eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
116 دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
6.6هزار ویدیو
149 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ سه وقت شیعه امتحان می شود ♦️ 🦋امام صادق علیه السلام فرمود: شیعیان ما را در سه موقع امتحان کنید 🔸⓵ در موقع نماز چگونه مراقب نماز است و به آن اهمیت می دهند؛ 🔹⓶ در هنگام حفظ اسرارشان چگونه آن را نزد دشمنان ما حفظ می کنند؛ 🔸 ⓷ اموال خود را در هنگام ضرورت تقسیم می کنند
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
ابوحلما💔 قسمت بیست و نهم: بهار محمد غبار اشک را از  آیینه چشمانش پاک کرد و همانطور که کاغذ را در جی
ابوحلما💔 قسمت سی ام: راه نجات محمد با پشت دست چندبار به در شیشه ای مقابلش زد و با لبخند گفت: مهمون نمیخوایین؟ میلاد از انتهای راهرو گردن راست کرد و صدای ظریفش را به خنده بالابرد: یه بار به صرف شام دست کردی جیبت حالا یه شب درمیون به صرف شام اینجایی که شادوماد محمد جعبه شیرینی را دست حلما داد و درحالی که وارد میشد گفت: حیف که کارم گیرته دادا میلاد جلوی محمد  پرید و با کنجکاوی پرسید: گیرِ من؟! محمد دستی برشانه میلاد زد و سرش را پایین انداخت و گفت : ایشالله هیچ وقت کارت به برادرزنت نیفته چشمهای سیاه میلاد درخشید. بادی به غب غب داد و صدا کلفت کرد: حالا کارت چی هست؟ محمد قدم های حلما را با نگاهش دنبال کرد و بعد از کیفش دو برگه کاغذ که در کاور پلاستیکی بودند،بیرون آورد و روبه میلاد گفت: ترجمه دقیق و جمله به جمله میخوام. دستمزدت محفوظه... البته عجله ای فوری... میلاد برگه ها را از دست محمد قاپید و گفت: حالا چرا تلگرافی حرف میزنی؟! میگم درمورد چی هست؟ محمدهمانطور که  همراه میلاد به طرف سالن پذیرایی می رفت گفت: متن صحبت های یه فیلسوف آمریکایی که  استاد رشته سیاست بین الملله. میلاد با تعجب سری تکان داد و  گفت: پس آدم حسابیه! محمد کیفش را روی مبل گذاشت و درحالی که جورابهایش را در می آورد گفت: سابقه کار تو اداره امنیت آمریکا رو هم داره... میلاد برگه ها را در دستش جابه جا کرد و گفت:  از کجا گیرآوردی حرفاشو پس؟ محمد درحالی که به سمت آشپزخانه می رفت گفت: انتهای مطلب رفرنس زده، دو تا مقاله از هفته نامه آلمانی اشترن  و روزنامه آمریکایی تایمز و یه مقدارش هم از کتاب خود آقای فوکویاما... محمد دستهایش را شست و آمد درِ اتاق میلاد در زد و گفت: نگفتم حالا بری که پاشو بیا دو دقیقه بشین پیشمون بامعرفتِ مهمون نواز میلاد از پشت در صدایش را بلند کرد: رفته رو مخم نمیشه باید ببینم چیه این، درضمن توهم اینقدر از افعال معکوس استفاده نکن! چهار ساعت بعد وقتی محمد و حلما در حیاط  از مادر حلما خداحافظی میکردند، میلاد دوید جلوی در و با حالت خاصی گفت: داداش دست کن جیبت که ترجمه درست و حسابی رسید. محمد خنده مردانه ای کرد و گفت: چاکرتم هستم داداش، بده ببینم چه کردی! این را گفت و کاغذ ها را از دست میلاد گرفت. نیم نگاهی به برگه ها انداخت و زیرچشمی هم چشم های میلاد را زیرنظر داشت. طرز نگاه میلاد خیلی فرق کرده بود. عمق نگاهش پر از سوال بود و می خواست چیزی بگوید که محمد به حالت روبوسی رفت جلو و کنار گوشش گفت: این هفته هستی بریم تا جایی؟ میلاد همانطور که تظاهر به خداحافظی میکرد آهسته گفت: آخه هیئت... محمد زیرلب گفت: یه هفته بیخیال برادر صادق، خب؟! بعد بدون اینکه منتظر جواب میلاد باشد دستی بر کمرش کوبید و بلند گفت: مامان خانوم این هفته گل پسرتو قرض بده به ما کارش دارم. مادرحلما حرفش را با حلما، نیمه تمام گذاشت و درحالی که لبخندهای محمد و میلاد را از نظر میگذراند، گفت: راحت باش مادر، تازه اگه پس نیاوردیشم نیاوردیش! خنده میلاد روی لبش خشک  شد، محمد دستش را به طرف میلاد دراز کرد و گفت: پس هستی؟ میلاد مشتش را باز کرد و آرام دستش را در دست محمد گذاشت. محمد دستش را محکم فشار داد و اطمینانی را که در نگاهش بود، روانه قلب میلاد کرد. حس نشاط عجیبی خاطر میلاد را فراگرفت و زیرلب گفت: هستم.   ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀 به قلم؛ سین.کاف.غفاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب این کتاب در برگیرنده 26 یادداشت از دوستان و نزدیکان است که مستند به مصاحبه و هم کلامی با مجاوران و آشنایان است که گردآورنده در برخی از آنها حضور داشته است و در برخی نقشی نداشته است و تنها از منابعی دیگر گزیده یا تلخیص کرده است. گردآورنده آنطوری که در مقدمه ذکر کرده است چون قصد زندگی نگاری و سرگذشت نویسی نبوده در گزینش مطالب تنها بریده هایی را که یادآور تنگناها و غربت آوینی بوده است را به منظور ادراک بهتر و ژرف تر از احوالات او آورده است. نیمی از این کتاب، عکس است و به گونه ای آلبوم تصویری به شمار می آید و عکس ها از آرشیو نشر یا زهرا گردآوری شده است. از افرادی که مطالبی از آنها در این کتاب آمده است می توان به اصغر بختیاری، محمدعلی فارسی، مهدی همایون فر، یوسفعلی میرشکاک، هدایت الله بهبودی، شهرزاد بهشتی و ... اشاره کرد. قیمت: ۱۲۰۰۰ تومان 👤 ادمین فروش کتاب: ۰۹۱۶۰۰۱۲۰۸۲ @esmaeeil_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸 🌺🌸🌺 🌸 🌹 🌹 🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🌷 🌸 اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ 🌸 اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. 🌸 اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ 🌸 أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. 🌸 اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْه 🌸ِ اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. 🌸 اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، 🌸 وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، 🌸فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، 🌸وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، 🌸وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ 🌸 اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. 🌸 آنگاه سه بار بر ران خود دست مى زنى، و در هر مرتبه مى گويى: ✨ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ ✨ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ ✨ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان 🌺🌸🌺 🌸🌺🌸🌺🌸 🌷 اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 وضو و غسل جبیره 💠 سؤال: من کارم به گونه ای است که با سر و کار دارم، اکثر اوقات دست و پاهام چسبی می شود و برطرف کردن آن مشکل است؛ برای وضو و غسل چه وظیفه ای دارم؟ ✅ جواب: در هر حال اگر برطرف کردن آن ممکن باشد، باید مانع را برطرف کنید و اگر وقت برای برطرف کردن آن کافی نباشد و موجب قضا شدن نماز باشد، وظیفه است، اما اگر رفع مانع ممکن نباشد، باید هنگام وضو یا غسل، با دست تر روی آن را کنید.
