eitaa logo
کانال ادبیات عرب حوزه علمیه استان همدان
255 دنبال‌کننده
29 عکس
15 ویدیو
66 فایل
ارتباط با مدیریت کانال: @maham1399
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 در مطالعه، به روش کمال انقطاع فرازی دلنشین از مصاحبه مرحوم آیت الله : اوایل دوران طلبگی چگونه بود؟ اولش سرگردان بودم؛ یعنی مدارسی که می­‌رفتم، استاد حسابی نبود با این که یک روز استاد بود و یک روز نبود. خیلی به من سخت می­‌گذشت و چند مدرسه عوض کردم، چون همکلاسی‌های من در حوزه با مدرک ششم ابتدایی طلبه شده بودند و من دیپلم ریاضی گرفته بودم و سنم از آن‌ها بیشتر بود. بالاخره به مدرسه آقاباباخان آمدم. آشیخ محمدعلی که شخص تعیین کننده­‌ای بود، پذیرفت مدتی به من درس دهد. این آقا در کار حوزه؛ یک آدم منقطع الی الله بود این مسأله کمال انقطاع، بسیار مهم است و من کمی از بحثم را اختصاص دهم به این مسأله کمال انقطاع که از نظر من خیلی مهم است؛... در دوره کمال انقطاع، انسان یک نوع ترقی می‌کند که در حالت عادی نمی‌تواند آن رشد را داشته باشد. زمانی خدا این توفیق را داده بود و همکلاسی‌ هایمان زبان انگلیسی می‌خواندند؛ من هم می‌خواندم. بعد آنها نمی‌توانستند صحبت بکنند. چرا این‌جوری شد؟ من یک وقت به ذهنم آمد که تمام فکر و ذکرم را بگذارم روی کار انگلیسی؛ همین کار را کردم و در یک دوره چندماهه به زبان انگلیسی مسلط شدم. تیراندازی هم همین‌طور بود؛ رفقای ما گاهی تیر می‌انداختند. من زمانی تمام وقتم را، فکرم و ذکرم را گذاشتم روی تیراندازی و الان در مسابقات شرکت می‌کنم و بسیاری از اوقات برنده می‌شوم. در هر کاری، اگر انسان در یک دوره به کمال انقطاع برسد، بارش را می‌بندد. من زبان ترکی را در زندان، چهل‌ روزه طوری یاد گرفتم که مسائل شرعی را نیز به ترکی پاسخ می‌دادم. چرا؟ چون هیچ چیز دیگری در زندان نبود، کتاب و این‌ها در اختیار من نبود، به صورت کمال‌الانقطاعی ترکی یاد گرفتم. من به طلبه‌ها هم توصیه می‌کنم که را به صورت کامل‌الانقطاعی بخوانند؛ یعنی . یک سال، دو سال این کار را بکنند که درس‌ها را خوب فهمیده و کار کرده باشند. تا هستند، بارشان را ببندند. داغِ داغ اثر دارد. اگر این تنور یخ کرد، نانش خوب نمی‌شود. تا تنور داغ است، بزنند به تنور. _ آیت الله 🌹@adabiat_hamedan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 تخصص گرایی ؛ آفت های تخصص گرایی (حجاب حاجز بین رشته ها) آیت‌الله : اگر کسی فقط در فقه متخصص شود و به تفسیر یا کاری نداشته باشد، به راحتی ممکن است مشکل پیدا کند و در استنباطش از آیه و روایت، اشتباه کند.... گاهی تخصص ها آنقدر ریز می شود که ارتباطش با سایر قسمت ها فراموش می شود. در علوم جدید طوری شده که تخصص های ریز، ارتباط خود را با سایر علوم و گرایش ها از دست داده و مشکلاتی ایجاد شده است، لذا به فکر افتاده اند تا رشته های بین بخشی را زیاد کنند و توصیه کنند. آن‌هایی که رشته های خاصی را می خوانند، در رشته های مربوط هم، کم و بیش کار کنند. تخصص گرایی، آفات و کمبودها و مشکلاتی دارد که با رشته های بین بخشی هم به طور کامل حل نمی شود. ممکن است در علوم دینی هم چنین مساله ای وجود داشته باشد؛ مثلا اگر کسی فقط در فقه متخصص شود و به تفسیر یا کاری نداشته باشد، به راحتی ممکن است مشکل پیدا کند و در استنباطش از آیه و روایت، اشتباه کند. 