eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
112 دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
6.6هزار ویدیو
149 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
مبارزه‌ی فرهنگی فقط نشستن و از احکام اسلام چیزهایی را بیان کردن بدون یک جهت‌گیری، بدون یک سَمت‌گیریِ انقلابی و مبارزی نیست، این مبارزه نیست. بلکه مبارزه‌ی فرهنگی این است که سعی کنند ذهنیت مردم را و فرهنگ حاکم بر ذهن مردم را عوض کنند، تا راه را برای حکومت الهی هموار کنند و راه را بر حکومت طاغوتی و شیطانی ببندد و امام باقر این کار را شروع کرد. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۷۷ @achegan🌴
در نوزده سال دوران رهبری امام باقر علیه‌السلام هم آموزندگی ایدئولوژی هست، هم سازندگی فرد، هم تاکتیک مبارزه هست، هم سازماندهی به جمع و ایجاد تشکّل، هم حفظ و تداوم جهت‌گیری سیاسی هست، هم تقیّه و برافروزندگیِ امید هر چه بیشتر و راسخ‌تر. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۹۳ @achegan🌴
امام صادق مرد تشکیلات بود. او یک تشکیلات عظیمی از مومنان به خود و از طرفداران حکومت علوی در سراسر عالَم اسلامی به‌وجود آورده بود. تشکیلات یعنی اینکه نمایندگان و وکلای ایشان در همه شهرها باشند و پیروان ایشان به آن‌ها مراجعه کنند و تکلیف دینی و سیاسی خود را از آن حضرت بپرسند. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۹۳ @achegan🌴
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار 💌 #عاشقانه_ای_برای_تو 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت پانزدهم:
📚 💌 📝 📅 قسمت شانزدهم: از هواپیما که پیاده شدم پدرم توی سالن منتظرم بود ... صورت مملو از خشم ... وقتی چشمش به من افتاد، عصبانیتش بیشتر شد ... رنگ سفیدش سرخ سرخ شده بود ... اولین بار بود که من رو با حجاب می دید ... مادرم و بقیه توی خونه منتظر ما بودند ... پدرم تا خونه ساکت بود ... عادت نداشت جلوی راننده یا خدمتکارها خشمش رو نشون بده ... . وقتی رسیدیم همه متحیر بودند ... هیچ کس حرفی نمی زد که یهو پدرم محکم زد توی گوشم ... با عصبانیت تمام روسری رو از روی سرم چنگ زد ... چنان چنگ زد که با روسری، موهام رو هم با ضرب، توی مشتش کشید ... تعادلم رو از دست داد و پرت شدم ... پوست سرم آتش گرفته بود ... . هنوز به خودم نیومده بودم که کتک مفصلی خوردم ... مادرم سعی کرد جلوی پدرم رو بگیره اما برادرم مانعش شد ... . اون قدر من رو زد که خودش خسته شد ... به زحمت می تونستم نفس بکشم ... دنده هام درد می کرد، می سوخت و تیر می کشید ... تمام بدنم کبود شده بود ... صدای نفس کشیدنم شبیه ناله و زوزه شده بود ... حتی قدرت گریه کردن نداشتم ... . بیشتر از یک روز توی اون حالت، کف اتاقم افتاده بودم ... کسی سراغم نمی اومد ... خودم هم توان حرکت نداشتم ... تا اینکه بالاخره مادرم به دادم رسید ... . چند تا از دنده ها و ساعد دست راستم شکسته بود ... کتف چپم در رفته بود ... ساق چپم ترک برداشته بود ... چشم چپم از شدت ورم باز نمی شد و گوشه ابروم پاره شده بود ... . اما توی اون حال فقط می تونستم به یه چیز فکر کنم ... امیرحسین، بارها، امروز من رو تجربه کرده بود ... اسیر، کتک خورده، زخمی و تنها ... چشم به دری که شاید باز بشه و کسی به دادت برسه ... @achegan🌴
