فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به این هشدار توجه کنید
@achegan🌴
امانتهای زندگی من_20.mp3
12.41M
#امانتهای_زندگی_من ۲۰ 🚇
ابزار، اشیاء، اموال و .... که؛
عمومی اَند !
یا ما حقّ دخل و تصرف در آن را نداریم؛
امانتهای خطیری هستند که؛
خیانت در آنها، سعادت دنیا و ابدیّت ما را تباه میکند.
@achegan🌴
☑️ ماساژ سر انگشتان
اگر گاهی عصبانی یا نا آرام هستید،
این تکنیک ژاپنی به شما کمک میکنه که به آرامش برسید.
هر کدام از انگشتهای دست مسؤلیت یک احساس رو به عهده داره:
👈 انگشت شصت مسؤل دلشوره
👈 انگشت اشاره مسؤل ترس
👈 انگشت وسط مسؤل عصبانیت
👈 انگشت انگشتری مسؤل ناراحتی
👈 و بالاخره انگشت کوچک مسؤل استرس هستند.
کافیست هر کدام از انگشتها رو به مدت یک دقیقه فشار دهید. خیلی سریع بدن شما آرام میشه.
"برگرفته از کتاب تکنیک های تمدد اعصاب"
@achegan🌴
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ
⛔️ قرآن و منادیان دروغین - بخش اول
❌⬅️ چیزی که امروزه خیلی باب شده، رمالی و فال بینی و مدعیان انرژی درمانی و فرقههای گمراه منحرف است، به تصریح قرآن اینها همه کفر است، و هر کس معتقد و پیرو این اباطیل باشد در راه شیطانی قدم گذارده...
گروهی هم مدعی مهدویت هستند، به اینها مُتَمَهدیان هم میگویند، اینها سابقه طولانی هم در تاریخ دارند، حتی در زمان حیات ائمه معصوم علیهم السلام هم این افراد وجود داشتهاند، به عنوان نمونه فرقه کیسانیه نخستین گروهی است که در مورد جناب محمد حنفیه فرزند حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام ادعای مهدویت کرده و نام مهدی بر او گذاشتند، فرقه کیسانیه اعتقاد داشتند او مهدی موعود است و پس از مرگ وی ادعا کردند که او هرگز نمرده است، این در حالی بود که محمد حنفیه در سال ۸۱ قمری از دنیا رفت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
یا نفس زکیه که در سال ۱۴۵ هجری قمری از مدینه با عنوان مهدی قیام کرد و کشته شد. پس از کشته شدن نفس زکیه، طرفدارانش مدعی شدند او مهدی موعود است و در آینده ظهور خواهد کرد...
❌ ادعای امامت جعفر کذاب برادر حضرت امام حسن عسکری علیه السلام هم که معروف است...
و علی محمد باب رهبر فرقه ضاله بابیت که ادعای مهدویت وبعد نبوت کرد...
❌ امروزه آدمهایی هستند كه میگويند ما با امام زمان ملاقات داريم، به من الهام شده است، به من وحی شده است، دیشب خواب آقا را دیدم، نوری در قلب من چنين گفته است، از اين حقهبازها... قرآن با اين داعيان کذاب (منادیان دروغگو) چه برخوردی میكند؟
⛔️ این بحث ادامه دارد ان شاء الله
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
✍️ حبیب الله یوسفی
🔥 نمی توانم #نگاهم را کنترل کنم!
✍یک جوان ازعالمی پرسید:
من جوان هستم و بنا به جوانیم نمی توانم به #نامحرم نگاه نکنم...بگو چاره چیست؟
❇️ آن مرد عالم کوزه ای پر از #شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد!! سپس ازشخصی درخواست کرد او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت؛ جلوی همه مردم او را #کتک بزند! جوان کوزه را سالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت...
عالم از او پرسید: چند #دختر سر راه خود دیدی؟؟ جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا جلوی مردم #کتک بخورم وخار و خفیف بشوم...
❇️ عالم گفت: این حکایت مومنی است که همیشه #خدا را #ناظر برکارهایش می بیند... و از روز قیامت وحساب و کتابش که مبادا در نظر مردم خار و خفیف شود بیم دارد...
👈آیاانسان نمی داندکه خدا او را
می بیند!!(سوره علق آیه ۱۴)
#قرآن
@achegan🌴
🌸 امام صادق علیه السلام:
هر گاه بنده فراوان استغفار کند،
نامه عملش در حالی بالا رود که می درخشد.