پروردگارا امروز را نیز با نام تو آغاز می‌کنم که روشنگر جان است کمک کن تا داستان زندگی‌ام را به همان زیبایی بیافرینم که تو جهان را آفریدی. کمک کن تا هرکاری را در زندگی به آیین مهر و مهربانی تبدیل کنم کمک کن تا به جای تسلی خواهی، تسلی بخشم و به جای درک شدن درک کنم. زیرا پیدا کردن در گم کردن است کمک کن تا دانش خویش را افزون کنم کمک کن تا عشق را با تمامی انسانها و گونه‌های خلقتت در این راه سهیم شوم. آمیــــن...
اَعوذُ بِالله مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ⛔️ چه کسی حقیقتاً کافر است؟ 🔸 خداوند در سوره نساء آیه ۱۵۰ می‌فرماید «إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ‏ بِاللَّهِ» بعضی ها خدا را قبول ندارند «وَ رُسُلِهِ» رسول خدا را قبول ندارند «وَ يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ» می‌خواهند تفرقه بیاندازند بین خدا و رسولش «وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ» می‌گویند این را قبول داریم، این را قبول نداریم، ما راه خودمان را می‌رویم «وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا» 🔸 بعضی ها بعضی از احکام خداوند را قبول دارند و بقیه احکام را قبول ندارند، هر چه به نفعشان باشد قبول دارند، هر چه به ضررشان باشد قبول ندارند، قرآن می فرماید اگر کسی گفت یک تکه از دین را قبول دارم، یک تکه از دین را قبول ندارم «أُولئِكَ‏ هُمُ‏ الْكافِرُونَ‏ حَقًّا» این حقیقتاً کافر است... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ✍️حبیب الله یوسفی
🌹﷽🌹 💞 🌹امام على عليه السلام: 《دروغگو و مرده يكسانند؛ زيرا برترى زنده بر مرده به اعتماد بر اوست. پس اگر به سخن او اعتمادى نشود، زنده نيست. الكَذّابُ و المَيّتُ سَواءٌ؛ فإنّ فَضيلَةَ الحَيِّ علَى المَيّتِ الثِّقَةُ بهِ، فإذا لَم يُوثَقْ بكَلامِهِ بَطَلَت حَياتُهُ》 📚غررالحكم ، حدیث 2104
🍃 نماز لیلةالدفن برای علامه اگر نفعی داشته باشد برای خود ماست. باشد که این هدیه ناقابل ما دعا و عنایت ایشان را شامل حالمان کند. @achegan
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
ابوحلما💔 قسمت بیست و نهم: بهار محمد غبار اشک را از  آیینه چشمانش پاک کرد و همانطور که کاغذ را در جی
ابوحلما💔 قسمت سی ام: راه نجات محمد با پشت دست چندبار به در شیشه ای مقابلش زد و با لبخند گفت: مهمون نمیخوایین؟ میلاد از انتهای راهرو گردن راست کرد و صدای ظریفش را به خنده بالابرد: یه بار به صرف شام دست کردی جیبت حالا یه شب درمیون به صرف شام اینجایی که شادوماد محمد جعبه شیرینی را دست حلما داد و درحالی که وارد میشد گفت: حیف که کارم گیرته دادا میلاد جلوی محمد  پرید و با کنجکاوی پرسید: گیرِ من؟! محمد دستی برشانه میلاد زد و سرش را پایین انداخت و گفت : ایشالله هیچ وقت کارت به برادرزنت نیفته چشمهای سیاه میلاد درخشید. بادی به غب غب داد و صدا کلفت کرد: حالا کارت چی هست؟ محمد قدم های حلما را با نگاهش دنبال کرد و بعد از کیفش دو برگه کاغذ که در کاور پلاستیکی بودند،بیرون آورد و روبه میلاد گفت: ترجمه دقیق و جمله به جمله میخوام. دستمزدت محفوظه... البته عجله ای فوری... میلاد برگه ها را از دست محمد قاپید و گفت: حالا چرا تلگرافی حرف میزنی؟! میگم درمورد چی هست؟ محمدهمانطور که  همراه میلاد به طرف سالن پذیرایی می رفت گفت: متن صحبت های یه فیلسوف آمریکایی که  استاد رشته سیاست بین الملله. میلاد با تعجب سری تکان داد و  گفت: پس آدم حسابیه! محمد کیفش را روی مبل گذاشت و درحالی که جورابهایش را در می آورد گفت: سابقه کار تو اداره امنیت آمریکا رو هم داره... میلاد برگه ها را در دستش جابه جا کرد و گفت:  از کجا گیرآوردی حرفاشو پس؟ محمد درحالی که به سمت آشپزخانه می رفت گفت: انتهای مطلب رفرنس زده، دو تا مقاله از هفته نامه آلمانی اشترن  و روزنامه آمریکایی تایمز و یه مقدارش هم از کتاب خود آقای فوکویاما... محمد دستهایش را شست و آمد درِ اتاق میلاد در زد و گفت: نگفتم حالا بری که پاشو بیا دو دقیقه بشین پیشمون بامعرفتِ مهمون نواز میلاد از پشت در صدایش را بلند کرد: رفته رو مخم نمیشه باید ببینم چیه این، درضمن توهم اینقدر از افعال معکوس استفاده نکن! چهار ساعت بعد وقتی محمد و حلما در حیاط  از مادر حلما خداحافظی میکردند، میلاد دوید جلوی در و با حالت خاصی گفت: داداش دست کن جیبت که ترجمه درست و حسابی رسید. محمد خنده مردانه ای کرد و گفت: چاکرتم هستم داداش، بده ببینم چه کردی! این را گفت و کاغذ ها را از دست میلاد گرفت. نیم نگاهی به برگه ها انداخت و زیرچشمی هم چشم های میلاد را زیرنظر داشت. طرز نگاه میلاد خیلی فرق کرده بود. عمق نگاهش پر از سوال بود و می خواست چیزی بگوید که محمد به حالت روبوسی رفت جلو و کنار گوشش گفت: این هفته هستی بریم تا جایی؟ میلاد همانطور که تظاهر به خداحافظی میکرد آهسته گفت: آخه هیئت... محمد زیرلب گفت: یه هفته بیخیال برادر صادق، خب؟! بعد بدون اینکه منتظر جواب میلاد باشد دستی بر کمرش کوبید و بلند گفت: مامان خانوم این هفته گل پسرتو قرض بده به ما کارش دارم. مادرحلما حرفش را با حلما، نیمه تمام گذاشت و درحالی که لبخندهای محمد و میلاد را از نظر میگذراند، گفت: راحت باش مادر، تازه اگه پس نیاوردیشم نیاوردیش! خنده میلاد روی لبش خشک  شد، محمد دستش را به طرف میلاد دراز کرد و گفت: پس هستی؟ میلاد مشتش را باز کرد و آرام دستش را در دست محمد گذاشت. محمد دستش را محکم فشار داد و اطمینانی را که در نگاهش بود، روانه قلب میلاد کرد. حس نشاط عجیبی خاطر میلاد را فراگرفت و زیرلب گفت: هستم.   ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀 به قلم؛ سین.کاف.غفاری
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
#دنیای_مدیریت_مومنانه 49 🔵 گفته شد که حیا مانع بسیار بزرگی بر سر گناهان و خطاهای انسان هست. ✅ حیا
50 ❇️ گفته شد که ادب یعنی احترام و احترام یعنی رعایت اصل کرامت نفس. ☢️ یکی از مواردی که خانم ها باید در خانواده رعایت کنند اینه که مراقب زبانشون باشن که هر حرفی رو نزنن. در این زمینه خوب برخورد کردن با شوهر و حفظ احترامش یکی از ارکان خانه هست. 🌺 امیرالمومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه میفرماید: جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّل جهاد زن خوب شوهر داری کردن اوست... حکمت 136 ✳️ همه میدونیم که کار بسیار سختی هست. پس چرا حضرت امیر (ع) شوهرداری کردن رو جهاد زن معرفی کردن؟ ⭕️ چون شوهر داری کردن واقعا کار سختی هست! چرا؟ 🚸 برای اینکه معمولا آقایون یه مقدار شلختگی دارن و توی جزئیات دقت نمیکنند. یه مقدار هم بی عاطفه هستن و گاهی بی سلیقگی و بی ذوقی هم دارند! برای همین گاهی کفر خانومشون رو در میارن!😖😣😤 اینجاست که خانم باید شوهرش رو تحمل کنه... و این میشه جهاد واقعی زن. 💢 خدا میفرماید که خانم بزرگوار شما نمیخواد بری با داعشی ها بجنگی! همین که شوهرت رو به درستی و با متانت تحمل کنی من ثواب مبارزه با دشمنان خدا رو بهت میدم....🌷 ✅ حسن التبعل یعنی خوب شوهرداری کردن. خب اگه زن آدم بی ادبی باشه تا یه رفتار غلطی از شوهرش میبینه شمشیر اخم رو بیرون میکشه و توی قلب شوهرش میزنه!!!😤😠🔪🗡 بچه ها هم وقتی چنین رفتاری رو از مادرشون ببینن میگن وای چه مادر میرغضبی!!!😥😰 این نوع بچه ها معمولا خوب بار نمیان... ⭕️ یا گاهی اوقات خانم تا ناراحت میشه شروع میکنه به نیش و کنایه زدن... این خراب میکنه بچه ها رو... ✅ روانشناس ها در مورد رابطه زن و مرد یه مطلبی رو میگن که در کلام اهل بیت علیهم السلام هم این مطلب اومده. ✔️ روانشناس ها به خانم ها توصیه میکنن و میگن: وقتی شوهرتون خونه اومد تا 20 دقیقا اول هیییچ حرف منفی ای نزن. هیچ خواسته ای رو مطرح نکن. کلا حرفای منفی رو بذار کنار. هیچ عیبی نگیر و هیییچ انتقادی نکن.😌☺️ 🌺💕 اهل بیت علیهم السلام هم به خانم ها فرمودن: همون اول که آقا به خونه اومد اظهار عشق کن...🥰😘😍 وَ أَنْ‏ تَسْتَقْبِلَهُ عِنْدَ بَابِ بَیْتِهَا فَتُرَحِّبَ بِهِ مکارم‌الاخلاق/214 🎁🌷❤️ اگه یه خانمی اینطوری با شوهرش برخورد کنه طبیعتا مرد خیییلی آروم میشه. بعد از 20 دقیقه هم اگه خانم درخواستی رو مطرح کنه مرد حتما به درخواستش جواب مثبت میده. اما اگه خانمی تا شوهرش از در خونه اومد بهش بگه: مگه نگفتم فلان چیز رو بخر؟! چرا نرفتی اونجا؟ چرا....؟ ⭕️ در این شرایط هر عکس العمل بدی رو مرد نشون بده یه مقدار تقصیرش گردن خانم هم هست.. ✅ رعایت ادب و احترام و اقتدار مرد در درجه اول باعث زیباتر و لذت بخش تر شدن زندگی خانم خواهد شد... 🔖 پایان بخش پنجاهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب ، خاطرات سردار دل‌ها، است که از زبان خود ایشان روایت‌هایی را بیان کرده است. راز محبوبیت این شهید عزیز را باید در میان روزهایی که به گفته خودش در کوه و بیابان به دنبال می‌گشت، جستجو کرد. هرچند به دلیل تلاش در انجام تکالیف خود در خلوص و هرچه تمام‌تر، هیچ‌گاه در زمان حیات دنیوی ایشان امکان بیان ویژگی‌های شخصیتی این فرمانده بزرگ برای نویسندگان فراهم نیامد، اما اندک سرمایه‌های نوشتاری موجود از زندگی وی کتاب حاضر گردآوری شده است. ۱۶۸ صفحه| 18000 خرید از طریق ایتا👇 @esmaeeil_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_414483086.mp3
1.22M
🏴▪️👆🏻👆🏻 دعای عهد 👤باصدای استاد فرهمند اللهم ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده.... خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستوده را به من بنمایان.. عاشقان اهل بیت علیه السلام