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار 💌 #عاشقانه_ای_برای_تو 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت شانزدهم:
📚 💌 📝 📅 قسمت هفدهم: حدود دو ماه بیمارستان بستری بودم ... هیچ کس ملاقاتم نیومد ... نمی دونستم خوشحال باشم یا ناراحت ... حتی اجازه خارج شدن از اتاق رو نداشتم . دو ماه تمام، حبس توی یه اتاق ... ماه اول که بدتر بود ... تنها، زندانی روی یک تخت ... . توی دوره های فیزیوتراپی، تمام تلاشم رو می کردم تا سریع تر سلامتم برگرده ... و همزمان نقشه فرار می کشیدم ... بالاخره زمان موعود رسید ... وسایل مهم و مورد نیازم رو برداشتم ... و فرار کردم ... . رفتم مسجد و به مسلمان ها پناهنده شدم ... اونها هم مخفیم کردن ... چند وقت همین طوری، بی رد و نشون اونجا بودم ... تا اینکه یه روز پدرم اومد مسجد ... پاسپورت جدید و یه چمدون از وسایلم رو داد به روحانی مسجد ... و گفت: بهش بگید یه هفته فرصت داره برای همیشه اینجا رو ترک کنه ... نه تنها از ارث محرومه ... دیگه حق برگشتن به اینجا رو هم نداره ... . بی پول، با یه ساک ... کل دارایی و ثروت من از این دنیا همین بود ... حالا باید کشورم رو هم ترک می کردم ... نه خانواده، نه کشور، نه هیچ آشنایی، نه امیرحسین ... کجا باید می رفتم؟ ... کجا رو داشتم که برم؟ ... . @achegan🌴
اگر عالم پر از اشرار گردد دوباره کربلا تکرار گردد جهان داند که ما مهدی تباریم تجلای جلال ذوالفقاریم به فرمان ولی پا در رکابیم یزیدی مسلکان را بر نتابیم @achegan🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸امام علی علیه السلام 🔶هر که به اندازه کفاف بسنده کند، آسایس یابد و در منزلگاه آسودگی فرود آید 📙میزان الحکمه،ج4،ص547 @achegan🌴
🌻امام زين العابدين عليه السلام : بينوا آدمے! هر روز سھ# مصيبت بھ او مے رسد و حتى از يڪى از آنها پند نمے گيرد ڪه اگر پند مے گرفت، سختيها و ڪار بر او آسان مے شد: ♥️|•• 🌱مصيبت نخست روزےاست ڪه از عمر او ڪم مے شود. در صورتے ڪه اگر از مال او چيزے ڪم گردد، اندوهگين مے شود حال آن ڪه درهم (مال) جايگزين دارد اما عمر از دست رفته جبران نمے شود. ♥️|••🌱مصيبت دوم اين است ڪه روزيش را به طور ڪامل دريافت میڪند ڪه اگر از راه باشد بايد حساب پس دهد و اگر از راه باشد ڪيفر مے بيند. ♥️|••🌱مصيبت سوم از اينها بزرگتر است. عرض شد: آن چيست؟ فرمود: هيچ روزے را به شب نمے رساند مگر اين ڪه يك منزل به نزديك شده است، اما نمى داند به سوے بهشت يا به سوے آتش ؟! @achegan🌴
