#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
همیشه با #وضو بود، میز کارش هم رو به #قبله بود، موقع مونتاژ میرفت وضو میگرفت و میآمد.
یکبار به شوخی گفتم آقا مرتضی! وسواسی شدی؟
گفت: نه! کارکردن برای #شهدا یک حریمی دارد. راجع به جنگ بایستی درست وارد شد. ماشهی دوربین را میخواهی بچکانی، قبلش یک سری #مقدمات دارد.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
شهید سید مرتضی آوینی : #شهادت در رکاب #امام_خمینی زیباست اما #دفاع از #ولی_فقیه حاضر از آن زیباتر است؛ #خون_دادن برای امام خمینی زیباست، اما #خون_دل_خوردن برای#امام_خامنه ای از آن هم زیباتر است.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
Nahj - 40[1].mp3
2.06M
❇️ خطبه 91 نهج البلاغه
🔶 بیان واقعیت های دنیا از زبان امیرالمومنین علی علیه السلام
💥بسیااااار شنیدنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غروب جمعه و سالگرد شهادت آوینی
📍... و هر لحظه انتظار میکشد تا صدای «اناالمهدی» از جانب قبله بلند شود و او را به سوی خویش فراخواند...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
برخاتم اوصیاء ، مهدی صلوات
برصاحب عصر ما ، مهدی صلوات
خواهی که خداوند بهشتت ببرد
بفرست تو بر حضرت مهدی صلوات
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد
ٍوَعَجِّلْ فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
🔸شهید آوینی: سربازان امام زمان از هیچ چیز جز گناهان خویش نمیترسند...
🔺۲۰فروردین سالروز شهادت سید اهل قلم مرتضی آوینی گرامی باد.
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
❤قـــرار صـــبـــحــگـــاهــی
قرار تجدید بیعت روزانه با امام زمان (عج):
☆ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ ☆
♡دعای عهد♡
💠اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ
💠وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ
💠وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ
💠وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ
💠وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ
💠وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ
💠وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ
💠وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ
💠اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ
💠وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ
💠وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ
💠یا حَىُّ یا قَیُّومُ
💠أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ
💠الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ
💠وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ
💠یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ
💠وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ
💠وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ
💠یا مُحْیِىَ الْمَوْتى
💠وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ
💠یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ
💠اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ
💠الْقائِمَ بِأَمْرِکَ
💠صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ
💠عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ
💠فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها
💠سَهْلِها وَ جَبَلِها وَ بَرِّها وَ بَحْرِها
💠وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ
💠مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ
💠وَ مِدادَ کَلِماتِهِ
💠وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ
💠وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ
💠أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ
💠فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا
💠وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى
💠عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى
💠لا أَحُولُ عَنْها وَ لا أَزُولُ أَبَداً
💠اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ
💠وَالذّابّینَ عَنْهُ
💠وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ
💠وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ
💠وَالْمُحامینَ عَنْهُ
💠وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ
💠وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ
💠اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ
💠الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً
💠فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى
💠مُؤْتَزِراً کَفَنى
💠شاهِراً سَیْفى
💠مُجَرِّداً قَناتى
💠مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى
💠فِى الْحاضِرِ وَالْبادى
💠اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ
💠وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ
💠وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ
💠وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ
💠وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ
💠وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ
💠وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ
💠وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ
💠وَاشْدُدْ أَزْرَهُ
💠وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ
💠وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ
💠فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ
💠ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ
💠بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ
💠فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ
💠وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک
💠َحَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ
💠وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ
💠وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ
💠وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ
💠وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ
💠وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ
💠وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
💠وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ
💠مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ
💠اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ
💠مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ
💠وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ
💠وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ
💠اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ
💠عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ
💠وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ
💠إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً
💠وَ نَراهُ قَریباً
💠بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ
🔹آنگاه سه بار بر ران خود دست میزنی و در هر مرتبه میگویی:
💠اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ ، یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان
💠اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ ، یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان
💠اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ ، یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان
ِ
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرج والعافیةَ وَ النَصر بِحَقِّ حضرت زینب(س)
⁉️⁉️⁉️ چرا از خدمات درخشان ما فیلم نمیسازید؟؟؟!!!
