eitaa logo
أبوحیدر (حدیث و فرهنگ اسلامی)
296 دنبال‌کننده
710 عکس
136 ویدیو
12 فایل
ارتباط با بنده @abdearbab از طریق لینک زیر میتونی برای بنده پیام ناشناس ارسال کنی 👇🏽 https://daigo.ir/secret/8730079105
مشاهده در ایتا
دانلود
دیگه باشه فردا اگه فرصت شد یچیزایی ادامه بدم نوکر شیعیان مولا هستم
بعد از محمد و عبدالرضا نام پسر بعدیم رو عبدالنقی خواهم گذاشت باید سه تا پسر دیگه داشته باشم تا عبدالنقی هم باشه
۳۱.ریگ بیابان یا طلای سرخ مرحوم قطب الدّین راوندی، طبرسی، ابن حمزه طوسی و برخی دیگر از بزرگان رضوان اللّه تعالی علیهم آورده اند: یحیی بن زکریای خزاعی به نقل از ابوهاشم جعفری - یکی از اصحاب حدیث می‌باشد - حکایت کند: روزی از روزها به همراه حضرت ابوالحسن، امام علیّ هادی علیه السلام به بیرون شهر سامراء، جهت ملاقات با بعضی از طالبیّین خارج گشتیم. پس در بیابان ساعتهائی را ماندیم و برای حضرت فرشی را پهن کردند و امام علیه السلام روی آن نشست؛ و من نیز در نزدیکی آن حضرت نشستم و با یکدیگر مشغول سخن گفتن شدیم. و من در بین صحبت‌ها و مذاکرات، اظهار داشتم: یا ابن رسول اللّه! همان طور که اطّلاع دارید، من تهی دست هستم و زندگی خود و خانواده‌ام را به سختی سپری می‌کنم. امام علیه السلام همین که سخن مرا شنید، دست مبارک خود را به سمت جائی که نشسته بود، دراز نمود و مشتی از ریگ‌های بیابان را برداشت و به من داد و فرمود: ای ابوهاشم! با این مقدار، زندگی و معاش خود را بگذران که خداوند متعال بر تو توسعه و برکت در روزی، عطا گرداند. و سپس افزود: سعی کن که این موضوع، محرمانه و مخفی بماند و برای کسی بازگو و فاش نگردد. ابوهاشم گوید: چون آن ریگ‌ها را در جیب خود ریختم و هنگامی که به منزل بازگشتم، نگاهی به آن‌ها انداختم، پس دیدم که همچون طلای سرخ صیقل و جلا داده شده می‌درخشد. فردای آن روز یکی از آشنایان زرگر را به منزل آوردم تا آن ریگ‌ها را امتحان و آزمایش کند. همین که زرگر آن‌ها را مورد آزمایش قرار داد گفت: این‌ها از بهترین نوع طلای سرخ است که به این شکل در آمده است، آن‌ها را از کجا و چگونه به دست آورده ای؟! در جواب، به او گفتم: این‌ها از قدیم الایّام نزد ما بوده است.
❎۳۲.هیچ زمینی خالی از قبرستان نیست (قسمتِ اول) یحیی بن هرثمه وزیر متوکّل عبّاسی حکایت کند: روزی خلیفه مرا احضار کرد و گفت: باید سیصد نفر همراه خود برداری و از طریق کوفه، عازم شهر مدینه گردی و ابوالحسن، علیّ بن محمّد هادی را با عزّت و احترام به بغداد بیاوری. من نیز دستور خلیفه را اطاعت کرده و پس از جمع آوری افراد به همراه امکانات لازم، حرکت کردیم. در جمع افراد همراه، فرمانده حفاظتی - که مسؤلیّت حفاظت اموال را داشت - در مسیر راه، مرتّب با کاتب من که شیعه بود، درباره مسائل مختلف، بحث و مناظره داشت و من بر گفتگوی آن‌ها نظارت کامل داشتم. چون مقدار زیادی از راه را پیمودیم، فرمانده به کاتب گفت: آیا علیّ بن ابی طالب علیه السلام پیشوای شما، نگفته است: هیچ زمینی خالی از قبر نیست و در هر گوشه ای از زمین، گورستانی از انسان‌ها وجود دارد؟ آیا در این بیابان خشک و بی آب و علف، چه کسی زندگی کرده است تا بمیرد و دفن شود؟ من به کاتب گفتم: به راستی، آیا علیّ بن ابی طالب علیه السلام چنین گفته است؟! پاسخ داد: بلی، صحیح است. پس گفتم: در این سرزمین آثار گورستانی نمایان نیست و سپس شروع کردیم به خندیدن؛ و صحبت‌ها بر همین منوال ادامه یافت تا به شهر مدینه رسیدیم و به سمت منزل حضرت ابوالحسن، امام هادی علیه السلام روانه شدیم. ادامه دارد ...
