eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
116 دنبال‌کننده
19هزار عکس
6.6هزار ویدیو
149 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
3-61-سوره صف.pdf
67.8K
👆👆👆 📚 موضوع: تأويلات سوره صف 💠بخش سوم 📖 تعداد صفحات :2⃣
2-61-سوره صف.pdf
73.2K
👆👆👆 📚 موضوع: تأويلات سوره صف 💠بخش دوم 📖 تعداد صفحات :2⃣
🏴🕯 وقتی محرّم فرا میرسد، امواج عظیم مردمی به سمت خیمه‌ی حسین‌بن‌علی (علیه السّلام) حرکت میکنند... 🔸اغلب هم «جوان»؛ البتّه میانسال و پیرمرد هم الحمدﷲ هستند، امّا جوانها، همانهایی که آماج حملات دشمنند [بیشترند]. اینها خیلی معنای مهمّی دارد؛ این نشان‌دهنده‌ی این است که ملّت ما در زیر خیمه‌ی حسین‌بن‌علی (علیه السّلام) یک راهی را دارد ادامه میدهد....❤️ امام خامنه‌ای
🌸امــام صــادق(علیہ السلام): 🌻فـرزندانتان را با ڪلام ما آشنا ڪنید قبل از اینڪه دیگر فرقه هاے منحرف عقیدتے برشما سبقتــ گیرند... 📚فروع کافے،ج۲،ص۹۴
روز یعنی آغاز حرکت به سوی کمال بیاییدامروزاهداف زندگےرامشخص کنیم و هدفمند براے رسیدن به آنها گام برداریم سلام✋ روزتون عالى و پراز معنویت🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹جمله ای بس سنگین از شهید آوینی: "کربلا"به رفتن نیست به شدن است!! که اگربه رفتن بود! شمرهم "کربلایی"است! بیایید زینب وار حسینی شویم
🔰 رشته پیوندِ محبّت باید حفظ شود 🍃گـــــفـــتـــمـــانـــــ راهـــــبــــر 💠 لا تَطعَنوا فی عُیوبِ مَن أقبلَ إلَیکُم بِمَوَدَّتِهِ... خیلی دستور مهم، بزرگ و عمومی‌ای است. یک کسی می‌آید، اظهار علاقه‌ی به ما میکند، ما فوراً برویم سراغ آن اشکالاتی که در او وجود دارد... 🔷 [البته] منافاتی ندارد با نهی از منکر، منافاتی ندارد با «أحَبُّ أصحابی مَن أهدی إلیَّ عُیوبی»، با این منافاتی ندارد. 💠 لکن رشته‌ی پیوند محبت را حفظ کنید، بعد البته انسان برای نهی از منکر، یا برای اهدای عیوب دوستش، فرصتهایی دارد، میتواند از این فرصتها استفاده کند.
~┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄~ کِی شـود حُر شَـوَم و توبه ی مـردانه کنم؟ سـیـنــه ام را ز چـه مَنــزلگـهِ بیگانـه کنم؟ سینه ویران شده ی توست به ولله حسین گنـج را من طلب از سـیـنــه ی ویرانه کنم ای سَرِ نـیــزه نشـیــن کاش نسـیمـی بودم تا که گیســویِ پریشــانِ تو را شــانــه کنم بارها توبه شـکـسـتَـــم تو ولی بخشـیــدی کِی شَـوَد حُر شَوَم و توبه ی مـردانه کنم؟
🔰 ارزشِ "عمل" در فرهنگ ارتباطیِ دین... 🍃بـــــــیــــنـــشـــــ مــــــطــــهــــــر ↙️ امروز علمای تعلیم و تربیت چقدر کوشش میکنند که حس"اعتماد به نفس" را در انسان بیدار کنند و بجا هم هست. 💠 اعتماد به نفسی که اسلام در انسان بیدار میکند این است که امید انسان را از هرچه غیر از "عملِ خودش" است از بین میبرد. 🔷 انسان به هر چه بخواهد امید ببندد از راه عمل خودش باید امید ببندد. همین طور پیوند انسان با هر چیز و هر کس از راه عمل است. 💠 شما نمیتوانید با پیغمبر اسلام با علی بن ابیطالب با صدیقه طاهره علیهم السلام مرتبط باشید، جز از راه عمل.
