يه جا خوندم نوشته بود ؛
بزرگترین مشکل تو ارتباطاتمون اینه که
گوش نمیدیم بفهمیم
گوش میدیم تا جواب بدیم :) ..
#تباهیات
#الگو_باش
#مذهبی_صورتی_نباش
-استاد صفایی حائری-
آدمــی به انـدازهای که
توسـعه پیـدا مـــیکند،
دنیابرایش تنگ میشود:)💔
#امام_زمان
روزگاری خواهد آمد که مردم به گناه افتخار
میکنند از پاکدامنی تعجب میکنند...🖐🏾
- نهجالبلاغهخطبه ۱۰۸◖
- پيش از آنكه بدن هایتان را از
دنيا بيـرون بَرَند، دلهايتان را از
دنيا بيرون كنيد.
[ نهجالبلاغه | خطبه ۲۰۳ ]
قسمت7️⃣2️⃣
#سه_دقیقه_درقیامت 📿
به راحتي ميتوانستم كساني را كه قبل از من فوت كرده اند ببينم، يا كساني را كه بعد از من قرار بود بيايند! يا اگر كسي را ميديدم،
الزم به صحبت نبود، به راحتي ميفهميدم كه چه مشكلي دارد. يكباره و در يك لحظه ميشد تمام اين موارد را فهميد.
من چقدر افرادي را ديدم كه با اختلاس و دزدي از بيت المال به آن طرف آمده بودند و حاال بايد از تمام مردم اين كشور، حتي آنها كه بعدها به دنيا ميآيند، حلالیت ميطلبيدند!اما در يكي از صفحات اين كتاب قطور، يك مطلبي براي من نوشته بود كه خيلي وحشت كردم! يادم افتاد كه يكي از سربازان، در
زمان پايان خدمت، چند جلد كتاب خاطرات شهدا به واحد ما آورد و گذاشت روي طاقچه و گفت: اينها اينجا بماندتا سربازهايي كه بعداًميآيند، در ساعات بيكاري استفاده كنند.كتابهاي خوبي بود. يك سال روي طاقچه بود و سربازهايي كه شيفت شب بودند، يا ساعات بيكاري داشتند استفاده ميكردند.
بعد از مدتي، من از آن واحد به مكان ديگري منتقل شدم. همراه با
وسايل شخصي كه ميبردم، كتابها را هم بردم.يك ماه از حضور من در آن واحد گذشت، احساس كردم كه اين
كتابها استفاده نميشود.
شرايط مكان جديد با واحد قبلي فرق داشت و سربازها و پرسنل، كمتر اوقات بيكاري داشتند. لذا كتابها را به همان مكان قبلي منتقل كردم و گفتم: اينجا بماند بهتر استفاده ميشود.جوان پشت ميز اشاره اي به اين ماجراي كتابها كرد و گفت: اين كتابها جزو بيت المال و براي آن مكان بود، شما بدون اجازه، آنها را به مكان ديگري بردي، اگر آنها را نگه ميداشتي و به مكان اول نميآوردي، بايد از تمام پرسنل و سربازاني كه در آينده هم به واحد شما ميآمدند، حلالیت ميطلبيدي.