📚 استفاده از سهم اینترنت دیگران
💠 سؤال: آیا استفاده از #اینترنت_بی_سیم دیگران، جایز است؟
با ذکر این نکته که مالک آن با وجود اینکه می تواند بر روی آن رمز بگذارد اما این کار را نکرده و فرکانسی است که در فضا منتشر است و ما بدون زحمت می توانیم از آن استفاده کنیم.
✅ جواب: بدون علم یا اطمینان به #رضایت_مالک، این کار جایز نیست و مجرد قرار ندادن رمز، مجوز انجام این کار نیست.
#حق_الناس #استفاده_از_اموال_دیگران #اینترنت_وایرلس
عاشقان اهل بیت علیه السلام
📚 استفاده از سهم اینترنت دیگران
#حق_الناس #استفاده_از_اموال_دیگران #اینترنت_وایرلس
عاشقان اهل بیت علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃عکس نوشتهایی از درسِ اخلاقِ استادِ علامه حضرت آیت الله جوادی آملی...
🍃دربارهخصوصیَّتوهدفاز:👇
🍃نصیحت 🍃
🍃عنصری که یکی از شروطِ دوستان و همراهان آدمی در زندگی باید باشد
عاشقان اهل بیت علیه السلام
کارگاه خویشتن داری_14.mp3
12.45M
#کارگاه_خویشتن_داری ۱۴
⭕️ گاهی عبادات و اعمال خیر ما، عینِ بیتقواییاند ... اگر؛ باعث شوند شئونات و مقاماتی معنوی برای خود تصور کرده و دیگران را ریز و خودمان را آبرودار ببینیم❗️
✧ در چنین مواقعی، خویشتنداری، آن است که: از هر آنچه قلبمان را درگیر کرده فاصله بگیریم، حتی کارهایی با ظاهر مقدس!
عاشقان اهل بیت علیه السلام
کارگاه خویشتن داری_13.mp3
13.18M
#کارگاه_خویشتن_داری ۱۳
✨ جز خداوند که تنها وجهِ باقیِ حیات است، هرآنچه غیرخداست؛ محکوم به فنا و نابودیست!
✧ تقوا (خویشتنداری) عاملی است که؛
میان انسان و خداوند شباهت ایجاد میکند!
و هرآنچه رنگ خدا گرفت؛ از اتلاف و فنا نجات مییابد!
عاشقان اهل بیت علیه السلام
4_5852863354300795207.mp3
3.44M
💢کارهای خوبی که انجام دادیم، در نامه ی اعمال ما نباشه‼️
♦️از جمله کارهایی که عبادات و خوبی هامون رو حبط میکنه
استاد عالی
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #نسل_سوخته 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #شصتم: جایی
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی
💌 #نسل_سوخته
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #شصت_و_یکم: شاگرد
جدای از برنامه های عبادی اون دفتر ... برنامه های سابق خودم رو هم ادامه می دادم ... قدم به قدم و ذره به ذره ...
از قول یکی از اون هادی ها شنیده بودم ... نباید یهو تخت گاز جلو بری ... یا ترمز می بری و از اون طرف بوم می افتی ... یا کلا می بری و از این طرف بوم ...
چله حدیثیم تموم شده بود ... دنبال هر حدیث اخلاقی ای که می گشتم ... که برنامه جدید این چله بشه ... یا چیزی پیدا نمی کردم ... یا ...
چند روز از تموم شدن چله قبلی می گشت ... و من همچنان ... دست از پا درازتر ...
سوار تاکسی های خطی ... داشتم از مدرسه برمی گشتم که یهو ... روی یه دیوار نوشته بود ... "خوشا به حال شخصی که تفریحش، کار باشه" ... امام علی علیه السلام ...
تا چشمم بهش افتاد ... همون حس همیشگی بلند گفت...
- آره دقیقا خودشه ...
و این حدیث برنامه چله بعدی من شد ... تمام فکر و مغزم داشت روی این مقوله کار می کرد ... کار ...
قرار بود بعد از ظهر با بچه ها بریم گیم نت ... توی راه چشمم به نوشته پشت شیشه یه مغازه قاب سازی افتاد ... چند دقیقه بهش خیره شدم ... و رفتم تو ...
سلام آقا ... نوشتید شاگرد می خواید ... هنوز کسی رو استخدام نکردید؟ ...
خنده اش گرفت ... چنان گفتم کسی رو استخدام نکردید ... که انگار واسه مصاحبه شغلی یا یه مرکز دولتی بزرگ اومده بودم ...
- چند سالته؟ ...
15 ...
جا خورد ...
ولی هنوز بچه ای ...