أبوحیدر (حدیث و فرهنگ اسلامی)
❎۳۲.هیچ زمینی خالی از قبرستان نیست (قسمتِ اول) یحیی بن هرثمه وزیر متوکّل عبّاسی حکایت کند: روزی خ
❎۳۳.هیچ زمینی خالی از قبرستان نیست (قسمتِ دوم) هنگامی که جلوی درب منزل رسیدیم، من تنها وارد شدم و نامه متوکّل را تحویل ایشان دادم. حضرت پس از آن که نامه را گرفت، فرمود: مانعی نیست، تا فردا منتظر باشید. چون فردای آن روز خدمت ایشان رفتم - ضمن آن که فصل تابستان و هوا بسیار گرم بود - دیدم خیّاطی درون اتاق حضرت مشغول خیّاطی لباس‌های ضخیم زمستانی است. و تمام سعی و کوشش شما بر این باشد که تا همین امروز لباس‌ها دوخته و آماده گردد و فردا صبح در همین موقع آن‌ها را تحویل بده، سپس به من خطاب نمود و فرمود: ای یحیی! شما نیز کارهایتان را انجام دهید و امکانات لازم را برای خود آماده کنید، تا آن که فردا حرکت کنیم. ی گوید: من از حضور ایشان بیرون رفتم و با خود گفتم: در فصل تابستان، هوای به این گرمی و حرارت، حضرت لباس زمستانی تهیّه می‌نماید، مثل این که او از مسافرت و مسیر راه اطّلاعی ندارد؛ حال، تعجّب از شیعیان است که از چنین کسی پیروی می‌کنند و او را امام خود می‌دانند. ادامه دارد...
أبوحیدر (حدیث و فرهنگ اسلامی)
❎۳۳.هیچ زمینی خالی از قبرستان نیست (قسمتِ دوم) هنگامی که جلوی درب منزل رسیدیم، من تنها وارد شدم و ن
❎۳۴.هیچ زمینی خالی از قبرستان نیست (قسمتِ سوم) فردای آن روز هنگامی که آماده حرکت شدیم، حضرت به همراهان خود فرمود: تمام امکانات و لوازم مورد نیاز را بردارید و نیز پالتو و غیره را فراموش نکنید که مبادا در مسیر راه مشکلی پیش آید. و سپس به من خطاب نمود و فرمود: ای یحیی! چنانچه آماده هستی، حرکت کنیم. من بر تعجّبم افزوده شد که آن حضرت، پالتو و پوستین در این گرمای شدید برای چه به همراه می‌آورد!؟ رسیدیم به آن مکانی که راجع به علیّ بن ابی طالب علیه السلام و گورستان مناظره داشتند، که ناگهان ابری در آسمان پدیدار گشت و بالا آمد، به طوری که هوا تاریک گشت و صدای رعد و برق‌های وحشتناکی بین زمین و آسمان به گوش می‌رسید، هوا یک مرتبه بسیار سرد شد که قابل تحمّل برای افراد نبود و در همین لحظات برف زمستانی همه جا را پوشاند. امّا چون حضرت ابوالحسن، امام هادی علیه السلام و همراهانش لباس‌های گرم همراه داشتند و از قبل مهیّا بودند، پالتو و پوستین‌های خود را پوشیدند؛ و هیچ گونه ناراحتی نداشتند. سپس آن حضرت دستور داد تا یک پالتو به من و نیز یک پالتو هم به کاتب دادند و هر دو پوشیدیم؛ و به جهت سرمای شدید آن روز هشتاد نفر از نیروها و همراهان من هلاک شدند و مُردند. ادامه دارد ...