⛔️ خطرناکتر از مدیریت بد، اعتماد به نفس بالا در عین ناتوانی و نپذیرفتن مسئولیتهاست.
دریغ از یک عذرخواهی خشک و خالی از این همه سوءمدیریت!!!
⛔️ به این ایام به دیده «عبرت» باید نگریست. اینکه، مدیر ضعیف چقدر میتواند برای کشور مضر و برای مردم خطرناک باشد. اینکه انتخاب از روی فکر و بررسی و تحقیق (نه از روی احساسات یا لجبازی) چقدر مهم است.
اینکه، انتخابات و شرکت در آن چقدر حیاتی است و در چنین شرایطی نباید چشم به دهان سلبریتی دوخت. وقتی نتیجه ۸ سال مدیریت یک جریان سیاسی میشود، افزایش چند صد درصدی قیمت گوشت و مرغ و مسکن و خودرو و... و بازگشت صفهای خجالتآور گوشت و مرغ در دهه ۵۰ و ۶۰، اما این جریان سیاسی میگوید، «چرا خدمات ما را در چهارگوشه کشور را نمیبینید»، «هیچوقت در تاریخ ایران توانمندی هستهای ما تا این حد نبوده است» و در پایان نیز بهجای عذرخواهی، خواستار عذرخواهی میشود! یعنی، در یک نقطه از این تاریخ ۸ ساله، اشتباه بزرگی مرتکب شدهایم و بهترین زمان برای جبران این اشتباه نیز، ۲۸ خرداد ماه ۱۴۰۰ است!
✍️ جعفر بلوری
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📝 متن کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔖 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📝 قسمت #شانزدهم👇 🍃در مورد تش
📝 متن کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📝 قسمت #هفدهم👇
🍀عجیب اینکه افراد بسیاری که آنها را میشناختم در اطراف رهبر بودند و تلاش می کردند تا به ایشان صدمه بزنند اما نمی توانستند...
⛔️ اتفاقات زیادی را در همان لحظات دیدم و متوجه آنها شدم، اتفاقاتی که هنوز در دنیا رخ نداده بود.
♨️ خیلی ها را دیدم که به شدت گرفتار هستند حق الناس میلیونها انسان به گردن داشتند و از همه کمک می خواستند اما هیچ کس به آنها توجهی نمیکرد.
♻️مسئولینی که روزگاری برای خودشان کبکبه و دبدبه ای داشتن و غرق رفاه و راحتی در دنیا بودند حالا با التماس غرق در گرفتاری بودند...
🔆سوالاتی را از جوان پشت میز پرسیدم و جواب داد.
✅مثلاً در مورد امام عصر و زمان ظهور پرسیدم ایشان گفت:
باید مردم از خدا بخواهند تا ظهور مولایشان زودتر اتفاق بیفتد تا گرفتاری دنیا و آخرتشان برطرف شود.
🚫 اما بیشتر مردم با وجود مشکلات امام زمان را نمی خواهند...اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری دنیایی به ایشان مراجعه میکنند...
بعد مثال زد و گفت: مدتی پیش مسابقه فوتبال بود، بسیاری از مردم در مکان های مقدس امام زمان را برای نتیجه این بازی قسم می دادند...
✅از نشانه های ظهور سوال کردم،از اینکه اسرائیل و آمریکا مشغول دسیسه چینی در کشورهای اسلامی هستند و برخی کشورهای به ظاهر اسلامی با آنها همکاری میکنند...
🌺 جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: نگران نباش اینها کفی برآب هستند و نیست و نابود می شوند، شما نباید سست شوید باید ایمان خود را از دست ندهید.
🌴نکته دیگری که آنجا شاهد بودم انبوه کسانی بود که زندگی دنیای خود را تباه کرده بودند آنها فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند...
🌸جوان گفت: آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است در درجه اول زندگی دنیای شما را آباد می کند و بعد آخرت را می سازد.
🌾 به من گفتند اگر آن رابطه پیامکی را ادامه میدادیم گناه بزرگی در نامه عملت ثبت میشد و زندگی دنیایی تو را تحت شعاع قرار می داد.
