کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار 💌 #بدون_تو_هرگز 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #بیست_و_هفتم: ح
📚 #داستان_دنباله_دار
💌 #بدون_تو_هرگز
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #بیست_و_هشتم: مجنون علی
تا روز خداحافظی، هنوز زینب باهام سرسنگین بود ... تلاش های بی وقفه من و علی هم فایده ای نداشت ...علی رفت و منم چند روز بعد دنبالش ... تا جایی که می شد سعی کردم بهش نزدیک باشم ... لیلی و مجنون شده بودیم ... اون لیلای من ... منم مجنون اون ...روزهای سخت توی بیمارستان صحرایی یکی پس از دیگری می گذشت ... مجروح پشت مجروح ... کم خوابی و پر کاری ... تازه حس اون روزهای علی رو می فهمیدم که نشسته خوابش می برد ...من گاهی به خاطر بچه ها برمی گشتم اما برای علی برگشتی نبود ... اون می موند و من باز دنبالش ... بو می کشیدم کجاست ...
تنها خوشحالیم این بود که بین مجروح ها، علی رو نمی دیدم ... هر شب با خودم می گفتم ... خدا رو شکر ... امروز هم علی من سالمه ... همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شکنجه، مجروح هم بشه ...بیش از یه سال از شروع جنگ می گذشت ... داشتم توی بیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض می کردم که یهو بند دلم پاره شد ... حس کردم یکی داره جانم رو از بدنم بیرون می کشه ...زمان زیادی نگذشته بود که شروع کردن به مجروح آوردن ... این وضع تا نزدیک غروب ادامه داشت ... و من با همون شرایط به مجروح ها می رسیدم ... تعداد ما کم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر می شد ...تو اون اوضاع ... یهو چشمم به علی افتاد ... یه گوشه روی زمین ... تمام پیراهن و شلوارش غرق خون بود ...
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار 💌 #بدون_تو_هرگز 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #بیست_و_هشتم: م
📚 #داستان_دنباله_دار
💌 #بدون_تو_هرگز
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #بیست_و_نهم: جبهه پر از علی بود
با عجله رفتم سمتش ... خیلی بی حال شده بود ... یه نفر، عمامه علی رو بسته بود دور شکمش ... تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد ... عمامه سیاهش اصلا نشون نمی داد ... اما فقط خون بود ...
چشم های بی رمقش رو باز کرد ... تا نگاهش بهم افتاد ... دستم رو پس زد ... زبانش به سختی کار می کرد ...
- برو بگو یکی دیگه بیاد ...
بی توجه به حرفش ... دوباره دستم رو جلو بردم که بازش کنم ... دوباره پسش زد ... قدرت حرف زدن نداشت ... سرش داد زدم ...
- میزاری کارم رو بکنم یا نه؟ ...
مجروحی که کمی با فاصله از علی روی زمین خوابیده بود ... سرش رو بلند کرد و گفت ...
- خواهر ... مراعات برادر ما رو بکن ... روحانیه ... شاید با شما معذبه ...
با عصبانیت بهش چشم غره رفتم ...
- برادرتون غلط کرده ... من زنشم ... دردش اینجاست که نمی خواد من زخمش رو ببینم ...
محکم دست علی رو پس زدم و عمامه اش رو با قیچی پاره کردم ... تازه فهمیدم چرا نمی خواست زخمش رو ببینم ...
علی رو بردن اتاق عمل ... و من هزار نماز شب نذر موندنش کردم ... مجروح هایی با وضع بهتر از اون، شهید شدن ... اما علی با اولین هلی کوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب ...
دلم با اون بود اما توی بیمارستان موندم ... از نظر من، همه اونها برای یه پدر و مادر ... یا همسر و فرزندشون بودن ... یه علی بودن ... جبهه پر از علی بود ...
صبر ممکن هم اگر باشد،
دگر مطلوب نیست..
- شمس لنگرودی
#اللّهُمَّ_عَجِّل_لِولیِّکَ_الفَرَج🌱
13.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پرچم حرم امام رضا علیه السلام
سلامت🐟
اگر به سلامت رگ های خود اهمیت می دهید ،ماهی را فراموش نکنید
🔹بهترین ماهی برای خانم های باردار ماهی شیر می باشد
🔸خانم های باردار تن ماهی و سایر غذاهای کنسروی نخورند
#گیاه_درمانی
⭕️یکی از دلایل سفیدشدن مو کاهش مس در بدن است.قارچ یکی از بهترین منابع حاوی مس است قارچ سیستم ایمنی بدن را هم بسیار تقویت می کند.
#گیاه_درمانی
پارک ساحلی بندر دیلم استان بوشهر
#با_ایران_بیشتر_آشنا_شویم
🍃🌸📸تصویری از بازار کویتیهای بندر دیلم؛ استان بوشهر.
🍃🌸 بازار لوازم خانگی، چینی آلات و سرویس های آشپزخانه ؛ لوازم برقی، پوشاک وانواع پارچه ... دراین بندر
با قیمتهایمناسب؛از رونق خوبی برخوردار است .
🍃🌸بندر دیلم در فاصله دویست کیلومتری بندر بوشهر واقع شده.
🍃🌸بهترین سوغاتی و صنایع دستی بندر دیلم شامل گلیم های دست باف درجه یک و گبه می باشد.
🍃🌸بومیان بندر دیلم با زبان های عربی، لری و فارسی گفتگو می کنند.
🍃🌸 بازار کویتی های بندر دیلم از مشهورترین بازارهای این شهراست.
🍃🌸بومیان دیلمی یا مشغول فروش اجناس هستند و یا به مشاغل دیگری همچون صیادی، کشاورزی و دریانوردی
مشغولند.
#با_ایران_بیشتر_آشنا_شویم
#آشپزی 🍲
آلبالوپلو با مرغ
دو لیوان آلبالو رو بشورید و هسته هاشو در بیارید با چهار قاشق غذاخوری سر پر شکر بزارید روی حرارت تا کمی بپزه.ده دقیقه تا یه ربع با حرارت ملایم.
فیله های مرغ و بشورید و روی تخته به صورت نوار باریک ببرید.با زعفرون دم کشیده و نمک و فلفل سیاه مزه دار کنید.بعداز اینکه یک تا دوساعت داخل یخچال مزه دار شد بیرون بیارید و روی تخته به صورت حلزونی بپیچید و با خلال دندون فیکس کنید.و تو تابه با کمی روغن و کره تفت بدین. در ماهی تابه رو بزارید تا فیله ها مغز پخت بشه.
چهار لیوان برنج و آبکش کنید کمی دون تر بردارید.ته قابلمه تهدیگ مورد نظر رو بزارید یه لایه برنج یه لایه آلبالو بزارید تا آخر. برنج و روی حرارت ملایم بزارید وقتی بخارش بالا اومد،زعفرون دم کشیده و کمی روغن و کره رو روی برنج بریزید و با بزارید با حرارت کم دم بکشه. بعداز دم کشیدن با فیله های مرغ حلزونی و خلال پسته و البالوی شیرین شده تزیین کردم. خیلیا تو آلبالو شکر بیشتری میریزن ولی ما خانوادگی غذای شیرین دوست نداریم.البالو پلو رو میتونید با کوفته ریزه یا تیکه های مرغ زعفرونی هم سرو کنید