فقیری نزد امیرالمومنین(ع) آمد
و درخواست نان کرد
به جناب قنبر فرمودند :
نان را به فقیر بده
قنبر گفت : نان در سفره است ؛
مولا فرمودند : با سفره بده
قنبر گفت: سفره در بار شتر است ؛
مولا فرمودند : با بار بده
قنبر گفت: بار روی شتر است ؛
مولا فرمودند : با شتر بده
قنبر گفت: شتر به قطار شتران وصل است ؛
مولا فرمودند : با قطار شتران بده
ناگهان قنبر افسار شتران را انداخت
و خود را جدا کرد !
مولا فرمودند چرا چنین کردی ؟!
قنبر گفت : ترسیدم من را هم ببخشی !
ــ یدو منبرسبزواری،ص۱۳۸
قال مولانا ابوتراب:
نَفَسُ اَلْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ
آدمى با دمى كه برآرد گامى به سوى مرگ بردارد
|حمکت۷۴
من و علیع' چهارده هزار سال، پیـش
از خلقت آدم (ع) نـوری بودیـم که در
ساحـت مـقـدس خـدای متعال به سـر
میبردیم . .
- پیامبرگرامیِاسلام
الریـاضالـنضـرة | ج۱ | ص۲۰
میزان الاعتدال | ج۱ |ص۲۳۵
‹ حکمت ۱۹ ›
آن کس که در پی آرزوی خویش تازد، مرگ او را از پای درآورد.
(رهآورد شوم هواپرستی - اخلاقی )