🌺 دلدادگی مرحوم قیصر امین پور به شهدا و بسیجیان
❌ هر جا سخن از بسیجی و شعر دفاعمقدس به میان میآید بیدرنگ نام شاعر بسیجی مخلص «قیصر امینپور» در یادها و خاطرهها میشـکفد. او از بن دندان به ارزشهایی همچون شهادتطلبی، عدالتخواهی و استکبارستیزی اعتقاد داشت، زیرا جلوه کامل آنها را در عاشورا میدید و ترنمشان را در اندرزنامههای همرزمان شهیدش با وسواس یک قاضی کاویده بود. لذا معتقد بود اگر چه دلاورمردان حزبالله با گذشت روزگاران سراپا زرد و پژمرده شدهاند ولی خزانزدگی ارزشهای انقلاب اسلامی در باورشان امری محال است و خونیندلی و داغدیدگی را دلایلی برای اثبات حقانیت جاننثاران امام عاشوراییان عصر حاضر میدانست:
سراپا اگر زرد و پژمردهایم ولی دل به پاییز نسپردهایم
چو گلدان خالی، لب پنجره پر از خاطرات ترک خوردهایم
اگر داغ دل بود، ما دیدهایم اگر خون دل بود، ما خوردهایم
اگر دل دلیل است، آوردهایم اگر داغ شرط است، ما بردهایم
⛔️ تقدم دیپلماسی بر میدان؛ فقط ترکمانچای!
✍️ مهدی خانعلیزاده
♦️ از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، وزارت امور خارجه کشورمان به دلیل وابستگی کامل نیروهای آن به نظام پادشاهی و باورهای مخالف چارچوب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، جزو نهادهایی بود که با کمبود نیروی متخصص متعهد روبهرو شد و به همین دلیل، جمعی از فعالان سیاسی انقلابی بدون دارا بودن تخصص در این زمینه وارد دستگاه دیپلماسی کشورمان شدند. نمونه مشخص این مساله، روایتهای مختلف از نحوه ورود برخی دانشجویان انقلابی در کشورهای خارجی به محل سفارت ایران و قرار گرفتن در جایگاه سفیر- بدون هیچ سابقه دیپلماتیک یا تخصص در این زمینه- است؛ از جمله مدیریت کنسولگری ایران در سانفرانسیسکوی آمریکا توسط دکتر محمدجواد ظریف.
این ناآشنایی با بنیانهای علم روابط بینالملل و مفاهیم سیاست خارجی بعد از گذشت زمان و ورود نیروهای متخصص و انقلابی که در دانشگاههای برتر کشور درس خوانده بودند، اعتبار را به وزارت امور خارجه بازگرداند و مجددا زمینه را برای اعتماد به دستگاه دیپلماسی کشور فراهم کرد؛ هر چند همچنان حضور «باند نیویورکیها» در این وزارتخانه سنگین، محسوس و ملموس بود.
صحبتهای اخیر وزیر امور خارجه کشورمان در گفتوگو با سعید لیلاز، فعال سیاسی اصلاحطلب و توصیفهایی که وی از سیاست خارجی و تعارض و تقابل آن با نظامیگری داشت، مجددا اثبات کرد در بر همان پاشنه بیسوادی میگردد و خبری از نگاه واقعی و فنی به حوزه سیاست خارجی نیست.
♦️ محمدجواد ظریف بدون توجه به مفهوم واقعی سیاست خارجی و تعریف رایج آن در فضای روابط بینالملل، دوگانهای را تحت عنوان «دیپلماسی/ میدان» مطرح میکند که در آن، دیپلماسی و نظامیگری ۲ رویکرد کاملا مجزا از یکدیگر در نظر گرفته میشوند که هر کدام میتوانند به نفع دیگری کنار زده شوند یا کوتاه بیایند؛ در صورتی که اساسا جداسازی این ۲ مفهوم از یکدیگر امکانپذیر نیست و سیاست خارجی هر کشور، ترکیبی درهمآمیخته از دیپلماسی و نظامیگری است. در واقع هیچ دیپلماتی نمیتواند بدون پشتوانه نظامی وارد فعالیت مذاکراتی شود. این یک مفهوم بدیهی در علم روابط بینالملل است که وقتی یک واحد سیاسی، قدرتی برای اعمال نظرات و اهدافش ندارد، اساسا هیچ واحد سیاسی دیگری حاضر به پذیرش مذاکره با او نیست؛ یعنی نمیتوان در میدان شکست خورد یا ضعیف ظاهر شد و بعد در دیپلماسی به پیروزی رسید. اساسا دیپلماسی به پشتوانه قدرت نظامی و میدانی شکل میگیرد. بر همین مبناست که اساتید این حوزه میگویند دیپلماتها بیشتر از نظامیها به جنگ علاقه دارند، چون «نظامیگری»، ابزار قدرت آنها در میز مذاکره است.
