شرابی تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش
که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
#حافظ
#به_تو_ای_سم_ناب_مدیونم
#چای
@aboajor
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
وقتی قدم به جادهٔ رفتن گذاشتی
سهم من از تمام تو تنها نگاه شد
#جواد_محمدی_دهنوی
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
من بیتو شاعر میشوم اما بیا شاید
پیشِ تو بودن بهتر از شاعرشدن باشد
#مهرانه_جندقی
غسان کنفانی (۱۹۳۶ فلسطین – ۱۹۷۲ لبنان) روزنامهنگار، داستاننویس و سخنگوی جبهه مردمی آزادی فلسطین بود.
غسان فائز کنفانی در ۹ آوریل سال ۱۹۳۶ در خانوادهای کُردتبار از طبقه متوسط در عکا متولد شد. او سومین فرزند فائز عبدالرزاق بود که در جنبش ملی بر ضد اشغال بریتانیا فعالیت داشت.
غسان کنفانی در بیروت توسط موساد و به تلافی قتلعام فرودگاه لود ترور شد.
کنفانی در سن ۳۶ سالگی درگذشت ؛وی از اعضای رهبری جبهه مردمی برای آزادی فلسطین بود.
کنفانی پس از تحصیل در رشته ادبیات عربی در دانشگاه دمشق، در اردوگاههای پناهندگان فلسطینی در سوریه به عنوان معلم مشغول به کار شد. در آنجا، او تحت تأثیر تماس خود با کودکان خردسال و تجارب آنها به عنوان شهروندان آشفته، داستاننویسی را آغاز کرد. مردانی در آفتاب، مردها، چه برایتان مانده، بازگشت به حیفا و ام سعد از جمله آثار او میباشند.
کنفانی پس از مرگ به عنوان یکی از سمبلهای مقاومت در میان آزادیخواهان جهان مطرح شد. در اتومبیل او بمب کار گذاشته شد و ترور شد.
@aboajor
آب وآجر.الهه بیات مختاری
غسان کنفانی (۱۹۳۶ فلسطین – ۱۹۷۲ لبنان) روزنامهنگار، داستاننویس و سخنگوی جبهه مردمی آزادی فلسطین بو
برایت چه بنویسم
هربار تلاش کردم چیزی بنویسم
احساس کردم قلبم از جایش کنده می شود
تا در سینه ی تو جا بگیرد
@aboajor
آب وآجر.الهه بیات مختاری
غسان کنفانی (۱۹۳۶ فلسطین – ۱۹۷۲ لبنان) روزنامهنگار، داستاننویس و سخنگوی جبهه مردمی آزادی فلسطین بو
تو اما وارد رگ هایم شدی؛
و همه چیز تمام شد
و خیلی سخت است بخواهم از تو شفا یابم
صبح است ساقیا قدحی حرف نو بزن
زردی ببر ز صورت و جان را سفید کن
@aboajor