رمضان
#امیرالمومنین
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌿 .
برای داشتنِ یڪ شبِقدر خوب،
باید ناامیدۍ و یأس را کنار گذاشت
و بہ رحمتِ واسعهٔالهی امیدِفراوان
داشت! -استادپناهیان-
شنیدم شام ها نان و نمک میخورد و میخندید
شنیدم بار ها قلبش ترک خورد و میخندید
شنیدم صبر آتش شد به جان خانه اش افتاد
شنیدم رد سرخی بر پروانه ش افتاد
ابوتراب
شنیدم شام ها نان و نمک میخورد و میخندید شنیدم بار ها قلبش ترک خورد و میخندید شنیدم صبر آتش شد به جا
علی تنها پناهش چادر زهرا ست ای مردم
دست بردارید
علی تنهاست ای مردم علی تنهاست دست بر دارید