پس از پایان جنگهای ایران و روسیه تزاری، قراردادی میان ۲ طرف در روستای ترکمانچای امضا شد که طبق آن، بخشهایی از ارمنستان، آذربایجان و ترکیه کنونی از خاک ایران جدا شد. این اقدام دیپلماتیک حتی از سوی محمد جواد ظریف هم مورد تایید و تقدیر قرار گرفته است. وی در آیین گشایش انجمن علمی دیپلماسی ایران در سال ۱۳۹۸ با اشاره به این قرارداد گفته است: «ترکمانچای امروز به عنوان قرارداد ننگین شمرده میشود اما باید توجه شود مرز کشور را به جای قزوین، به مرز ارس برد. در آن زمان ابزار نظامی در میدان حکومت میکرد و دست دیپلماسی را میبست اما دیپلماتی که توانست در کنار جنگ شکستخورده در قزوین، مرز کشور را در ارس قرار دهد، تلاش کرد قدری قدرت را تعدیل کند».
جداسازی دیپلماسی از استراتژی- یا همان نظامیگری و به قول آقای ظریف، میدان- خروجی بهتری از ترکمانچایها و ویشیها و ورسایها ندارد یعنی هم منافع ملی را به حراج میگذارد و هم منابع کشور را تخریب میکند. به همین دلیل است که باید نسبت به تبعات خطرناک این دیدگاه عجیب، غیرعلمی و نامناسب دکتر ظریف، هشدار جدی داد و مسؤولان کشور را به تدبیر برای رفع این خطر از سر منافع ملی کشورمان، ترغیب کرد.
در مجموع باید گفت ترسیم، توصیف و القای دوگانه توهمی «دیپلماسی/ نظامیگری» از سوی دکتر ظریف، سیاهترین نقطه کارنامه وزارت ۸ ساله ایشان محسوب میشود که آسیبی جدی به اعتبار وزارت امور خارجه زد؛ آسیبی که این وزارتخانه تا سالها از آن رنج خواهد برد.
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
🔻خطر سطحی نگری و نداشتن قدرت تجزیه و تحلیل مسائل جامعه
🔻 حضرت پيامبر اكرم صلوات الله علیه و آله از طرفی راجع به خطر نفاق شديداً اظهار نگرانى مىكند، از طرف ديگر راجع به اينكه امتش فقر فکری داشته و تجزيه و تحليل نداشته باشند و در مسائل غور نكنند اظهار نگرانى مى كند:
«انّى لا اخافُ عَلى امَّتِىَ الْفَقْرَ وَ لكِنْ اخافُ عَلَيْهِمْ سوءَ التَّدْبيرِ»
🔻 چه جمله عالى و بزرگى! مىفرماید كه من بر امت خودم از ناحيه فقر اقتصادى بيم ندارم، فقر امت من را از پا در نمىآورد
🔻ولى از يک چيز ديگر بر امت خودم بيمناكم و آن كج فكرى،
بد فكرى،
بد انديشگى،
جهل و نادانى است
🔻 اگر مردم مسلمان،
روشن بينى،
دوربينى،
آينده بينى،
عمق بينى،
و ژرف بينى را از دست بدهند
و ظاهربين بشوند
آن وقت است كه براى اسلام خطر پيدا مىشود.
♦️ از دیدگاه پیامبر اکرم اگر امت اسلامی از غناى انديشه برخوردار باشد، ثروت نیز بدنبالش مىآيد
اما ولو ثروتشان از دنيا بگذرد، مثل ثروت امروز كشورهاى اسلامى كه همين نفت بزرگترين منبع ثروت دنياست و بيشترش در كشورهاى اسلامى است
ولى فقر انديشه داشته باشند
فايدهاى به حالشان ندارد.
🔻 حالا اگر هر دو خطر با هم پيدا بشود
يعنى از يک طرف منافقها،
بى دينهاى متظاهر زيرک،
متظاهرها و رياكارها و فریبکاران پيدا بشوند
و از طرف ديگر مردم، جاهل و نادان باشند، آنها اينها را ابزار خودشان قرار مىدهند.
📚 کتاب پانزده گفتار استاد شهيد مطهرى؛ جلد ۲۵ ؛ صفحه ۱۹۱ و ۲۱۳ و ۲۱۴ با تلخیص و ویرایش جزئی
🔴 پی نویس : این اوصاف هنگام انتخابات ۹۲ و ۹۶ مصداق جامعه ما است