🌼 در همین حین متوجه شدم که یک خانم با شخصیت و نورانی پشت سر من البته کمی با فاصله ایستادهاند.
🍀 از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتن متوجه شدم که مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند .
🍁وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی میشد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده می شد خانم روی خودش را برمی گرداند، اما وقتی به عمل خوبی می رسیدیم با لبخند رضایت ایشان همراه بود.
🌹 اما توجه من به مادرم حضرت زهرا بود،در دنیا ارادت ویژه به بانوی دو عالم داشتم و در ایام فاطمیه روضه خوانی داشته و سعی میکردم که همواره به یاد ایشان باشم.
💥ناگفته نماند که جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نیز از اولاد حضرت زهرا به حساب میآمدیم.
حالا ایشان در کنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود.
💐کم کم تمام معصومین را در آنجا مشاهده کردم...برای شیعه خیلی سخت است که در زمان بررسی اعمال امامان معصوم در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش...
🥀از اینکه برخی اعمال من معصومین علیه السلام را ناراحت می کردم می خواستم از خجالت آب شوم خیلی ناراحت بودم...
در اثر 🍁 بسیاری از اعمال خوب من از بین رفته بود چیز زیادی در کتاب اعمالم نمانده بود...
🍀از طرفی به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم که هنوز نیامده بودند.
💠برای یک لحظه نگاهم افتاد به دنیا و به همسرم که ماه چهارم بارداری را میگذراند و بر سر سجاده نشسته بود و با چشمان گریان خدا را به حق حضرت زهرا قسم میداد که من بمانم.
💠نگاهم به سمت دیگری رفت داخل یک خانه در محله ما دو کودک یتیم خدا را قسم می دادند که من برگردم.
♻️آنها می گفتند:خدایا ما نمیخواهیم دوباره یتیم شویم.. این را بگویم که خدا توفیق داد که هزینههای این دو کودک یتیم را می دادم و سعی میکردم برای آنها پدری کنم.
🌻 آنها از ماجرای عمل خبر داشتند و با گریه از خدا می خواستند که من زنده بمانم...
ادامه دارد...
📌کپی مطالب با ذکر صلوات به نیت تعجل در فرج و سلامتی ناشر و عوامل کتاب ازاد وحلال میباشد
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📝 متن کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 📝 قسمت #هفدهم👇 🍀عجیب اینکه افراد بسیاری که آنها را میشناختم در اطرا
📝 متن کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔖 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
📝 قسمت #هجدهم👇
☘به جوانی که پشت میز بود گفتم: دستم خالی است نمیشود کاری کنی که من برگردم؟
♦️ نمیشود از مادرمان حضرت زهرا بخواهی مرا شفاعت کنند،شاید اجازه دهند تا برگردم و حق الناس را جبران کنم یا کارهای خطای گذشته را اصلاح کنم... جوابش منفی بود.
اصرار کردم...
🔆لحظاتی بعد جوان پشت میز نگاهی به من کرد و گفت: به خاطر اشک های این کودکان یتیم و به خاطر دعاهای همسر و دختری که در راه داری و دعای پدر و مادر،حضرت زهرا شمارا شفاعت نمود تا برگردی.
🍀 به محض اینکه به من گفته شد برگرد،یک بار دیدم که زیر پای من خالی شد.. تلویزیون های سیاه و سفید قدیمی وقتی خاموش می شود حالت خاصی داشت،چند لحظه طول می کشید تا تصویر محو شود.
💠 مثل همان حالت پیش آمد، به یکباره رها شدم کمتر از یک لحظه دیدم روی تخت بیمارستان خوابیده و تیم پزشکی مشغول زدن شوک برقی به من هستند.
دستگاه شوک چند بار به بدن من زدند تا به قول خودشان بیمار احیا شد.
♦️روح به جسم برگشته بود،حالت خاصی داشتم.
هم خوشحال بودم که دوباره مهلت یافتم و هم ناراحت که از آن وادی نور دوباره به این دنیای فانی برگشتم.