📚 اصول کافی، ج2، ص504،
@achegan🌴
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
☀️✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم✨☀️
🌺 سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
🌺صبح پنجشنبهتون بخیر و نیکی و نشاط...
🌺 با آرزوی روزی شاد و پرتلاش و متبرک به برکات الهی برای شما
🌺 حضرت امام محمدجواد التقی علیه السلام میفرماید:
مؤمن به سه چیز محتاج است:
⬅️ ۱- توفیق الهى، که کارها را بخوبى به پیش ببرد
⬅️ ۲- واعظ درونى که هر لحظه او را پند و هشدار دهد
⬅️ ۳- پذیرش نصحیت از کسى که او را پند مى دهد.
📚 (تحف العقول، صفحه ۷۲۹)
🌸 روز و روزگار بر وفق مرادتان باد🌸
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ
◀️💥▶️ ذوالقرنین در قرآن - قسمت شانزدهم
❌ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺣﺪﯾﺪ ﭼﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ؟ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﯾﻢ "ﻭ ﺍﻧﺰﻟﻨﺎ ﻣﻌﻬﻢ ﮐﺘﺎﺏ ﻭ ﺍﻟﺤﮑﻤﻪ" ﻣﺎ ﺑﺎ ﺁﻥﻫﺎ ﮐﺘﺎﺏ ﻭ ﺣﮑﻤﺖ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﯾﻢ "ﻭ ﺍﻧﺰﻟﻨﺎ ﺍﻟﺤﺪﯾﺪ" ﻣﺎ ﺑﺎ ﺁﻥﻫﺎ ﺁﻫﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﯾﻢ. "ﻓﯿﻪ ﺑﺎﺱ ﺷﺪﯾﺪ ﻭ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻟﻠﻨﺎﺱ" ﻗﺪﺭﺕ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﻨﺎﻓﻌﯽ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭﺩ. ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﯾﻦ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ.
ببینید انسان از آهن سلاح میسازد، ابزار میسازد، اما همین انسان اگر دزدی بکند با همین آهن ﺩﺳﺖﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﻗﺘﻞ بکند با همین آهن ﻗﺼﺎﺻﺶ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. آهن ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ؟ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻈﻠﻮﻡ، ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﻘﺘﻮﻝ. ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺯﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ، خوب ﺍﯾﻦﻫﺎ ﻣﻨﺎﻓﻌﯽ ﺩﺍﺭﺩ. ﯾﻌﻨﯽ ﯾﮏ ﺟﺮﯾﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﻭ منظوره، ﺧﺪﻣﺖ ﺷﻤﺎ ﻋﺮﺽ ﮐﻨﻢ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺗﮑﻪ ﺁﻫﻦﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ "ﺻﺪﻓﯿﻦ" ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﭘﺮ ﺑﮑﻨﻢ. ﮐﻼً ﺻﺪﻑ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻣﯽﺷﺪﻩﺍﻧﺪ. ﺩﻭﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﻫﻢ. ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻋﺮﺍﺽ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺻﺪﻑ ﺩﺍﺭﻧﺪ (تصادف)...
خوب ﭘﺲ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﯾﻦﻫﺎ. ﺩﻭ ﺗﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﺎ ﺗﮑﻪﻫﺎﯼ ﺁﻫﻦ ﻭ ﻣﺲ. ﺣﺎﻻ ﻣﺲ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺫﻭﺏ ﮐﻨﻢ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﺑﯿﻦ ﺁﻥ. ﺍﯾﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺎﻟﺐ ﺷﺪ. ﺁﻥ ﺩﻭ ﺗﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺫﻫﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﯽﺁﯾﺪ؟ ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﻋﺘﺮﺕ. ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯽﺭﺳﻨﺪ. ﺑﺎ ﭼﻪ؟ ﺑﺎ ﺗﮑﻪﻫﺎﯼ ﺁﻫﻦ. ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﻣﺲ. ﻣﺲ ﻓﻠﺰ ﮐﯿﺴﺖ؟ ﺑﻠﻪ... ﺩﻭﻣﯿﻦ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻭﻟﯽ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ. ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺷﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﻭﻭﺩ ﻭ ﺩﻭمین قدرتمند ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ. ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﻣﺲ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
✍️ حبیب الله یوسفی
#پیام_معنوی
✨💎چه وقت میخواهیم این حقیقت را بفهمیم؟💎✨
💢 اگر یک لحظه خدا ما را رها کند،
به سادگی نابود خواهیم شد.
