eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
111 دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
150 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️🌺 🌸✨ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم✨🌸 🌹🍃🌹 سلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته 🌺🌼🌹🌺 صبح سه‌شنبه تابستانی‌تون بخیر. دل‌هاتون گرم و اوقات‌تون شاد و متبرک به برکات الهی🌸 🌺🌱🍃🌺 حضرت امام رضا عليه السلام می‌فرمایند: به خداوند خوش گمان باش، زيرا خداى عزوجل مى فرمايد من نزد گمان بنده مؤمن خويش هستم، اگر به من خوش گمان باشد، به خوبى با او رفتار مى كنم و اگر به من بدگمان باشد، به بدى با او رفتار مى كنم. 📚 (كافى، جلد ۲، صفحه ۷۲، حدیث ۳) 🌺🌸 روز و روزگار بر شما خوش باد 🌸🌺 @achegan🌴
🌷هر رفتار مانند یک نخ نازک است ✅ رفتارهای تکراری، (نخ های نازک)تبدیل به طناب (عادت)می شوند 🌹و آن طناب برای همیشه دور ما می پیچد 👌مواظب نخ های نازک زندگی مان باشیم @achegan🌴
✨﷽✨ 🌼استانداری که بار شهروند را به خانه رساند ✍سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد. روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل می‌کرد، به مدائن رسید، نگاه خسته‌اش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد. در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل می‌کند.کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ می‌دانی این فرد که بار تو را بر دوش می‌کشد سلمان است؟! رنگ از روی مرد پرید، بی‌درنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذر خواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانه‌ات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت. چو نیکی نمایدت گیتی خدای تو با هرکسی نیز نیکی نمای 📚با اقتباس و ویراست از قصص الاخلاق @achegan🌴
♥️ (ع) فرمودند: 🍃دلهاى مردمان نادان را طمعها از جا بر كنَند و آرزوها به گروگان گيرند و فريبها به بند كشند. 📖تحف العقول، 219 @achegan🌴
✅در روايت صحيح بسيار مهمى از رسول خدا (ص) روايت شده كه فرمود : ✍روزى امين وحى براى اداى وحى به نزد من آمد . هنوز آنچه را كه بايد بر من بخواند تمامش را نخوانده بود كه ناگهان آوازى سخت و صدايى هولناك برآمد . وضع فرشته وحى تغيير كرد ، پرسيدم : اين چه آوازى بود ؟ گفت : اى محمد ! خداى تعالى در دوزخ چاهى قرار داده ، سنگ سياهى در آن انداختند ، اكنون پس از سيزده هزار سال آن سنگ به زمين آن چاه رسيد . 💥پرسيدم : آن چاه جايگاه چه كسانى است؟ گفت : از آنِ بى نمازان و شرابخواران ! 📚کتاب عبرت آموز / استاد انصاریان @achegan🌴