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ❌⚫️ کربلا، نماد همه
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ❌⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت دوازدهم ❌⚫️ یکی از شعارهای زیبا، یکی از ظرایف سخنان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در نهضت کربلا جمله‌ای کوتاه است، این سخن کوتاه دنیائی عمق و عظمت دارد، آن سخن کدام است؟ «مِثْلِی لَا يُبَايِعُ مِثْلَه‏» مثل من هرگز با مثل یزید بیعت نمی‌کند، این چه معنی می‌دهد؟ چرا حضرت نفرمودند من با یزید بیعت نمی‌کنم، چرا فرمودند مثل من با مثل یزید بیعت نمی‌‌کند، نکته خیلی ظریفی اینجاست، این جمله برای کل تاریخ کاربرد دارد، یکبار مصرف نیست، حضرت می‌‌فرماید ای مردم هر کس پیرو من است، هر کس مثل من است، مثل من زير بار امثال يزيد نرود، این يعنی این جمله یک بار مصرف نیست، یک جریان است که در طول تاریخ کاربرد دارد، امام اگر می‌‌فرمود من با یزید بیعت نمی‌کنم این می‌شد یک بار مصرف، اما وقتی می‌فرماید مثل من با مثل یزید بیعت نمی‌‌کند کاربرد جهانی تا آخر تاریخ پیدا می‌‌کند، یعنی من و شما که ادعای پیروی از حضرت اباعبدالله را داریم نباید با یزیدیان زمانه بیعت کنیم... «مِثْلِی لَا يُبَايِعُ مِثْلَه» حيف است یک شیعه امام حسین اين كلمه را آویزه گوشش نكند، حضرت امیرالمؤمنین امام علی ابن ابیطالب علیه السلام مردم بی‌‌تفاوت و ساکت را نفرین می‌‌کند «يا اشباح بلا ارواح» ای لاشه‌های بی‌روح «يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَال» ای نامردهای مرد نما «قبحاً لكم» صورتتان زشت باد «تباً لكم» خدا مرگتان بدهد، گاهی بايد نفرين كرد، آدمهای بی‌تفاوت را سرزنش کرد، تا شاید این ساکتین تکانی به خود بدهند، به بعضی‌‌ها وقتی می‌‌گوئی تو هم یک حرکتی از خودت نشان بده، یک حرفی در دفاع از حق بزن، در جواب می‌گوید ولم کن باباجون، عیسی به دین خود موسی به دین خود، این هم از آن ضرب المثلهای غلط است، دین حضرت موسی علیه السلام و دین حضرت عیسی مسیح علیه السلام هیچ تفاوتی با هم ندارد «كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ» (بقره/۲۸۵) ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻛﺘﺐ ﻭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﺎ بین ﻫﻴﭻ یک ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻕ ﻧﮕﺬﺍﺭﻳﻢ... هر چه شیعه در طول تاریخ ضربه خورده، شهید داده، همه از بی‌تفاوتی عده‌ای شیعه نما سرچشمه گرفته، وقتی شهید شیخ فضل الله نوری را اعدام می‌‌کردند، عده‌‌ای غافل از خدا بی‌خبر پای چوبه دار هلهله می‌‌کردند و کف می‌‌زدند، الله اکبر از غفلت غافلان... یکی دیگر از درسهای نهضت عاشورا کوباندن و باطل کردن فرهنگهای غلط بود... الآن در اکثر هیئت‌های عزاداری عَلَم بلند می‌کنند، صد کیلو، دویست کیلو هم وزن دارد، با چه مشقتی این را بلند می‌‌کنند و جلوی دسته عزاداری حرکت می‌‌دهند، خوب این یعنی چه؟ این عَلَم چه سودی دارد؟ چه پیامی دارد؟ کدامیک از درسهائی نهضت عاشورا را به ما منتقل می‌کند؟ خدا به آدم عقل داده، یک شخصی دویست سال پیش، سیصد سال پیش این عَلَم را اختراع کرد، به چه منظور؟ معلوم نیست، حالا چرا ما باید کاری را که بیهوده است ادامه بدهیم؟ حضرت ابراهیم علیه السلام به بت پرستان می‌‌فرمودند چرا بت می‌‌پرستید؟ می‌‌گفتند چون پدران ما می‌‌پرستیدند، ما پدرانمان را بر بت پرستی یافتیم، خوب گیریم که پدران شما بی‌‌عقل بودند، شما چرا؟... حیف است این گنج عظیم معنوی ، این تاریخ نهضت عاشورا با این خرافات مخلوط کنیم... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ❌⚫️ کربلا، نماد همه