⚠️ ما چه وقت میخواهیم این حقیقت را بفهمیم ❓
🔰 آیا خدا باید ما را رها کند تا متوجه بشویم
در آغوش گرم خدا چه امنیتی داشتیم ❓😔
♻️ به ما فرصت داده اند که با معرفت و تفکر
این حقیقت را درک کنیم
⚠️⬅️ والا در کوران بلا،قدر نعمت خواهیم دانست. ⭕️
👤 علیرضا پناهیان
@achegan🌴
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار 💌 #عاشقانه_ای_برای_تو 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت پنجم: #مر
📚 #داستان_دنباله_دار
💌 #عاشقانه_ای_برای_تو
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت ششم: #معامله
خیلی تعجب کرده بود ... ولی ساکت گوش می کرد ... منم ادامه دادم ... بدجور غرورم شکسته و مسخره همه شدم ... تو می خوای تا تموم شدن درست اینجا بمونی ... من می خوام غرورم برگرده ... .
اینو که گفتم سرش رو انداخت پایین ... ناراحتی رو به وضوح می شد توی چهره اش دید ... برام مهم نبود ... .
تمام شرط هات هم قبول ... لباس پوشیده می پوشم ... شراب و هیچ چیز الکل داری نمی خورم ... با هیچ مردی هم حتی دست نمیدم ... فقط یه شرط دارم ... بعد از تموم شدن درست، این منم که باهات بهم میزنم ... تو هم که قصد موندن نداری ... بهم که زدم برو ... .
سرش پایین بود ... نمی دونم چه مدت سکوت کرد ... همون طور که سرش پایین بود ازم عذرخواهی کرد ... تقصیر من بود که نسنجیده به شما پیشنهاد ازدواج دادم. اگر این کار رو نکرده بودم کار به اینجا نمی کشید ... من توی کافه دانشگاه از شما خواستگاری می کنم. شما هم جلوی همه بزن توی گوشم ... .
برای اولین بار بود که دلم برای چند لحظه برای یه پسر سوخت ... اما فایده ای نداشت ... ماجرای کتابخونه دهن به دهن چرخیده بود ... چند روز پیش، اون طوری ردم کرده بود حالا اینطوری فایده نداشت ... .
خیلی جدی بهش گفتم: اصلا ایده خوبی نیست ... آبروی من رو بردی ... فقط این طوری درست میشه ... بعد رفتنت میگم عاشق یه احمق شده بودم که لیاقتم رو نداشت. منم ولش کردم ... یه معامله است ... هر دو توش سود می کنیم ... .
اما من خیال نداشتم تا آخر باهاش بمونم ... فقط یه احمق می تونست عاشق این شده باشه ...
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار 💌 #عاشقانه_ای_برای_تو 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت ششم: #معا
📚 #داستان_دنباله_دار
💌 #عاشقانه_ای_برای_تو
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت هفتم: #زندگی_مشترک
وسایلم رو جمع کردم و رفتم خونه مندلی ... دوست صمیمیم بود ... .
به پدر و مادرم گفتم فقط تا آخر ترم اونجا می مونم ... جرات نمی کردم بهشون بگم چکار می خوام بکنم ... ما جزء خانواده های اصیل بودیم و دوست هامون هم باید به تایید خانواده می رسیدن و در شان ارتباط داشتن با ما می بودن ... چه برسه به دوست پسر، دوست دختر یا همسر ... .
اومد خونه مندلی دنبالم ... رفتیم مسجد و برای مدت مشخصی خطبه عقد خونده شد ... بعد از اون هم ازدواج مون رو به طور قانونی در سیستم دولتی ثبت کردیم ... تا نزدیک غروب کارها طول کشید ... ثبت ازدواج، انجام کارهای قانونی و ... .
اصلا شبیه اون آدمی که قبل می شناختم نبود ... با محبت بهم نگاه می کرد ... اون حالت کنترل شده و بی تفاوت توی رفتارش نبود ... سعی می کرد من رو بخندونه ... اون پسر زبون بریده، حالا شیرین زبونی می کرد تا از اون حالت در بیام ... .
از چند کیلومتری مشخص بود حس گوسفندی رو داشتم که دارن سرش رو می برن ... از هر رفتارش یه برداشت دیگه توی ذهنم میومد ... و به خودم می گفتم فقط یه مدت کوتاهه، چند وقت تحملش کن. این ازدواج لعنتی خیلی زود تموم میشه ... نفرت از چشم هام می بارید ... .