در عوض شاگرد بی حقوقم ... پولش مهم نیست ... می خوام کار یاد بگیرم ... بچه اهل کاری هم هستم ... صبح ها میرم مدرسه ... بعد از ظهر میام ...
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #نسل_سوخته 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #شصت_و_یکم:
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی
💌 #نسل_سوخته
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #شصت_و_دوم: رضایت نامه
چند لحظه بهم خیره شد ...
- کار کردن که بچه بازی نیست ...
خیلی ها هم سن و سال من هستن و کار می کنن ... قبولم می کنید یا نه؟ ... زبر و زرنگم ... کار رو هم زود یاد می گیرم ...
از ساعت 4 تا 8 شب ... زبر و زرنگ باشی ... کار رو یادت میدم ... نباشی باید بری ... چون من یه آدم دائم می خوام... ولی از جسارتت خوشم اومده که قبولت می کنم ... فقط قبل از اومدن باید از پدر یا مادرت رضایت بیاری ...
کلا از قرار توی گیم نت یادم رفت ... برگشتم سمت خونه ... موقعیت خیلی خوبی بود ... و شروع خوبی ... اما چطور بگم و رضایت بگیرم؟ ... پدرم که محاله قبول کنه ... مادرمم ...
اون شب، تمام مدت مغزم داشت روی نقشه های مختلف کار می کرد ... حتی به این فکر کردم که خودم رضایت نامه تقلبی بنویسم ... اما بعدش گفتم ...
- خوب ... اون وقت هر روز به چه بهانه ای می خوای بری بیرون؟ ... هر بار هم باید واسش دروغ سر هم کنی ... تازه دیر هم اگه برگردی باز یه جور دیگه ...
غرق فکر بودم که ایده فوق العاده ای به ذهنم رسید ... بعد از نماز صبح رفتم توی آشپزخونه ... چای رو دم کردم ... و رفتم نون تازه گرفتم ... وقتی برگشتم ... مادرم با خوشحالی ازم تشکر کرد ... منم لبخند زدم ...
دیگه مرد شدم ... کار و تلاش هم توی خون مرده ...
خندید ...
قربون مرد کوچیک خونه ...
به خودم گفتم ...
- آفرین مهران ... نزدیک شدی ... همین طوری برو جلو ...
و با یه لبخند بزرگ به پیش رفتم ...
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی
💌 #نسل_سوخته
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #شصت_و_سوم: شانه های یک مرد
دنبال مامانم رفتم توی آشپزخونه ... داشت نون ها رو تکه تکه می کرد ...
مامان ...
- جانم؟ ...
قدیم می گفتن ... یکی از نشانه های مرد خوب اینه که ... یکی محکم بزنی روی شونه اش ... ببینی از روش خاک بلند میشه یا نه ...
خندید ...
این حرف ها رو از بی بی شنیدی؟ ...
الان همه بچه های هم سن و سال من ... یا توی گیم نتن... یا توی خیابون به چرخ زدن و گشتن ... یا پای کامیپوتر مشغول بازی ... نمیگم بازی بده ... ولی ...
مکث کردم و حرفم رو خوردم ... چرخید سمت من ...
میشه من وقتم رو یه طور دیگه استفاده کنم؟ ...
مثلا چطوری؟ ...
- یه طوری که حضرت علی گفته ...
لبخندش جدی شد ... اما نگاهش هنوز پر از محبت بود ...
- حضرت علی چی گفته؟ ...
- خوش به حال کسی که تفریحش ... کارشه ...
با همون حالت ... چند لحظه بهم نگاه کرد ...
ولی قبل از حضرت علی ... زمان پیامبر بوده ... که گفتن ... علم را بجوئید حتی اگر در چین باشد ...
رسما کم آوردم ... همیشه جلوی آرامش، وقار، کلام و منطق مادرم ... از دور مسابقات خارج می شدم ... سرم رو انداختم پایین و از آشپزخونه رفتم بیرون ...
لباسم رو عوض کردم و آماده شدم که برم مدرسه ... و عمیق توی فکر ...
خدایا ... یعنی درست رفتم یا غلط ...
کیفم رو برداشتم و از اتاق اومدم بیرون ...