📄 خشت اول، شماره ۷، ص۳۳ 🌹@adabiat_hamedan
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹نحو_مفهومی یکی از ابتکارات علمی که در مدرسه عالی ادبیات عربی در دهه 70 شروع شد، طرح ایده نوین «نحو مفهومی» بود. بر اساس این دیدگاه بود که استاد محموددرضا عصاری کتاب «مفاهیم علم نحو» را در دو جلد به رشته تحریر درآورد. این دیدگاه تا حدودی در بازنویسی کتاب هدایه توسط استاد شیرافکن نیز منعکس شده و توسط ایشان در کارگاههای متعددی برای طلاب و اساتید ارائه شده است. استاد سید حمید جزایری که خود از طراحان این دیدگاه نحوی است، معتقد است که «نحو مفهومی» رویکردی جدید به دانش نحو است که با «نحو دستوری» دو تفاوت دارد، یکی اینکه شروع نحو مفهومی از اجزای جمله نیست بلکه از خود جمله است و دیگری دوگانه‌ی «رکن و قید» در تحلیل جمله است؛ بنابراین: 1) آغاز نحو مفهومی با جمله است. برخلاف که آغاز آن با اجزاء کلام است. 2) دوم اینکه اینکه نحو مفهومی جمله را به دوگانه «رکن و قید» تجزیه میکند و کل دانش نحو را بر اساس آن تبیین میکند. استاد جزایری رویکرد مفهومی به دانش نحو را در هشت جلسه برای طلاب مدرسه امام خمینی ره تهران بیان کرده است. فایل صوتی و تصویری این جلسات در سایت این مدرسه بارگذاری شده است. که در آدرس زیر قابل مشاهده است. ⏬⬇️↙️⏬ http://thaqalain.ir/tag/%D9%86%D8%AD%D9%88-%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85%DB%8C/@adabiat_hamedan
🌷با عرض سلام و ادب و احترام خدمت اعضای محترم دوستان جهت مشاهده سه جلسه باقیمانده نحو مفهومی به آدرس بالا مراجعه کنند. انشاءالله فردا نقد های استاد یوسف زاده را بر این شیوه مطرح میکنیم.
🌹نقد های وارده استاد یوسف زاده بر نحو مفهومی 👇🌹👇🌹👇🌹
با سلام خدمت استاد یوسف زاده گیلانی نظر شما در باره نحو مفهومی چیست؟آیا مطالب این صوت زیر از جناب جزایری مورد تأیید شماست؟
سلام و سپاس ما موضوعی به نام نحو مفهومی نداریم بل هرچه هست همان نحو سنتی است که دارای دو بُعد لفظی و معنوی است؛بُعد لفظیِ نحو، همان اصطلاحات و عناوین است مثل مبتدا و خبر،و فاعل و مفعول و حال و تمییز..‌.