به همین مورِ تو بودن تا قیامت راضيام
هیچ محتاجِ مقاماتِ سلیمان نیستم . .
- مجنونِعلی؏ -
-
تو ميآیي و از نزدیک ميبینم تورا آخر . .
همان وقتي که میمیرم ؛
عجب میمیرم ِخوبي . .
شلوغي ِ ضریح ِ تو عجب آشفته گیسویيست
سپیديها ، سیاهيها ، چه درهم برهم خوبي . .
مردی خدمت حضرت ابوتراب آمد و خطاب نمود چرا به شما ابوتراب گویند؟
فرمودند:
چون در طفولیت خاکبازی می کردم.
مرد دیگری آمد عرضه داشت چرا شما را ابوتراب گویند؟
حضرت فرمودند:برای آنکه کره زمین و خاک به ید قدرت مناست.
شخصی حاضر بود هر دو سوال و جواب را شنید عرض کرد : سوال هر دو یکی بود ولی چرا به هر کدام یک جواب دادید؟
حضرت فرمودند: اگر به آن شخص اول جواب دوم را می گفتم قائل به خدایی من می شد.
|کتاب انیس الواعظین مجلس چهارم|
- مجنونِعلی؏ -
-
از تماشای تو ، چون خلق نیارند ایمان ؟
کافرست ، آنکه تو را بیند و بیدین نشود .
به زیرِ این همه غم ، گرچه خم شده کمرم
ز پا نميافتم ، چون علي - ع پناهِ من است .
در فضلِ علي-ع بس بود، این نکته که باید
اثبات کند شیعه، که این مرد خدا نیست .
گفتم به قلم، شمهای از فضل علی گو
گفتا سوی او عقل بشر راه ندارد . .
#مولا
- مجنونِعلی؏ -
-
دیدار را حوالهی بعد از وفات داد
بر من دعا کنید بمیرم ، ببینمش . .
#فمنیمتیرنی
- مجنونِعلی؏ -
-
از شهر و دیارِ خود خسته گشتهام ،
ولگردِ کوچههای نجف کن مرا علی . .
ولی بابا علی جان ، اگر دیدی روزی دیگه ازت دم نزدم و خودمو زدم به اون راه ، نذاری پای رفتنها ، بذار پای همون بیت شعر ' ذوقی اردستانی ' ك میگه :
من رشتهی محبت تو پاره میکنم
شاید گره خورَد به تو نزدیکتر شوم : )!
آره خلاصه . .