✨﷽✨ داستان 🌸 علم حضرت معصومه سلام الله علیها 🌸 ✍روزى جمعى از شيعيان براى تشرف به محضر امام موسى بن جعفر عليه السلام و ارائه پرسش هاى خود وارد مدينه شدند. وقتى به منزل آن حضرت رسيدند، با خبر شدند كه آن بزرگوار در شهر نيست و تا زمان خروج آنها نيز بازنخواهد گشت. به ناچار پرسش هاى خود را نوشتند و به افراد خانواده امام كاظم‏ عليه السلام سپردند تا در سفر بعد پاسخ آن سؤالات را بگيرند. آنها پس از سپردن آن نامه مدتى در مدينه ماندند. وقتى براى خداحافظى به خانه امام كاظم‏ عليه السلام آمدند، پاسخ پرسش ‏هاى آنها كه در نامه ‏اى نوشته شده بود به آنها داده شد. نكته‏‌اى كه مايه تعجب آنها شد اين بود كه دريافتند پاسخ سؤالات را حضرت معصومه‏ عليها السلام -با اينكه در آن عصر حدود شش سال بيشتر نداشت- نوشته و آماده نموده است. هنگام مراجعت و در بين راه، با امام كاظم‏ عليه السلام كه از سفر باز مى ‏گشت، ملاقات نمودند و ماجرا را به اطلاع آن حضرت رساندند. امام‏ عليه السلام نوشته را از آنها طلبيد و مطالعه كرد و پاسخ‏ هاى حضرت معصومه‏ عليها السلام را درست يافت، آنگاه به نشان تمجيد از حضرت معصومه‏ عليها السلام و تصديق او سه بار فرمود: «فداها ابوها» پدرش به فدايش باد. 📚منبع: كشف اللئالى، صالح بن عرندس حلّى، طبق نقل كتاب كريمه اهل بيت‏ عليهم السلام، ص ۶۳ @achegan🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌دل را چرکین نکنید 🌺 امام خامنه‌ای «شما وقتی غیبت می کنید، دل خودتان را چرکین می کنید، دل مخاطبتان را چرکین می کنید، واقعیت پنهان یک برادر مؤمنی، خواهر مؤمنی را هم بیخودی به رخ این و آن می کشید.» 🔸🔸🔸🔸🔸 ❌جدی‌ترین لحظات انسان حجت‌الاسلام والمسلمین پناهیان سحر لحظه اصلی زندگی مومنان است. جدی ترین لحظات انسان و عمیق‌ترین ثانیه ها در سحر سپری می‌شود. ولی ما برعکس در چنین لحظاتی در خواب به سر می بریم و شبیه مرده ها هستیم. لااقل بیدار باشیم و اگر در لحظات سحر زندگی نمی‌کنیم زنده باشیم. 🔸🔸🔸🔸🔸🔸 ❌اهمیت دعا برای اولاد حجت‌الاسلام والمسلمین بهشتی پیامبر ما فرمود: من نتیجه دعای پدرم ابراهیم هستم. حضرت ابراهیم کی بوده؟ چند هزار سال پیش، پیغمبر کی به دنیا آمد؟ چند هزار سال بعد. معلوم می شود دعاهای ما در این عالم محو نمی شود. یک جایی ثبت می شود، ما هم همین طور شویم. برویم در خلوت خودمان پانصد سال دیگر از ما چند بچه روی این کره خاکی خواهد بود که اهل نماز و خیررسانی باشند. حدیث داریم آدم ها را می خواهید بشناسید، از دعاهایشان بشناس. حتی با مخالفان هم منصفانه برخورد کنید 🔸🔸🔸🔸🔸🔸 🌺 امام خامنه‌ای در قرآن می گوید اگر با کسی مخالفید، این موجب بی انصافی درباره او نشود. این یک دستور کاربردی است. شما ممکن است با کسی مخالف باشید؛ اما این موجب نشود در آن جایی که حق با اوست، این حق را پنهان کنید یا بی انصافی کنید. 🔸🔸🔸🔸🔸 ❌مبارزه با ریشه افسردگی و بدخلقی حجت‌الاسلام والمسلمین پناهیان اگر بی دلیل یا با دلایل بی‌ارزش افسرده یا عصبی مزاج شدی، ببین چه خواسته‌های بدی را درونت پنهان کرده‌ای. نرسیدن به آن خواهش‌ها، حال انسان را می‌گیرد و آدم را بدخلق می‌کند. راه نجات، از بین بردن ریشه افسردگی‌ها و بدخلقی‌هاست و آن مبارزه با هوای نفس است. @achegan🌴