پزشکان کار خود را تمام کرده بودن،در مراحل پایانی عمل بود که من سه دقیقه دچار ایست قلبی شده بودم و بعد هم با ایجاد شک مرا احیا کردند.
🔰در تمام لحظات، شاهد کارهای ایشان بودم.
مرا به ریکاوری انتقال داده و پس از ساعتی اثر بیهوشی رفت و درد و رنج ها دوباره به بدن برگشت.
حالم بهتر شده بود، توانستم چشم راستم را باز کنم اما نمیخواستم حتی برای لحظهای از آن لحظات زیبا دور شوم.
🍃 من در این ساعات تمام خاطراتی که از آن سفر معنوی را داشتم را با خودم مرور میکردم.
چقدر سخت بود،چه شرایط سختی را طی کردم و بهشت برزخی را با تمام نعمت هایش دیدم.
افراد گرفتار را دیدم.
من تا چند قدمی بهشت رفتم.
مادرم حضرت زهرا با کمی فاصله مشاهده کردم و مشاهده کردم که مادر ما در دنیا و آخرت چه مقامی دارد...
🌸حالا برای من تحمل دنیا واقعا سخت بود.
دقایقی بعد دو خانم پرستار وارد سالن شدند. آنها میخواستند تخت چرخدار مرا با آسانسور منتقل کنند.
💠 همین که از دور آمدند از مشاهده چهره یکی از آن ها واقعا وحشت کردم من او را مانند یک گرگ می دیدم که به من نزدیک میشد...
💥مرا به بخش منتقل کردند برادر و برخی از دوستانم بالای سرم بودند.
🔆 یکی دو نفر از بستگان میخواستم به دیدنم بیایند.. آنها از منزل خارج شده و به سمت بیمارستان در حال در راه بودند...
به خوبی اینها را متوجه شدم،اما یک باره از دیدن چهره باطنی آنها وحشت زده شدم....
🔰بدنم لرزید و به همراهان گفتم: تماس بگیر و بگو فلانی برگرده تحمل هیچکس را ندارم.
💥احساس میکردم که باطن بیشتر افراد برایم نمایان است، باطن اعمال و رفتار...
🔅به غذایی که برای آوردن نگاه نمیکردم میترسیدم باطن غذا را ببینم...
✔️ دوست نداشتم هیچ کس را نگاه کنم برخی از دوستان آمده بودند تا من تنها نباشم،اما وجود آنها مرا بیشتر تنها میکرد.
☘ بعد از آن تلاش کردم تا رویم را به سمت دیوار برگردانم. میخواستم هیچ کس نبینم.
⚠️ یکباره رنگ از چهره ام پرید! صدای تسبیح خدا را از در و دیوار می شنیدم...
♻️ دو سه نفری که همراه من بودند به توصیه پزشک اصرار می کردند که من چشمانم را باز کنم
اما نمی دانستند که من از دیدن چهره اطرافیان ترس دارم.
❎ آن روز در بیمارستان با دعا و التماس از خدا خواستم که این حالت برداشته شود نمیتوانستم ادامه دهم.
💠خدا را شکر این حالت برداشته شد اما دوست داشتم تنها باشم.دوست داشتم در خلوت خودمان را در مورد حسابرسی اعمال دیده بودم و مرور کنم.
چقدر لحظات زیبایی بود آنجا،زمان مطرح نبود،آنجا احتیاج به کلام نبود.
با یک نگاه آنچه میخواستیم منتقل میشد.حتی برخی اتفاقات را دیدم که هنوز واقع نشده بود.
✅ برخی مسائل را متوجه شدم که گفتنی نیست و در آخرین لحظات حضور در آن وادی برخی دوستان و همکاران را مشاهده کردم که شهید شده بودن!
🔷می خواستم بدانم این ماجرا رخ داده یا نه به همین خاطر از نزدیکانم خواستم از احوال آن چند نفر برایم خبر بگیرند تا بفهمم زنده اند یا شهید شده اند؟!
ادامه دارد...
📌کپی مطالب با ذکر صلوات به نیت تعجل در فرج و سلامتی ناشر و عوامل کتاب ازاد وحلال میباشد