و بُعد معنوی اش هم تحلیل اصطلاحات و عناوین مزبور است در جمله که از آن به تحلیل ادبی(=تجزیه و ترکیب) یاد می شود. بنابراین،تعبير مورد سؤال شما يعنى "نحو مفهومى" مساوى است با "تحليل ادبی". با حفظ این مقدمه می رویم سراغ نقد مطالبی که در صوت مورد سؤالتون آمده است. یکم. نحو مفهومی، تعبیری دیگر است از تحلیل ادبی(که در نحو سنتی، مطرح و متداول است) و نحو مفهومی چون بُعدی و قسمی از نحو سنتی است_و در حقیقت،شیوه و روشی است در آموزش و تبیین نحو سنتی_از این رو نمی تواند قسیم و مقابلِ نحو سنتی باشد و از منظر منطقى: (قسمُ الشّیء لایکون قسیماً له) دوم. در این صوت گفته شده که" نحو مفهومی استثنا ناپذیر است و یک مورد هم استثنا ندارد"!که این گفته با مثالی که مطرح کردند(انت اَعلمُ فقهاً)نقض می شود چون فقهاً در این جا قطعا تمييز است از نسبت در حالی که منقول نیست!(ایشان گفتند که "تمييز نسبت در نحو مفهومی دائما منقول است") بعد برای این که گرفتار نقض مزبور نشود گفت که فقهاً حال است از انت یا حال است از ضمیر مستتر در اعلمُ! که حالیت این واژه نادرست است چون تحلیلِ حالیتش چنین است(انت اعلمُ فقیهاً) یعنی تو اعلمی در حالی که فقیه هستی!که چنین معنایی مقصود نیست بل می خواهد بگوید که تو از منظر فقه و فقاهت،اعلم هستی از دیگران. پس واژه ی مزبور یعنی فقهاً حتما تمييز است و لازم نیست که همیشه تمييز، منقول از چیزی باشد بل منقولیتش متوقف بر صحت معنی است اگر معنیِ جمله، منقولیت را برتابید،می گوییم منقول است مثل "انت اکثرُ مالاً"( که مالاً در این جا منقول است از مبتدا=مالُکَ اکثرُ) که بعد به جهت تحصیل تأکید و شیوایی در جامه ى تمييز ظاهر مى شود(انت اكثرُ مالاً)،اما اگر معنیِ جمله، منقولیت را برنتابید،می گوییم این تمييز ما غیر منقول است،مثل همان مثال "انت اعلمُ فقهاً". (نكته:چون در اِسنادِ افعل تفضيل ابهام وجود دارد از این رو جهت ابهام زدایی،تمييز آورده می شود و مثال ها و شواهدش از قرآن و غیر قرآن فراوان است) سوم. هرچند در مثال مناقشه نیست اما به جای بكراً در مثال"ضربَ زیدٌ بكراً"،باید عمراً نهاد زیرا اين مثال ادبا در آثار ادبى و نحوى به حادثه اى تاريخى اشاره دارد چه،منظور از زید،علی علیه السلام است و منظور از عمرو،هم عمروبن عبدود آن یل عرب است که به شمشیر علی کشته شد و مثالِ ضَرَبَ زيدٌ عمراً در تاريخ ماندگار گشت (در منابع تاریخی از جمله اسامی علی علیه السلام، زید ثبت شده است.در این باره پستی مفصل در گروه سنگ تمام نوشته ایم) چهارم. ایشان گفتند که "ما در قرآن کریم مفعول معه نداریم"،كه اين ادعا درست نیست چون در قرآن مفعول معه هم داریم مثل آیه۷۱ سوره یونس: "فَاَجْمِعُوا اَمرَكُم و شُرَكائَكم"، كه نصب شُرَكائَكُم بنا بر مفعول معه بودن است و جز اين تركيب هيچ ترکیبی دیگر ندارد.تحلیل و تعلیل این مطلب و نیز شاهدی دیگر برای مفعول معه را در پستی مستقل نوشته ام و در خاتمه ی این جستار تقدیم دوستان خواهد شد. پنجم. ایشان در تحلیل آیه کریمه "کفی بالله شهیداَ" گفتند":"کفی شهادةُ الله" كه اين تحليل،عليل است و مردود.باز در باره ماده ى كفى و نادرستی تحلیل ایشان، پستی مطرح خواهد شد. ششم. ایشان در آیه کریمه"اُذکروا الله کثیراً"(جمعه/۱۱) گفتند "کلمه کثیراً می تواند از منظر نحو مفهومی حال باشد از فاعل در اُذکروا"، که این ترکیب هم غلط است هم لفظاَ و هم معناً، زیرا از منظر لفظی کثیرا قید حدث است که فعل اُذکروا باشد پس مفعول مطلق است و از منظر معنی هم با توجه به آیه دیگر" یا اَیُّها الذین آمنوا اذکروا اللهَ ذكراً کثیراً"(احزاب/٤١)،راه بر ترکیبی جز مفعول مطلق بسته است چه،القرآن یُفسِّرُ بعضُه بعضاً. هفتم. ایشان در مثال "اُذکروا قیاماً و قُعوداً" که از آیه۱۹۱ آل عمران الهام گرفته است،گفته اند که به قرینه ی قُعوداً_که مصدر است و جامد_ پس قیاماً هم مصدر است و جامد و نمی تواند قیاماً جمع قائم باشد و در نتیجه مشتق باشد!در حالی که قُعود یادشده هم جمع قاعد است پس هر دو واژه ی مزبور می توانند مشتق هم باشند چنان که در وجهِ مصدری،جامد محسوب می شوند. نقدهای دیگر صوت مزبور را در فرصت هایی فراخ تر پی می گیریم.ان شاء الله تعالی. ذیلا آن دو پستی را که وعده دادم ملاحظه کنید یکی در باره مفعول معه در قرآن کریم و یکی هم در باره ماده کفی👇👇 🌹@yosefzadehgilani1 🌹@adabiat_hamedan
در قرآن ، مفعول معه داریم؟
بله داریم اما کم است‌؛ مثل: "ذَرْنی و المکذِّبینَ اُوْلِی النَّعْمَة"؛(مزّمّل/١٠)؛(مرا با دروغ انگارانِ شادخوار واگذار) یعنی آنان را به من بسپار و: "فَاَجْمِعُوا اَمْرَکُم و شُرَکائَکُم"(یونس/٧١)؛ (پس با شریکان خود همداستان شوید) نکته: عرب هرگز نمی گوید:"اَجْمَعتُ النّاسَ"، بل می گوید:" اَجْمَعتُ الاَمْرَ"، یا" اَجْمَعتُ اَمْرَ النّاس" یعنی ماده اَجْمَعَ را روی اسم ذات مثل زید و عمرو نمی آورد، بلکه روی اسم معنی(=مفاهیم مصدری، مثل مسأله، اَمر) می آورد و می گوید:"اَجْمَعتُ اَمْری". و در قرآن کریم هم می خوانیم: "... اَجْمَعُوا اَمْرَهُم"(یوسف/١٠٢)؛(در کار خود همدست و همداستان شدند) و:" فَاَجْمِعُوا کَیْدَکُم"(طه/۶۴)؛(پس نیرنگتان را گرد آورید) از این جهت در آیه یادشده یعنی آیه ٧١ یونس:" فَاَجْمِعُوا اَمْرَکُم و شُرَکائَکُم"، این واو برای معیّت است نه عطف؛ چون اگر برای عطف باشد_از باب این که عامل در معطوف علیه روی معطوف هم می آید _لازمه اش آن است که ماده اَجْمَعَ روی اسم ذات یعنی روی شُرکاء هم بیاید(=اَجْمِعُوا شُرَکائَکم)، که درست نیست چون گفتیم عرب این ماده اَجْمَعَ را که ثلاثی مزید است و از باب افعال است ، روی اسم ذات نمی آورد(اَجْمَعَ یُجْمِعُ اِجماعاً) البته گفتنی است این ماده در ثلاثی مجرد یعنی جَمَعَ، مشکلی ندارد و هم روی اسم ذات می آید و هم روی اسم معنی، مثلا گفته می شود:"جَمَعْتُ القومَ"(مردم را جمع کردم و گرد هم آوردم)، و"جَمَعْتُ رأیی" (اندیشه ام را جمع و متمرکز کردم) و در قرآن کریم هم روی اسم ذات آمده است، مثل:"جَمَعْناکُم و الْاَوّلینَ"(مرسلات/٣٨)،و هم روی اسم معنی، مثل:"فَتَوَلّی فرعونُ فَجَمَعَ کیدَه ثُمَّ اَتی"(طه/۶۰)؛(آن گاه فرعون بازگشت و نیرنگش را گرد آورد و به وعده گاه آمد)