با ما همراه باشید
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
⛔️ شعارهای تو خالی
♦️ شخصی آمد از حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام مالی اضافه بر سهمش بگیرد، حضرت فرمودند برویم پشت بام، رفتند پشت بام حضرت فرمود اینجا کجاست گفت بازار است، حضرت فرمود برو قفل یکی از مغازهها را بشکن و اجناسش را بردار، گفت آقا قفلش را بشکنم دزدی نیست؟ حضرت فرمود تو میخواهی از یک نفر دزدی کنی میگویی اشکال دارد آن وقت توقع داری من از کل جامعه دزدی کنم؟
دزدی از یک نفر زشت ولی از همه مردم زشت نیست؟
🔸عدهای از شیعیان به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام گفتند ما با شما هستیم، قیام کنید، شعار میدادند ما همه سرباز توئیم، قیام کنید و حقتان را از خلفای غاصب بگیرید، حضرت فرمودند خیلی خوب، بلند شوید برویم بیرون، امام اینها را برداشت برد بیرون، رسیدند به محلی که تعدادی بز داشتند علف میخوردند، حضرت به همراهان گفتند یکی از شما برود بزها را بشمارد و بیاید، یکی رفت شمرد و آمد گفت ۱۷ بز هستند، حضرت فرمودند اگر من به اندازه این بزها مرید باوفا داشتم قیام میکردم، یعنی همه شما حرف بیخودی میزنید، شعار الکی میدهید، مرد عمل نیستید...
❌ الآن در کشور ما مردم با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکنند، اکثراً به سختی امورات خودشان را میگذرانند، آن وقت دولتمردان فکر این هستند سگ زرد رییس جمهور آمریکا میشود یا شغال، غافل از اینکه اینها برادر هم هستند، مردم گرسنهاند، چکار دارند هزاران کیلومتر دورتر چه کسی رییس جمهور میشود؟!!! دولتمردان مشغول تنبک زدن هستند، مردم ندارند برای دخترشان جهیزیه بخرند، ندارند پسرشان را داماد کنند، هزار و یک مشکل دارند، آن وقت آقایان دلشان را به خربزه خوش کردهاند، شکمها گرسنه، اشتغال و مسکن و ازدواج گره کور شده... ارزاق عمومی روز به روز گرانتر میشود...
🔸ما فاصلهمان از اسلام زیاد است، هر چه دنیا بیشتر به سمت ظلم میرود، قدر عدالت علی گونه بیشتر روشن میشود، و هر چه تشنگی بیشتر شود، قدر آب خنک بیشتر دانسته میشود، اللهم عجل لولیک الفرج...
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
#حبیب_الله_یوسفی
#شعارهای_تو_خالی
اَعوذُ بِالله مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
⛔️ هنگام جنگ آدمها دو دسته میشوند
❌ آدمها هنگام جنگ و در مقابله با دشمن دو دسته هستند:
🔸دسته اول آنهائی که :
«وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا ، وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا» (احزاب/۱۲و۱۳)
ﻭ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻛﻪ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ (ضعف ایمان) ﺑﻮﺩ، ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺟﺰ ﺑﻪ ﻓﺮﻳﺐ ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﻭﻋﺪﻩ (ﭘﻴﺮﻭﺯﻯ) ﻧﺪﺍﺩﻩﺍﻧﺪ، ﻭ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻯ ﺍﻫﻞ ﻣﺪﻳﻨﻪ، (ﻣﻴﺪﺍﻥ ﻧﺒﺮﺩ) ﺟﺎﻯ ﺩﺭﻧﮓ ﻭ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺖ، ﭘﺲ ﺑﺮﮔﺮﺩﻳﺪ...
🔹این یک نگاه است ، یک دید است در مقابله با حوادث...
🔸 دسته دوم این است که میگوید:
«وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا» (احزاب/۲۲) ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻣؤﻣﻨﺎﻥ (ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩ ﺧﻨﺪﻕ) ﮔﺮﻭﻩﻫﺎﻯ ﺩﺷﻤﻦ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻧﺪ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍ ﻭﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﻪﺍﻧﺪ، ﻭ جنگ ﺟﺰ ﺑﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻴﻔﺰﻭﺩ...
🔹 این هم یک دید است. هر دو مال یک حادثه است. هر دو مال حادثه احزاب است... این دارد وضع فعلی ما را به ما نشان میدهد.
❌ الآن هم ما دو دسته داریم: یک عده هستند که وقتی هیمنه آمریکا را میبینند میگویند ما که نمیتوانیم کاری بکنیم، چرا بیخودی نیروهایمان را هدر بدهیم؟ اینها در زمان انقلاب هم بودند. ما مواجه بودیم با افرادی از این قبیل که میگفتند آقا بیخود چرا خودتان را زحمت میدهید، به یک حداقلی قانع شوید و قضیه را تمام کنید. یک عده اینجور بودند...
یک عده دیگر هستند که نه، قدرت دشمن را با قدرت خدای متعال مقایسه میکنند، عظمت دشمن را در مقابل عظمت پروردگار قرار میدهند، آن وقت میبینند که امثال آمریکا و نوچه هایش خیلی حقیر هستند، اینها چیزی نیستند. وعده الهی را هم راست میشمرند، حُسن ظن به وعده الهی دارند...
✏️ رهبر معظم انقلاب
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى