گفتم به قلم، شمهای از فضل علی گو
گفتا سوی او عقل بشر راه ندارد . .
#مولا
- مجنونِعلی؏ -
-
دیدار را حوالهی بعد از وفات داد
بر من دعا کنید بمیرم ، ببینمش . .
#فمنیمتیرنی
- مجنونِعلی؏ -
-
از شهر و دیارِ خود خسته گشتهام ،
ولگردِ کوچههای نجف کن مرا علی . .
ولی بابا علی جان ، اگر دیدی روزی دیگه ازت دم نزدم و خودمو زدم به اون راه ، نذاری پای رفتنها ، بذار پای همون بیت شعر ' ذوقی اردستانی ' ك میگه :
من رشتهی محبت تو پاره میکنم
شاید گره خورَد به تو نزدیکتر شوم : )!
آره خلاصه . .
مگر به زور هم از خلق میشود دل بُرد؟
کدام ترس؟ که ما جذب یک نگاه شدیم . .
- مجنونِعلی؏ -
مگر به زور هم از خلق میشود دل بُرد؟ کدام ترس؟ که ما جذب یک نگاه شدیم . .
عَجَم مسلمان میشد مگر به دست کسی؟
علی اشاره به ما کرد ، سر به راه شدیم : )!
هدایت شده از خانمِمعراج ؛
شبا قبل خواب فقط آرزوم
و رویام اینکه یعنی میتونم
نجف بخوابم ؟