eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
111 دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
6.7هزار ویدیو
149 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
💥☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️💥 💥☀️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم☀️💥 🌺🍃🌺 سلام علیکم و رحمت الله و برکاته، صبحتون بخیر و شادی و سرشار از برکات الهی... 🌸🍃🌸 حضرت امیر المومنین امام علی علیه السلام این دل ها همانند تن ها خسته می شوند ، برای نشاط آن به سخنان حکیمانه رو بیاورید 🌺 روزگارتان بر وفق مراد، ایامتان بکام🌺 🌴کانال 👈عاشقان اهل بیت ع
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحمن الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُح
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحمن الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ ⛔️ غدیر نقطه عطف رسالت، امامت و ولایت در تاریخ اسلام - قسمت ششم «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا» (مائده/۳) ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﻛﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩم ﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﻤﺎم ﻧﻤﻮﺩم ﻭ ﺍﺳﻠﺎم ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺁﻳﻴﻦ ﺷﻤﺎ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻢ ❌ در قرآن که کلمه «اتمم» را جستجو کنید به وعده‌های خداوند بر می‌خورید که خبر از آینده می‌دهد، در واقعه فتح مکه، تغییر قبله، جهانی شدن دین اسلام، همه‌اش وعده در آينده، «اتمم» «يُتِمُّ» «يُتِمُّ نِعْمَتَه‏» همه وعده آینده است، یعنی خداوند فعل «مضارع» بکار برده، اما در واقعه غدیر خم می‌فرماید «أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتی‏» اکنون نعمت را بر شما تمام کردم، «أَتْمَمْتُ» یعنی فعل «ماضی»، یعنی آن خبرهائی که قبلاً دادم امروز محقق شد، به وقوع پیوست، این خیلی مهم است، استفاده و بهره‌مندی جهانیان از میوه و عصاره رنج و زحمت ۱۲۴۰۰۰ پیامبر در گرو واقعه غدیر خم است... ❌ حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله می‌دانند که بیش از ۷۰ روز دیگر در میان مردم نیستند، باید جانشین خود را معرفی کنند، نمی‌شود که مردم به حال خود رها شوند، اگر جانشین پیامبر در غدير خم معرفی نشود نبوت و رسالت عقیم می‌ماند... ❌ انسان نیاز به رهبر الهی دارد، رهبر سیاسی که در دنیا فراوان داریم، اما رهبر الهی انگشت شمار است، انسان نیاز به امام منصوب توسط خداوند دارد... مگر امکان دارد خداوند از اول تاریخ بشر در طول چند هزار سال، پیامبرانی برای هدایت مردم بفرستد، تا برسد به آخرین پیامبر، آخرین پیامبر هم ۲۳ سال رنج بکشد، بعد از ۲۳ سال رسالت از دنیا برود و دیگر هیچ؟ مردم به حال خود رها شوند؟ پيامبر كه از دنيا رفت ديگر هيچی به هيچی؟ نور هدایت خاموش می‌شود؟ این عقلانی است؟ یعنی پيامبر كه از دنيا رفت، مردم جمع شوند و خودشان با سلام و صلوات رهبر انتخاب كنند؟ انتخابات برگزار کنند؟ کدام عقل سالمی این را قبول می‌کند؟ خداوند در قرآن می‌فرماید هیچ امتی را عذاب نمی‌کنیم مگر اینکه قبل از آن با آنها به وسیله رهبر الهی اتمام حجت کرده باشیم، آیا رهبر الهی در شورای سقیفه تعیین می‌شود یا توسط رسول خدا و با فرمان الهی؟ کدام یک با عقل و منطق بیشتر سازگار است؟ کدام یک با آیات قرآن و احادیث نبوی مطابقت دارد... درست به همان دليل كه پیامبر توسط خداوند انتخاب می‌شود، به همان دلیل جانشین پیامبر هم توسط خداوند منصوب می‌شود... غدير خم روز معرفی جانشین پیامبر توسط خداوند است... این بحث ادامه دارد ان شاء الله وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خلوت انس بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی در اهمیت، آداب، و آثار نماز درباره کتاب کتاب«خلوت انس» در راستای آشنایی با اندیشه و نظرات رهبر معظّم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه العالی) درباره‌ی نماز تهیّه و تنظیم گردیده است. این کتاب مشتمل بر 8 فصل میباشد که عناوین آن به این شرح است: 1-مفهوم و حقیقت نماز 2-آثار و برکات نماز 3-آداب نماز 4-اهمّیّت و جایگاه نوافل و مستحبّات 5-رسالت مؤمنان در اقامه‌ی فرهنگ نماز 6-جایگاه و فضیلت نماز جمعه و جماعت 7-اهمّیّت توجّه به نماز در دوره‌ی جوانی 8- سیره‌ی عملی برخی از معصومین(علیهم‌السّلام) و اولیای الهی درباره‌ی نماز
باید به این نکته در زندگی ائمه توجه داشته باشید که این بزرگواران، دائم در حال مبارزه بودند، مبارزه‌ای که روحش سیاسی بود. زیرا کسی هم که در مَسند حکومت نشسته بود، مدعیِ دین بود. او هم ظواهر دین را ملاحظه می‌کرد. چیزی که موجب می‌شد این مبارزه و معارضه با اهل‌بیت وجود داشته باشد، این بود که اهل‌بیت خودشان را امام می‌دانستند. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۵۹
در هیچ زمانی ارتباط شیعه و گسترش تشکیلاتیِ شیعه در سرتاسر دنیای اسلام، مثل زمان حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری نبوده‌ است. وجود وکلا و نوّاب، نشان دهنده این معناست. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۶۴
ائمه ما در طول این ۲۵۰ سال امامت- از روز رحلت نبی مکرم اسلام تا روز وفات حضرت عسکری، ۲۵۰ سال است- خیلی زجر کشیدند، کشته شدند، مظلوم واقع شدند و جا هم دارد برایشان گریه کنیم؛ مظلومیتشان دل‌ها و عواطف را به خود متوجه کرده است؛ اما این مظلوم‌ها غلبه کردند؛ هم مقطعی غلبه کردند، هم در مجموع و در طول زمان. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۶۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🌴 اگر نتوانستیم عاشقانه نماز بخوانیم ...🌴✨ 💢 نماز یعنی مودبانه در خانه خدا ایستادن و از سر ادب و تواضع، اقرار به عبودیت کردن. 💠 اگر عاشقانه یا فقیرانه هم نتوانستی بروی در خانه ی خدا، باید مومنانه بروی. 🔰 گاهی از اوقات، انسان با همه نیاز و یا علاقه اش به خدا، حس مناجات عاشقانه و یا گدایی در خانه خدا ندارد؛ ♻️ ولی همیشه میتوان ادب را رعایت کرد. 👤 علیرضا پناهیان
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار 💌 #بدون_تو_هرگز 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #چهاردهم: عشق ک