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ❌⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت سیزدهم ❌⚫️ دو نقطه ضعف در مجالس عزاداری امام حسین از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری: ✖️ یكی از نقاط ضعف این است كه معمولاً صاحبان مجالس عزاداری چه آنهایی كه در مساجد تأسیس یک مجلس می‌كنند و چه آنهایی كه در منازلشان... بالخصوص كسانی كه در منازلشان و هم مستمعین (خواهان زیادی جمعیت هستند) و این در حدودی كه من تجربه دارم استثنا ندارد، این را احساس می‌كردم و می‌توانم بگویم برای این امر استثنا ندیدم كه هم مؤسّسین و هم حتی مستمعین آن چیزی را كه می‌خواهند ازدحام جمعیت است، اگر جمعیت ازدحام بكند راضی است، اگر جمعیت ازدحام نكند راضی نیست، این نقطه ضعف است، این جلسات برای این نیست كه جمعیت ازدحام بكند یا نه... ✖️ مگر ما می خواهیم سان ببینیم؟ مگر ما می خواهیم رژه برویم؟ هدف چیز دیگری است، هدف آشنا شدن با حقایق و مبارزه كردن با تحریفات است، این می‌شود یک نقطه ضعف... ✖️ گوینده در مقابل این نقطه ضعف قرار می گیرد، چه بكند؟ با این نقطه ضعف مبارزه كند یا از آن نقطه ضعف استفاده كند؟ اگر بخواهد با این نقطه ضعف مبارزه كند، حقایق را به مردم بگوید، با تحریفات مبارزه كند، با هدف صاحب مجلس و هدف مستمعین كه از جمع شدن دور یكدیگر و از شلوغ شدن و از اینكه خودشان را با هم زیاد ببینند خوششان می آید، جور درنمی‌آید، و اما اگر بخواهد از این نقطه ضعف استفاده كند، فقط در این فكر است كه ما چه كار بكنیم كه جمعیت بیشتر جمع بشود، اینجاست كه یک عالم سر دوراهی قرار می گیرد، از این نقطه ضعف استفاده كنم، بهره برداری كنم، به عبارت دیگر روی دوش این جمعیت سوار بشوم، حالا كه اینها اینقدر نادان هستند و چنین نقطه ضعفی دارند، من هم از همین نقطه ضعف استفاده كنم؟ یا علیرغم این نقطه ضعف، با آن مبارزه كنم، بروم دنبال حقیقت، چه كار دارم به اینكه اجتماع می شود یا اجتماع نمی شود... ✖️ نقطه ضعف دوم عوام‌الناس در مجالس عزاداری كه خوشبختانه باید بگوییم كمتر شده است این مسأله شور و وا ویلا بپاشدن است، باید منبری حتماً در آخر ذكر مصیبت كند و در این ذكر مصیبت هم نه تنها مردم اشک بریزند، اشک بریزند قبول نیست، باید مجلس از جا كنده بشود، باید شور و واویلا بپا بشود... من نمی‌گویم مجلس از جا كنده نشود، من می‌گویم این نباید هدف باشد، من می‌گویم اگر كسی در آن مسیر صحیح با بیان حقایق و واقعیات بدون آنكه یک روضه دروغی بخواند، بدون اینكه جعلی بكند، بدون اینكه تحریفی بكند، بدون اینكه برای امام حسین اصحابی بسازد كه در تاریخ نبوده و خود امام حسین آنها را نمی‌شناسد چون وجود نداشته‌اند، بدون آنكه برای امام حسین فرزندانی ذكر كند كه چنین فرزندانی در دنیا وجود نداشته‌اند، بدون آنكه برای امام حسین دشمنانی در كربلا با نام و نشان بسازد مثل ازرق شامی و بچه های ازرق شامی كه كاكلشان چگونه بود، كه اصلاً چنین كسانی وجود نداشته‌اند، اگر اشكی از روی صداقت و حقیقت ریخت، شور و وا ویلا هم بپا شد، مجلس هم كربلا شد، بسیار خوب، ولی وقتی كه نبود، آن وقت ما باید با امام حسین بجنگیم؟ دشمنی كنیم؟ دروغ ببندیم؟ دروغ بگوییم؟ 📚منبع: برگرفته از کتاب حماسه حسینی وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ❌⚫️ کربلا، نماد همه
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ❌⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت چهاردهم ⛔️🕳 بعد از اینکه والی مدینه به دستور یزید از حضرت امام حسین علیه السلام درخواست بیعت کرد، و امتناع امام از بیعت، وقایع بعد از بیعت نکردن امام، بسیار دقیق و برنامه ریزی شده است، مقدمات قیام حضرت اباعبدالله علیه السلام بسیار مهم است، باید ذهن مردم را آماده کرد، بعد از امتناع از بیعت حضرت اباعبدالله بی سر و صدا و بدون اینکه به کسی بگویند به همراه خانواده به قصد مکه از مدینه آمدند بیرون، یکمرتبه مردم دیدند امام حسین در مدینه نیست، ولوله‌ای در مدینه افتاد، مردم از هم می‌پرسیدند چرا اباعبدالله ناگهانی مدینه را ترک کرد؟ عده‌ای دیگر می‌گفتند یزید بیعت خواسته، اباعبدالله از بیعت امتناع کرده، باید به همین علت بی‌خبر رفته باشد... فرض کنید پدر یک خانواده بدون خبر خانه را ترک کند، اعضای خانواده به تکاپو می‌افتند که پدر کجاست؟ پدر کجا رفت؟ چرا بی‌خبر رفت؟ چه اتفاقی افتاده؟ به اقوام و دوست و آشنا زنگ می‌زنند که پدر خانه شما نیامده‌اند؟... ولوله‌ای در مدینه ایجاد شد که بسیاری از مردم از بیعت کردن با یزید سرپیچی کردند... ✖️امام حسین روز تولد خود، یعنی روز سوم شعبان وارد مکه شدند... شاید این هم رمزی داشته باشد، والله اعلم... چرا امام به مکه رفتند؟ اولاً چون قرآن می‌فرماید مکه محل امن است «وَ مَنْ دَخَلَهُ‏ كانَ آمِنا» (آل‌عمران/۹۷)، دوماً مردم از تمام کشورهای اطراف به مکه می‌آمدند برای انجام عمره و مناسک حج، امام حسین چهار ماه و پنج روز در مکه توقف کردند، مردم که به مکه می‌آمدند، امام حسین روشنگری می‌کردند، می‌گفتند معاویه به درک واصل شد، یزید به حکومت رسید، والی مدینه خواست از من بیعت بگیرد، قصد داشت مرا ترور کند، من به کعبه پناه آوردم... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘کــتـاب انتشارات یازهرا منتشر کرد: خدایا! به آن تپش قلب ها قسمت می دهیم! خدایا! به آن رد پاها قسمت می دهیم! خدایا! به آن نمازهایی که در کنار این نهارها خوانده شد! خدایا! به آن جوانهای عاشقی که توی این سنگرها و کنار این نهارها شهید شدند! خدایا! به آن جنازه هایی که از «اروند» برنگشتند! خدایا! به اضطراب قلب ما و به اشتیاق قلب آنها قسمت می دهیم! خدایا! آخرت ما را ختم به شهادت کن! خدایا! به این آبی که بچه ها در آن حرکت کردند قسمت می دهیم! جز شهادت برای ما نخواه... (برشی از متن کتاب) 💰 قیمت کتاب : ۱۸۰۰۰ تومان 💰 قیمت ما😍 : ۱۵۰۰۰ تومان 🔺جهت سفارش کتاب : @esmaeeil_313 🔺شماره تماس ۰۹۱۶۰۰۱۲۰۸۲
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #فرار_از_جهنم 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #سی_و_نه
📚 💌 📝 📅 قسمت : ازش فاصله بگیر چشم هاش دو دو می زد ... نگهبان اولی به ما رسید ... اون یکی با زاویه 60 درجه نسبت به این توی ساعت دهش ایستاده بود و از دور مواظب اوضاع بود ... اومد جلو ... در حالی که زیرچشمی به من نگاه می کرد و مراقب حرکاتم بود ... رو به احد کرد و گفت ... مشکلی پیش اومده؟ ... . رنگ احد مثل گچ سفید شده بود ... اونقدر قلبش تند می زد که می تونستم با وجود بارونی خودم و کوله اون، حسش کنم ... تمام بدنش می لرزید ... - نه ... مشکلی نیست ... . - مطمئنید؟ ... این آقا رو می شناسید؟ ... - بله ... از دوست های قدیمی پدرمه ... با خنده گفتم ... اگر بخواید می تونید به پدرش زنگ بزنید ... . باور نکرد ... دوباره یه نگاهی به احد انداخت ... محکم توی چشم هام زل زد ... قربان، ترجیح میدم شما از این بچه فاصله بگیرید و الا مجبور میشم به زور متوسل بشم ... . یه نیم نگاهی بهش و اون یکی نگهبان کردم ... اگر بیشتر از این طول می کشید پای پلیس میومد وسط ... آروم زدم روی شونه احد ... - نیازی نیست آقای هالورسون ... من این آقا رو می شناسم و مشکلی نیست ... قرار بود پدرم بیاد دنبالم ... ایشون که اومد فقط جا خوردم ... سوار ماشین شدیم. گفت ... با من چی کار داری؟ ... من رو کجا می بری؟ ... زیر چشمی حواسم بهش بود ... به زحمت صداش در می اومد ... تمام بدنش می لرزید ... اونقدر ترسیده بود که فقط امیدوار بودم ماشین رو به گند نکشه ... . با پوزخند گفتم ... می خوام در حقت لطفی رو بکنم که پدرت از پسش برنمیاد ... چون، ذاتا آدم مزخرفیه ... چشم هاش از وحشت می پرید ... . چند بار دلم براش سوخت ... اما بعد به خودم گفتم ولش کن... بهتره از این خواب خرگوشی بیدار شه و دنیای واقعی رو ببینه .....
