eitaa logo
رسانو
219 دنبال‌کننده
982 عکس
439 ویدیو
44 فایل
❣معارف دینی و سبک زندگی ❣برشی از سخنرانی ❣دعا ومناجات ❣استوری و ریلز
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مؤمنی یكی از شاگردان جناب شیخ رجبعلی خیاط می‌گفت: من دستم زخم شده ‌بود، خدمت جناب شیخ رفته بودم شیخ گفت: مؤمنی دستت چه شده؟ گفتم: با آهن بریده گفت: می‌دانی چرا اینطور شده؟ برای اینكه دختر كوچولویت را دعوا كردی و توی اتاق انداختی و به مادرش گفتی: تا من نگفتم بیرون نیاید؟ آقای مؤمنی می‌گفت: من با تعجب به جناب شیخ گفتم، من او را نزدم! جناب شیخ گفت: اگر زده بودی كه بدتر می‌شد! بعد اضافه كرد: حالا میروی یك چادر كوچولو با اسباب بازی برایش می‌خری تا او دست‌های كوچكش را بالا كند و بگوید: ای خدا! من از سر تقصیرات پدرم گذشتم! من هر وقت به یاد این موضوع می‌افتم و یا آن را برای كسی تعریف می‌كنم، بعض گلویم را می‌گیرد و خطاب به پدرم می‌گویم بابا كجا بودی كه طفل سه ساله امام حسین (ع) را در كربلا سیلی زدند؟ 🔻@adine_zohor
هدایت شده از  • دل آرام •
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ شب سوم محرم ◼️▫️◼️▫️◼️▫️◼️ @sobhezohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
های ویژه ماه محرم ◀️ شماره ۲: در آرزوی گریه سیر بر سیدالشهدا علیه‌السلام امینی (رحمة الله علیه) فرزند امینی، صاحب کتاب با عظمت الغدیر می‌گوید: پدرم که در تهران مریض و روی تخت خوابیده بودند، روزی فرمودند: رضا! من این داغ و عقده دلم را از کربلا نگشوده‌ام. من برای سیدالشهدا [علیه‌السلام]گریه سیری در عمرم نکرده‌ام، با خدا پیمان بسته‌ام که اگر خوب شدم، پنج سال در کربلا ساکن شوم، شاید گریه سیری بکنم و این عقده دلم را به پایان ببرم. حضرت آیت الله سید مرتضی نجومی در مورد حالات مرحوم علامه امینی در روز عاشورا می‌نویسد: در نجف اشرف، کراراً – هنگامی که در ایوان مطهر [حضرت امیر]مشغول خواندن اذن دخول بودم – صدای گریه آن مرحوم را که در حرم مطهر مشغول دعا خواندن بود، می‏شنیدم. صدای ایشان از حرم و رواق مطهر گذشته، به بیرون می‏آمد. وقتی در یکی از سفر‌های ایران، به نجف اشرف بازگشته بود، شبانگاه، طلاب به دیدن ایشان آمده بودند و به همین مناسبت در منزل آن عزیز، مجلس روضه‏ای بود. شیخ عبدالوهاب کماشی در اول منبرش، با آن آوای ملکوتی و نوای دلنشین‌اش، شروع به خواندن خطبه شقشقیه کرد. به محض شروع، صدای گریه آن بزرگوار بلند شد. از خواندن و نوای او و گریه عجیب علامه امینی و سایرین، چنان شور و التهاب عجیبی دست داد که به قول حافظ «حالتی رفت که محراب به فریاد آمد!» هیچ‌گاه آن مجلس و طنین صدای گریه آن بزرگ مرد را -که گریه‌ای مردانه و با صلابت بود – فراموش نمی‌کنم. این گریه‌ها و شور‌ها مخصوص مجلسی خاص نبود؛ او همیشه در این سوختن‌ها و شور‌ها بود. 🔻@adine_zohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانگی سلام عزاداریها تون قبول حق إن شاءالله از روضه خونگی غافل نشیم خیلی برکات داره کمترینش اینی هست که آقای مجتهدی گفتن بیشترینش حضور مادرِ ارباب در خانه ماست.... = کسی نبود با خودت و بچه هات 🔻@adine_zohor
1_988287870.pdf
434K
صلوات ضراب اصفهانی