eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
111 دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
6.7هزار ویدیو
149 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 💌 📝 📅 قسمت : سرنوشت نزدیک سال نو بود ... هر چند برای یه بومی سیاه، مفهومی به نام سال نو وجود نداشت ... اما مادرم همیشه به چشم فرصتی برای شاد بودن بهش نگاه می کرد ... خونه رو تمیز می کردیم ... و سعی می کردیم هر چند یه تغییر خیلی ساده ... اما بین هر سال مون یه تفاوت کوچیک ایجاد کنیم... خیلی ها به این خصلت ما می خندیدن ... اونها منتظر دلیلی برای شاد شدن بودن ... اما ما حتی در بدترین شرایط ... سعی می کردیم دلیلی برای شاد شدن بسازیم ... . ما توی خونه، نه پولی برای وسایل کریسمس داشتیم ... نه پولی برای خریدن هدیه و جشن گرفتن ... نه اعتقادی به مسیح ... مسیح هم از دید ما یه جوان سفید پوست بود ... و یکی از اهرم های فشار افرادی که سرزمین ما رو اشغال کرده بودن و ما رو به بند کشیده بودن ... مادرم و سیندی برای خرید از خونه خارج شدن ... ساعت به نیمه شب نزدیک می شد اما خبری از اونها نبود ... کم کم می شد نگرانی رو توی چشم ها و صورت همه مون دید ... پدرم دیگه طاقت نیاورد ... منم همین طور ... زدیم بیرون ... در روز که باز کردیم، کیم پشت در بود ... ایستاده بود پشت در و برای در زدن دل دل می کرد ... پدرم با دیدن چهره آشفته اون، رنگ از صورتش پرید ... . سخت ترین لحظات پیش روی ما بود ... زمانی که سفیدها مشغول جشن و شادی بودن ... ما توی قبرستان بومی ها خواهر کوچکم رو دفن می کردیم ... از خاک به خاک ... از خاکستر به خاکستر ... . مادرم خیلی آشفته بود و مدام گریه می کرد ... خیلی ها اون شب، جوان مستی که سیندی رو زیر کرده بود؛ دیده بودن ... می دونستن کیه اما برای پلیس چه اهمیتی داشت ... اونها حتی حاضر به شنیدن حرف ها و اعتراض پدرم نشدن ... و با بدرفتاری تمام، ما رو از اداره پلیس بیرون کردن ... . به همین راحتی، یه بومی سیاه دیگه ... به دست یه سفید پوست کشته شد ... هیچ کسی صدای ما رو نشنید ... هیچ کسی از حق ما دفاع نکرد ... اما اون شب، یه چیز توی من فرق کرد ... چیزی که سرنوشت رو جور دیگه ای رقم می زد ... . با ما همراه باشید
"دیوار نگاره جدید میدان ولیعصر" گر چه دوریم به یاد تو قدح می‌گیریم بعد منزل نبود در سفر روحانی حاج قاسم، امسال شما کنار مولامون سیدالشهدا هستید؛ لطفا سلام رسان ما به ارباب باشید! 😔
🕯 پنج شنبه است و یاد درگذشتگان😭 اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَهِ الفَاتِحهِ مَعَ الصَّلَوَاتِ پنج شنبه که می شود ثانیه هایمان سخت بوی دلتنگی می دهد😭 و عده ای از عزیزانمان آن طرف چشم به راه هدیه ای تا آرام بگیرند😭 با فاتحه و صلواتی هوایشان را داشته باشیم •••🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
ان شاالله بعد از نماز معرفی شهید خواهیم داشت امروز کارام ردیف نبود با ما همراه باشید
🌹بِسْمِ رَبِّ الشُّـهَداءِ وَالصِّدیقین🌹 1⃣
🌷شهـــید مدافع حرم: مرتضی کریمی 2⃣
🍃شهید مرتضی کریمی شالی متولد ۲۵ دی ماه ۱۳۶۰ است🍃 3⃣
همسر بزرگوار شهید✨ بعد از دو سال و نیم زندگی، ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۵ خدا حنانه را به ما داد.🌹 ایشان آن زمان به آموزشی‌های تبریز و همدان زیاد می‌رفت.🌱 خواهرشوهرم با آقا مرتضی تماس گرفت و خبرداد که خدا حنانه را به ما داده است. خیلی خوشحال بود انگار دنیا را داده بودند.😍 بعد هم که حنانه به دنیا آمد تا چند روز محل کار نرفت، از خوشحالی کل پادگان را شیرینی داد. ❤️ خانه که بود گفتم دیگر من تنها نیستم خدا حنانه را به ما داده است. بعد از چند روز قبول کرد و رفت. بچه‌ها را خیلی دوست داشت و باید بگویم عاشق‌شان بود...🌻 خدا ملیکا را ۱۳ بهمن ۱۳۸۹به ما هدیه داد🌹 برای اوهم مثل حنانه... 4⃣
بهترین بابای دنیا🌹 آقا مرتضی روحیات خاصی داشت که قابل تعریف کردن نیست.🌱 هرکس با آقا مرتضی می‌نشست و بلند می‌شد خلق و خوی ایشان را می‌گرفت.🌸 زود با طرف مقابل جور می‌شد. اخلاقیاتش طوری بود که خیلی زود با همه صمیمی می‌شد و همه هم او را دوست داشتند. 🌷 شاید برخی فکر کنند که این جوان‌ها تعلق خاطری به خانواده نداشتند، ولی آقا مرتضی خیلی بچه هایش را دوست داشت•••🍃 5⃣
همیشه برایم سوال بود که چرا همسر خانم‌های همسایه با اینکه همکاران همسرم بودند، زود به خانه می‌آیند و دیر می‌روند، اما مرتضی هم دیر می‌آید، هم زود می‌رود❗️ ❓ می‌گفتم «مرتضی مگر تو با بقیه فرق داری؟ آنها دوستان تو هستند. چرا ما همیشه تنهاییم و بقیه نه؟» می‌گفت «علت خاصی ندارد فقط مدل کارهای‌مان باهم فرق دارد. برای همین زمان کاری‌مان هم متفاوت است.»🙂 آن‌قدر بی‌ریا بود که بعد از شهادتش فهمیدم که مرتضی "فرمانده" بوده! حالا به راز تمام تنهایی‌های‌مان پی بردم...🍃 6⃣