شهید عدیل،✨
کوچکترین و دوست داشتنیترین عضو خانواده «حسین» پدر شهید،است.
سه برادر و سه خواهر دارد. برادر بزرگش سالهاست در قم درس حوزوی میخواند و از فعالین فرهنگی و پر دغدغه پاکستان است.🌺
خواهر بزرگتر عدیل در پاکستان معلم است. دو برادر و دو خواهر دیگر عدیل هم همگی معلم و از طلاب در پاکستان هستند که بهعنوان مبلغ معارف شیعه فعالیت میکنند. خانواده عدیل همه اینها را مدیون مردی است که بنام حسین(پدرشهید) از پاکستان به ایران آمده تا بر سر مزار فرزندش از این همه داغ که بر دل دارد مویه کند و اشک بریزد.🍁
اما نشکسته است؛
ایستاده است تا حتی فرزندان دیگرش را هم فدایی امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) کند.🌸
گاه که برادر بزرگ شهید عدیل از برادر میگوید، پدر میخندد و به علامت تایید، سرش را تکان میدهد، گویی همه این خاطرات، گواهی است بر اینکه توانسته است فرزندانش را به خوبی برای سربازی امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) تربیت کند.🌈
4⃣
خواهر بزرگوار شهید✨
عدیل قبل از اینکه به ایران بیاید، در پاکستان طلبه بود.
سه سالی درس حوزه خواند. 🌷
یک روز دیدیم که برگشت خانه و گفت من میخواهم پیش شما باشم، چون چند وقتی است که من زیاد پیش شما نبودم، فرصت زیادی برای کنار هم بودن نداشتیم و دوست دارم کنار شما باشم.🍃
من گفتم پس درست چه میشود؟ گفت من سه سال درس خواندم و هرچه که میبایست بیاموزم را آموختم.
همه چیز را بلدم و تدریس کردهام.
(آری او آموخته بود چگونه باید پرواز کند....🕊)
یک سالی بود که عدیل وقت خود را صرف آموزش در زمینه تکتیراندازی میکرد و مدام برای این مسئله وقت میگذاشت.🍃
من به او اعتراض میکردم که چرا وقت خودت را با این کارها هدر میدهی؟ میگفت آبجی وقتم را هدر نمیدهم.🌾
بیا ببین که من چطوری دشمن را هدف میگیرم؟ یک دفعه گفت آبجی بیا ببین من مثلا گلوله خوردهام.
من گفتم چرا اینطوری صحبت میکنی؟
گفت من وقتی جنگ میکنم و وقتی که دشمن را میکشم، در این میان،
امکان دارد که من هم شهید بشوم.🌹
5⃣
خواهر بزرگوار شهید✨
عدیل قبل از اینکه به ایران بیاید، در پاکستان طلبه بود.
سه سالی درس حوزه خواند. 🌷
یک روز دیدیم که برگشت خانه و گفت من میخواهم پیش شما باشم، چون چند وقتی است که من زیاد پیش شما نبودم، فرصت زیادی برای کنار هم بودن نداشتیم و دوست دارم کنار شما باشم.🍃
من گفتم پس درست چه میشود؟ گفت من سه سال درس خواندم و هرچه که میبایست بیاموزم را آموختم.
همه چیز را بلدم و تدریس کردهام.
(آری او آموخته بود چگونه باید پرواز کند....🕊)
یک سالی بود که عدیل وقت خود را صرف آموزش در زمینه تکتیراندازی میکرد و مدام برای این مسئله وقت میگذاشت.🍃
من به او اعتراض میکردم که چرا وقت خودت را با این کارها هدر میدهی؟ میگفت آبجی وقتم را هدر نمیدهم.🌾
بیا ببین که من چطوری دشمن را هدف میگیرم؟ یک دفعه گفت آبجی بیا ببین من مثلا گلوله خوردهام.
من گفتم چرا اینطوری صحبت میکنی؟
گفت من وقتی جنگ میکنم و وقتی که دشمن را میکشم، در این میان،
امکان دارد که من هم شهید بشوم.🌹
5⃣
عدیل✨
از طریق اینترنت آموزشهایی در رابطه با تکتیراندازی دیده بود، بهطوری که بعد از دوره 45 روزه آموزشی بهعنوان تکتیرانداز، رتبه اول را آورد و بعد از این بود که بهعنوان تکتیرانداز انتخاب شد.🌺
6⃣
خواهر بزرگوارشهید✨
یادم هست روزی از مادر پرسید اگر من بروم سوریه، نظر شما چیست؟
من جواب مادر را خوب به یاد دارم.
گفت :«اصلا من شما را برای همین به دنیا آوردم که در راه دفاع از اهل بیت (علیهمالسلام) جانفشانی کنید.»❤️
هر وقت که دلتنگ عدیل میشویم، میآید به خوابم و ارتباط و حضورش را همیشه بعد از شهادتش در کنار خودمان حس میکنیم.🌹
7⃣
8.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدر شهید:
وقتی پیکرش را دیدم خوستم گریه کنم،
اما در پیشگاه بی بی احساس شرمندگی کردم برای همین گفتم آفرین عدیل...🍃
8⃣
❖
یکی از "جمعه ها" جان🍃🌷
خواهد آمد...
به "درد عشق" درمان
خواهد آمد...
"غبار" از خانه های دل بگیرید
که بر این "خانه"
مهمان خواهد آمد . . .🍃🌷
♡اللهم عجل لولیک الفرج🌷🌷
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
صد درس از زندگی پیامبر اکرم صلوات الله