📚 💌 📝 📅 قسمت : من شوهرش هستم ساعت نه و ده شب ... وسط ساعت حکومت نظامی ... یهو سر و کله پدرم پیدا شد ... صورت سرخ با چشم های پف کرده ... از نگاهش خون می بارید ... اومد تو ... تا چشمش بهم افتاد چنان نگاهی بهم کرد که گفتم همین امشب، سرم رو می بره و میزاره کف دست علی ...بدون اینکه جواب سلام علی رو بده، رو کرد بهش ... - تو چه حقی داشتی بهش اجازه دادی بره مدرسه؟ ... به چه حقی اسم هانیه رو مدرسه نوشتی؟ ...از نعره های پدرم، زینب به شدت ترسید ... زد زیر گریه و محکم لباسم رو چنگ زد ... بلندترین صدایی که تا اون موقع شنیده بود، صدای افتادن ظرف، توی آشپزخونه از دست من بود ... علی همیشه بهم سفارش می کرد باهاش آروم و شمرده حرف بزنم ... نازدونه علی بدجور ترسیده بود ...علی عین همیشه آروم بود ... با همون آرامش، به من و زینب نگاه کرد ... هانیه خانم، لطف می کنی با زینب بری توی اتاق؟ ...قلبم توی دهنم می زد ... زینب رو برداشتم و رفتم توی اتاق ولی در رو نبستم ... از لای در مراقب بودم مبادا پدرم به علی حمله کنه ... آماده بودم هر لحظه با زینب از خونه بدوم بیرون و کمک بخوام ... تمام بدنم یخ کرده بود و می لرزید ...علی همون طور آروم و سر به زیر، رو کرد به پدرم ... دختر شما متاهله یا مجرد؟ ... و پدرم همون طور خیز برمی داشت و عربده می کشید ... - این سوال مسخره چیه؟ ... به جای این مزخرفات جواب من رو بده ... - می دونید قانونا و شرعا ... اجازه زن فقط دست شوهرشه؟...همین که این جمله از دهنش در اومد ... رنگ سرخ پدرم سیاه شد ... - و من با همین اجازه شرعی و قانونی ... مصلحت زندگی مشترک مون رو سنجیدم و بهش اجازه دادم درس بخونه ... کسب علم هم یکی از فریضه های اسلامه ...از شدت عصبانیت، رگ پیشونی پدرم می پرید ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ... لابد بعدش هم می خوای بفرستیش دانشگاه؟ ...
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار 💌 #بدون_تو_هرگز 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #پانزدهم: من شو
📚 💌 📝 📅 قسمت : ایمان علی سکوت عمیقی کرد ... - هنوز در اون مورد تصمیم نگرفتیم ... باید با هم در موردش صحبت کنیم ... اگر به نتیجه رسیدیم شما رو هم در جریان قرار میدیم ...دیگه از شدت خشم، تمام صورت پدرم می پرید ... و جمله ها بریده بریده از دهانش خارج می شد ... - اون وقت ... تو می خوای اون دنیا ... جواب دین و ایمان دختر من رو پس بدی؟ ...تا اون لحظه، صورت علی آروم بود ... حالت صورتش بدجور جدی شد ... - ایمان از سر فکر و انتخابه ... مگه دختر شما قبل از اینکه بیاد توی خونه من حجاب داشت؟ ... من همون شب خواستگاری فهمیدم چون من طلبه ام ... چادر سرش کرده... ایمانی که با چوب من و شما بیاد، ایمان نیست ... آدم با ایمان کسیه که در بدترین شرایط ... ایمانش رو مثل ذغال گداخته ... کف دستش نگه می داره و حفظش می کنه ... ایمانی که با چوب بیاد با باد میره ...این رو گفت و از جاش بلند شد ... شما هر وقت تشریف بیارید منزل ما ... قدم تون روی چشم ماست ... عین پدر خودم براتون احترام قائلم ... اما با کمال احترام ... من اجازه نمیدم احدی توی حریم خصوصی خانوادگی من وارد بشه ...پدرم از شدت خشم، نفس نفس می زد ... در حالی که می لرزید از جاش بلند شد و رفت سمت در ... - می دونستم نباید دخترم رو بدم به تو ... تو آخوند درباری ...در رو محکم بهم کوبید و رفت ... پ.ن: راوی داستان در این بخش اشاره کردند که در آن زمان، ما چیزی به نام مانتو یا مقنعه نداشتیم ... خانم ها یا چادری بودند که پوشش زیر چادر هم براساس فرهنگ و مذهبی بودن خانواده درجه داشت ... یا گروه بسیار کمی با بلوز و شلوار، یا بلوز و دامن، روسری سر می کردند ... و اکثرا نیز بدون حجاب بودند ... بیشتر مدارس هم، دختران محجبه را پذیرش نمی کردند ... علی برای پذیرش من با حجاب در دبیرستان، خیلی اذیت شد و سختی کشید ...