شب تا در خونه مندلی همراهم اومد ... با بی حوصلگی گفتم: صبر کن برم وسایلم رو بردارم ... .
خندید و گفت: شاید طبق قانون الهی، ما زن و شوهریم اما همون قانون میگه تو با این قیافه نمی تونی وارد خونه من بشی ... .
هنوز مغزم داشت روی این جمله اش کار می کرد که گفت: برو تو. دنبالت اومدم مطمئن بشم سالم رسیدی ...
چند قدم ازم دور شد ... دوباره چرخید سمتم و با همون حالت گفت: خواب های قشنگ ببینی ... و رفت ...
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار 💌 #عاشقانه_ای_برای_تو 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت هفتم: #زن
📚 #داستان_دنباله_دار
💌 #عاشقانه_ای_برای_تو
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت هشتم: #معادله_غیر_قابل_حل
رفتم تو ... اولش هنوز گیج بودم ... مغزم از پس حل معادلات رفتارش برنمی اومد ... .
چند دقیقه بعد کلا بیخیال درک کردنش شدم ... جلوی چشم های گیج و متحیر مندلی، از خوشحالی بالا و پایین می پریدم و جیغ می کشیدم ... تمام روز از فکر زندگی با اون داشتم دیوونه می شدم اما حالا آزاد آزاد بودم ...
فردا طبق قولم لباس پوشیدم و اومدم دانشگاه ... با بچه ها روی چمن ها نشسته بودیم که یهو دیدم بالای سرم ایستاده ... بدون اینکه به بقیه نگاه کنه؛ آرام و محترمانه بهشون روز بخیر گفت ... .
بعد رو کرد به منو با محبت و لبخند گفت: سلام، روز فوق العاده ای داشته باشی ... .
بدون مکث، یه شاخ گل رز گذاشت روی کیفم و رفت ... جا خورده بودم و تفاوت رفتار صد و هشتاد درجه ایش رو اصلا درک نمی کردم ... .
با رفتنش بچه ها بهم ریختن ... هر کدوم یه طوری ابراز احساسات می کرد و یه چیزی می گفت ولی من کلا گیج بودم ... یه لحظه به خودم می گفتم می خواد مخت رو بزنه ... بعد می گفتم چه دلیلی داره؟ من که زنشم. خودش نخواست من رو ببره ... یه لحظه بعد یه فکر دیگه و ... .
کلا درکش نمی کردم ...
@achegan🌴
مسئله امامت در زبان ائمه یعنی مسئله حکومت، فرقی بین مسئله ولایت و مسئله امامت در زبان ائمه نیست. امام یعنی آن کسی که هم متکفّل ارشاد و هدایت توست از نظر دینی، هم متکفّل ادارهی امور زندگی توست از نظر دنیا، یعنی جانشین پیغمبر.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۳۶
@achegan🌴
امام سجاد سه کار اصلی داشت:
۱. تدوین اندیشهی اسلامی به صورت درست
۲. اثبات حقانیت اهلبیت و استحقاق آنها نسبت به خلافت و ولایت و امامت
۳. ایجاد تشکیلات منسجم برای پیروان تشیع
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۳۱
@achegan🌴
امام یعنی رهبر جامعه، یعنی آن کسی که ما هم دینمان را از او یاد میگیریم، هم ادارهی دنیامان به دست اوست. اطاعت او، هم در امور دینی، هم در امور دنیا بر ما واجب است.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۳۶
@achegan🌴
امانتهای زندگی من_21.mp3
14.48M
#امانتهای_زندگی_من ۲۱ 💛
میزان صِدق (صداقت) ما، در رابطه با اهلِ آسمان، رابطهی مستقیم با میزان امانتداریِ ما دارد.
هرچه انسان در تمام ابعاد امانتداری، موفقتر عمل میکند؛
به #قدم_صدق نزدیکتر میگردد.
@achegan🌴
🌼 پنجشنبه است و ياد درگذشتگان
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
🙏 التماس دعا 🙏
🌼پنجشنبه
هـمان روزی است
اهالی سفر کرده از دنیا
چشم انتظار عزیزانشان هستند
دستشان ازدنیا ڪوتاه است
ومحتاج یادڪردن ماهستند
با ذکر فاتحه و صلوات
روحشان را شاد کنیم
@achegan🌴