أبوحیدر (حدیث و فرهنگ اسلامی)
❎۳۴.هیچ زمینی خالی از قبرستان نیست (قسمتِ سوم) فردای آن روز هنگامی که آماده حرکت شدیم، حضرت به همرا
❎۳۵.هیچ زمینی خالی از قبرستان نیست (قسمتِ آخر) هنگامی که ابرها کنار رفت و هوا به حالت عادی برگشت، حضرت هادی علیه السلام به من فرمود: ای یحیی! بگو: افرادی که هلاک شده اند، در همین مکان دفن شوند؛ و سپس افزود: خداوند متعال این چنین سرزمین‌ها را گورستان انسان‌ها می‌گرداند. عرض کردم: یاابن رسول اللّه! من به یگانگی خدا و نبوّت محمّد رسول اللّه صلی الله علیه و آله شهادت می‌دهم؛ و نیز اقرار می‌نمایم که شماها خلیفه و حجّت خداوند بر روی زمین برای بندگان هستید؛ من تاکنون ایمان نداشتم ولی اکنون به برکت وجود شما ایمان آوردم و من نیز از شیعیان شما می‌باشم.
هدایت شده از ازدواج های مهجور
🔴لطفا "خَر" یا همان "الاغ" نباشید👇🏽 حتی اگر پولدار هستی بیش از مهرالسنه مهریه نزن هم کراهت دارد و هم مهریه ی زیاد شومیِ زن است . https://www.eghtesadonline.com/fa/news/2029295/%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%85-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%DA%A9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF
هدایت شده از ازدواج های مهجور
وقتی میگیم مهرالسنه منظور کسی نیست که از عهده ی مهر السنه بر نمی آید بلکه منظور کسی است که توان پرداخت را دارد مهرالسنه را زمانی که در توانت هست بزن و اگر نیست هر قدر در توان داری بزن مگر نه این است وقتی اموال نداشت حضرت مهریه ی آن شخص را تعلیم قرآن زدند؟؟؟
هدایت شده از ازدواج های مهجور
گاهی زنان اعتراض میکنند که شما تبلیغ متعه میکنید و جوانان اهل متعه میشوند و دیگر ازدواجِ دائم نمیکنند داعیه در ازدواج دائم تشکیل خانواده و فرزند آوریست که داشتن خانواده و فرزندانِ زیاد خود لذتی بسیار زیاد دارد و اشخاص بهش نیازمندند و متعه نمیتواند جای خالیِ خانواده و فرزندان رو پر کند اما اگر جوان اهل متعه شود و ندید بدید نباشد احتمالش بیشتر است که به هر ازدواجِ احمقانه ای دست نزند و دختران و زنان امروز یا خانواده ها چون از جوان ، ازدواجِ احمقانه با مهریه ها و جهیزیه و شیر بهاهای بی منطق میخواهند نتیجتا بسختی ازدواج دائم رخ میدهد و از این رو برخی زنان و دختران از متعه می ترسند که اگر پسران و مردانِ جامعه اهل متعه شوند دیگر هول و ندید بدید نیستند که در دامِ خواسته های غیر معقولِ دختران و خانواده هایشان بیوفتند و تعدادِ خران کمتر میشود لذا قدرتِ خر کردنشان تضعیف میشود . لذا رفیق اهل متعه باش تا کامروا شوی
هدایت شده از ازدواج های مهجور
یک نکته را بگویم تمایل به داشتنِ فرزندان و زنانِ دائم هم آنقدر زیاد است که صرف اهل متعه بودن نمیتواند از ازدواجِ احمقانه با آن مهریه ها و شرایط و غیره جلوگیری کند اما میتواند تعقل در ازدواج را افزایش دهد