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #فرار_از_جهنم 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #چهلم: ا
📚 💌 📝 📅 قسمت : جوجه مواد فروش هنوز از مدرسه زیاد دور نشده بودیم که چشمم به چند تا جوون هجده، نوزده ساله خورد ... با همون نگاه اول فهمیدم واسطه مواد دبیرستانی هستن ... زدم بغل و بهش گفتم پیاده شو ... رفتیم جلو ... . - هی، شما جوجه مواد فروش ها ... . با ژست خاصی اومدن جلو ... جوجه مواد فروش؟ ... با ما بودی خوشگله؟ ... - از بچه های جیسون هستید یا وانر ؟ ... . یه تکانی به خودش داد ... با حالت خاصی سرش رو آورد جلو و گفت ... به تو چه؟ ... . جمله اش تمام نشده بود، لگدم رو بلند کردم و کوبیدم وسط سینه اش ... نقش زمین شد ... دومی چاقو کشید ... منم اسلحه رو از سر کمرم کشیدم ... . - هی مرد ... هی ... آروم باش ... خودت رو کنترل کن ... ما از بچه های وانر هستیم ... . همین طور که از پشت، یقه احد محکم توی دستم بود ... کشیدمش جلو ... تازه متوجهش شدن ... به وانر بگید استنلی بوگان سلام رسوند ... گفت اگر ببینم یا بفهمم هر جای این شهر، هر کسی، حتی از یه گروه دیگه ... به این احمق مواد فروخته باشه ... من همون شب، اول از همه دخل تو رو میارم ...
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #فرار_از_جهنم 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #چهل_و_ی
📚 💌 📝 📅 قسمت : نمی‌کشمت سوار ماشین که شدیم، زل زده بود به من ... . - به چی زل زدی؟ ... - جمله ای که چند لحظه قبل گفتی ... یعنی قصد کشتن من رو نداری؟ ... . محکم و با عصبانیت بهش چشم غره رفتم ... من هرچی باشم و هر کار کرده باشم تا حالا کسی رو نکشتم ... تا مجبور هم نشم نمی کشم ... تو هم اگر می خوای صحیح و سالم برگردی و آدم دیگه ای هم آسیب نبینه بهتره هر چی میگم گوش کنی ... و الا هیچی رو تضمین نمی کنم... حتی زنده برگشتن تو رو ... . بردمش کافه ... . - من لیموناد می خورم ... تو چی می خوری؟ ... یه نگاه بهش انداختم و گفتم ... فکر الکل رو از سرت بیرون کن ... هم زیر سن قانونی هستی؛ هم باید تا آخر، کل هوش و حواست پیش من باشه ... . منتظر بودم و به ساعتم نگاه می کردم که سر و کله شون پیدا شد ... ای ول استنلی، زمان بندیت عین همیشه عالیه... پاشون رو که گذاشتن داخل، نفسش برید ... رنگش شد عین گچ ... سرم رو بردم نزدکیش ... به نفعته کنارم بمونی و جم نخوری بچه ... یکی مردونه روی شونه اش زدم و بلند شدم ... یکی یکی از در کافه میومدن تو ... . - هی بچه ها ببینید کی اینجاست؟ ... چطوری مرد؟ ... . یکی از گنگ های موتور سواری بود که با هم ارتباط داشتیم ... با ما همراه باشید
▪️زینب که به کار عاشقی غوغا کرد ◾️صد بار شهادت به رخش در وا کرد ▪️دو دسته گل یاس که در دامن داشت ◾️تقدیم به باغبان عاشورا کرد
5_6213088935795490828.mp3
2.81M
🎵 ای کشتی نجات من.. 👌 شورزیبا و شنیدنی 🎤محمد حسین حدادیان عاشقان اهل بیت ع